به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شهروند؛ دریافت امروزین ما از شیوه آموزش سنتی و مکتبخانهای در روزگار گذشته، روشن و دقیق نیست. مکتبخانهها بر پایه انگارههای ما، مکانهایی نامناسب پنداشته میشوند که آموزشهای سنتی در آنها با سختگیریهای شگفتانگیز همراه بوده است. تنبیههای سخت، آموزشهای پیچیده بهویژه به زبان عربی و نظام استبدادی حاکم بر آنها در پیوند میان مکتبدار و کودکان، بخشی از این برداشتها بهشمار میآید. نظام مکتبخانهای اما تصویرهایی دیگر نیز داشته که کمتر دیده شده است. حسن اعظامقدسی (اعظامالوزاره) در «کتاب خاطرات من یا روشنشدن تاریخ صد ساله» هنگامی که از دانشاندوزی در روزهای کودکی در یکی از مکتبخانههای تهران سخن میراند، به یکی از ویژگیهای آن اشاره میکند که کمتر دیده و شنیده شده است؛ تحصیل همزمان دختران و پسران در مکتبخانه که نهاد سنتی آموزشی کودکان و نوجوانان در ایران سدههای گذشته به شمار میآمده است. «در مکتبخانه ... آقا میرزا (معلم) مرا برای ناظمی انتخاب و ب[ه]شاگردها از دختر و پسر معرفی کرد و از آنروز وضع مکتبخانه را در نظر گرفته روزی پنج نفر از شاگردان را، دو دختر برای جاروب و نظافت مکتبخانه و سه پسر برای آب آوردن با کوزهها و خرید احتیاجات آقا میرزا، و ترتیبدادن نشستن بچ[ه]ها: دخترها یک طرف، پسرها طرف دیگر، این ترتیب نهتنها مورد توجه آقا میرزا واقع گردید بلکه طرف توجه کاسبهای بازارچه حتی عابرین هم قرار گرفته بود بطوریکه غالبا اشخاص در جلو مکتب میایستادند و تماشا میکردند مخصوصا بانوان که فوقالعاده خوششان میآمد و باین جهت همه روزه شاگرد چه دختر و چه پسر میآوردند و طوری شد که دیگر مکتبخانه گنجایش نداشت».