فرهنگ امروز / روزنامه شهروند:
جاهل، لوطی، کلاهمخملی، تولی، لات، داشمشدی، باباشمل؛ همه این نامها ما را با طایفه و قشری گسترده و تاثیرگذار در تاریخ سدههای اخیر ایران روبهرو میکند که دنیایی شگفتانگیز، همچنین حضور و تاثیری مهم در رخدادها و دگرگونیهای سیاسی- اجتماعی جامعه ایران داشتهاند. دنیای این دسته، از دیگر بخشهای جامعه متفاوت بود؛ همین تفاوت، خود را در بخشهای گوناگون، حتی گویش، واژگان و تعبیرها نیز مینمایاند. شعبان جعفری، از کنشگران مهم در این زمینه بهویژه در رخدادهای سیاسی- اجتماعی دهههای ٣٠ تا ٥٠ خورشیدی به شمار میآید. نام او البته بیشتر با رخداد مهم کودتای ٢٨مرداد ١٣٣٢ خورشیدی پیوند یافته است. هما سرشار در کتاب «خاطرات شعبان جعفری» که دستاورد گفتوگو با این پدیده تاریخ معاصر و نمادی برجسته از آن قشر ویژه در جامعه ایران به شمار میآید، پارهای از واژگان و تعبیرهای رایج میان آنان را از شعبان جعفری پرسیده و پاسخ شنیده است. این پرسش و پاسخ، ما را به دنیای جذاب «جاهلی» راه مینمایاند «آقای جعفری چند تا از این اصطلاحات جاهلی را برای من معنی کنید تا فرقشان را بفهمم. ... مثلا؟ ... مثلا: باجگیری؟ ... یعنی به زور پول از کسی گرفتن. ... حقگیری؟ ... یعنی باجگرفتن تو عالم رفاقت. کاسبماسبا خودشون به گردنکلفتای محل یه چیزی میدادن که مثلا مواظبشون باشن. ... تلکهکردن؟ ... سر قمار و به حیله پول از کسی گرفتن. تلکهگیر آدمی بود که مثلا با یه چوب زمینو برای اون آدمایی که تو خرابهها دور هم کپهکپه مینشستن صاف میکرد تا قاپ درست رو زمین بشینه. تازه حکمم میکرد و حرفشم ردخور نداشت. آخر سر قماربازا بهش یه پولی میدادن. یه تلکهبگیر گردنکلفتم بود که از همه پول میگرفت. ... تیغکشی؟ ... یه کسایی بودن که برای باجگرفتن از یکی دیگه به خودشون تیغ میزدن، بعد طرف رو میترسوندن و یقهشو میچسبیدن که: «تو منو زدی!». یه تیغزدنم بود که یعنی با رضایت طرف پول ازش میگرفتن و پس نمیدادن. بعد میگفتن: «اونو تیغیدیم!» ... تیزکی؟ ... لاتا به چاقو میگفتن تیزکی. ... عشق لاتی؟ ... مثلا بعضیا ادای جاهلا رو درمیاوردن به عشق اینکه جاهل به حساب بیان: پاشنه کفششونو میخوابوندن، کتشونو مینداختن رو شونهشون، عرق میخوردن و عربده میکشیدن و از این کارا دیگه ... یه کتی؟ ... به اونایی که برای خودنمایی و عرض اندام، موقع راهرفتن شونه یه طرف رو جلوتر میدن و گردنکشی میکنن، میگن یه کتی راه میره. ... نوچه؟ ... تو زورخونه به مبتدیا میگن نوچه. گود زورخونه هم گرده دیگه! یعنی گودِ محبت. گردی یعنی محبت و دور هم بودن. اونوقت نوچه که میاد اونجا خودش میفهمه که مثلا باید پائینتر از همه وایسه. این رسم نوچههاست. نوخاسته اون کسیه که یه خورده بیشتر تجربه داره، میره از نوچه بالاتر وامیسته، آداب زورخونه رو بیشتر میدونه و به اون نوچه یاد میده، یه همچی چیزی. بعد وقتی از نظر ورزش و وزنه برداشتن و از نظر انسانیت کامل میشه میرسه به پهلوونی و میشه پهلوون».