به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شهروند؛ جنگها، غارتها و لشکرکشیهای بسیار در تاریخ دیرینه این سرزمین، در کنار پیامدهای گوناگون سیاسی و نظامی، اما آثاری بر جامعه ایران بهویژه زندگی روزمره مردم در دورههای گوناگون میگذاشتهاند که در صورتبندی وضع کلی آن در همه دورهها، حتی تا روزگار کنونی تاثیر بسیار داشته است. مرتضی راوندی در کتاب پربرگ «تاریخ اجتماعی ایران» به دو پیامد اجتماعی برآمده از دگرگونیهای سیاسی، هنگام روایت یک رخداد مهم اما تلخ در تاریخ معاصر ایران اشاره میکند. او در روایت «قتل و غارت مردم» در زمان یورش آغا محمد خان قاجار به کرمان در تعقیب لطفعلیخان زند، پیدایش دو پدیده «فقر» و «گدایی» را در کرمان در روزگار پس از یورش، دستاورد و پیامد آن غارتها میداند. راوندی به نقل از منابع تاریخی چنین آورده است «پس از آنکه لشکر حضرت شاه قاجار گواشیر را مفتوح کردند، از جانب سنی الجوانب، حکم به قتلعام و غارت آن بلد گردید؛ مگر خانههای آقا علی را که مستثنی فرمودند. مردم اردو، از تراکمه و استراباد و طبرستان و سایر سپاه، بنای قتل و اسر و نهب را گذاشتند. در آن شهر شور محشر و فزع اکبر واقع شد ... قتلعام چنگیزی را آوازه نو شد و جنگ خاص هلاکویی آیین، تجدید یافت. از مرد و زن کرمانی آنقدر در خانههای آقا علی پناه جستند و هجوم کردند که پنج نفر زن و طفل در زیر دست و پا به خبه درگذشتند: لیکن هرکس به آنجا پناه برد، از قتل و اسر محفوظ بماند. روز دیگر، حکم پادشاهی به مفاد پیوست که متعلقان آقا علی با هرکس از مرد و زن که پناهنده خانه او هستند، از شهر بیرون بروند. منسوبان آقا علی با ده دوازدههزار نفر اناث و ذکور که به آن خانهها التجا جسته بودند به جانب فریزن که ملک آقا علی بود ... برفتند ... و حکم به تخریب شهر و قتل مردمش شد». راوندی سپس پیامدهای آن بیرحمی و غارت را از زبان سرپرسی سایکس، مامور انگلیسی در ایران توصیف میکند «با مردم کرمان با نهایت قساوت و بیرحمی که به تصور نمیگنجد، رفتار شد: زنان آنجا را تسلیم قشون کرده و سربازان را تشویق نمودند که ناموس آنها را هتک کنند و به قتلشان برسانند ... فاتح دستور داد ٢٠هزار جفت چشم به او تقدیم نمایند ... بدینطریق تقریبا تمام جمعیت ذکور شهر کور شد و زنانشان مانند برده تحویل قشون داده شدند. آغا محمد خان بعدا، برای آنکه خاطره دستگیری لطفعلیخان محفوظ بماند، دستور داد ٦٠٠نفر اسیر را گردن زده و سرهای آنها را به توسط سیصد نفر اسیر دیگر که آنها را بعدا کشتند به بم حمل کردند و در آنجا، در نقطهای که لطفعلی دستگیر شده بود، از سرهای آنان هرمهایی ساختند. پوتینجر در سال ١٨١٠ م. این هرمها را شخصا دیده است. کرمان از آن روز دیگر بهبودی نیافت. امروز بیش از هر شهر ایران در آنجا گدا وجود دارد و از فقر رنج میبرند.»