به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ دکتر سیدرضا موسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی، درباره وابستگی علوم انسانی ما به علوم غربی گفت: باید این نکته را یادآوری کنم که منظور از علوم انسانی در این گفتگو شامل علوم اجتماعی نیز می شود. ما در زمینه تولید علوم انسانی اسلامی اقداماتی را انجام داده ایم که مقدماتی محسوب می شوند. برخی آرا و نظریه های اندکی نیز که در این زمینه تولید شده، نه تنها به پارادایم تبدیل نشده، بلکه معروف و مشهور نیز نیست. این امر به دلایل مختلفی است که حداقل می توان به دو دلیل مهم آن اشاره کرد. اول اینکه زمانی می توانیم نظریه ای را تولید و تبدیل به پارادایم کنیم که به موضوع مورد نظر فقط به عنوان مشکل نگاه نکنیم بلکه به عنوان مساله بنگریم.
وی بیان کرد: ما چالش های مختلفی در حوزه علوم انسانی در زمینه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داریم؛ مانند تهاجم فرهنگی، سبک زندگی، فرار مغزها، طلاق، مواد مخدر، بیکاری، بهره وری پایین، ربوی بودن برخی عقود بانکی و … که البته همه آنها ازیک جنس نیستند؛ یعنی حضور و نقش ارزش ها و هنجارهای اسلامی و دینی در ارایه راه حل های مربوط به سبک زندگی و بیکاری مثل هم نیستند. اما زمانی می توانیم در این حوزه ها راه حل ارایه دهیم و نظریه پردازی کنیم و حتی آنها را تبدیل به پارادایم کنیم که از «مشکل» عبور کنیم و به «مساله» برسیم.
این پژوهشگر ادامه داد: باید مشکلات را خرد و تجزیه کنیم؛ مثلا طلاق را فقط مشکل میان زن و شوهر تلقی نکنیم و بررسی کنیم این مشکل به چه دلیل اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی به وجود آمده و برای تک تک آنها مساله تعریف کنیم و سپس راه حل ارایه دهیم و نظریه پردازی کنیم.
موسوی ادامه داد: فرق مشکل و مساله در این است که در مشکل ابعاد مختلف آن شناخته شده نیست. ما درد را حس می کنیم وکلیاتی از آن می دانیم، اما جزئیات و مؤلفه های دخیل در آن را نمی شناسیم و یا نادیده می گیریم. اگر مشکل را بدون پیش فرض، تجزیه کنیم، ابعاد آن را بشناسیم و آنها را از هم متمایز کنیم، مشکل تبدیل به مسأله شده است که در این صورت دست یابی به راه حل ممکن خواهد شد. با به دست آوردن راه حل اگر رهیافت ما دینی باشد یعنی در تعریف ما از انسان و مشکلاتش و در چگونگی حل آنها، چارچوب های دینی در نظر گرفته و رعایت شود، گام اصلی چه در جنبه نظری و چه در مرحله عمل برای تولید علوم انسانی اسلامی برداشته شده است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: به عنوان مثال اگر به زنجیره عواملی که باعث طلاق می شود بنگریم، تفاوت مشکل و مسأله روشن تر می شود: یکی ار دلایل برخی طلاق ها اعتیاد شوهر است؛ در بسیاری از موارد، اعتیاد و بیکاری همزاد هستند و یکی از مهمترین دلایل بیکاری، بهره وری پایین تولید و ورشکستگی تولید کنندگان داخلی است که یکی از دلایل این امر واردات بی رویه و حتی قاچاق می تواند باشد. اگر طلاق فقط به یک موضوع بین زن و شوهر تبدیل شود، این پدیده همچنان ادامه خواهد یافت و حتی گسترش نیز می یابد و نظریه پردازی های ما منفعل و ابتر خواهد بود. اما اگر هر کدام از این مشکلات زنجیره ای به مساله تبدیل شود و برای آنها راه حل جستجو شود، مشکل طلاق، به عنوان یکی از پیامدهای هر کدام از این عوامل زنجیره ای، تحقیقا گسترش نخواهد یافت. حال اگر این بررسی زنجیر وار با موفقیت طی شود، تازه فقط موضوع طلاق از باب اقتصادی مد نظر قرار گرفته و البته باید از منظرهای دیگر از جمله فرهنگی نیز، این موضوع واکاوی شود.
وی ادامه داد: زمانی که ما به عنوان کارشناس، دانشجو و حتی نظریه پرداز در چارچوب و رعایت موازین دینی، به حل مشکلی از مشکلات جامعه کمک می کنیم، و در صورت تکرار و انباشت چنین روندی در یک گستره تاریخی قابل قبول، هم در مرحله نظری و هم در مرحله عملی، علوم انسانی اسلامی تولید شده است. اما تا زمانی که ما مساله حل نکنیم نباید به تولید علوم انسانی اسلامی امید داشته باشیم.
اهمیت آزاداندیشی در تولید علوم انسانی اسلامی
موسوی با اشاره به اهمیت آزاد اندیشی در تولید علوم انسانی اسلامی، آن را دلیل دومی در این زمینه برشمرد و گفت: ما زمانی می توانیم نظریه پردازی و علوم انسانی اسلامی تولید کنیم که به ابعاد مختلف آزاد اندیشی توجه داشته باشیم. آزاد اندیشی ابعاد مختلفی دارد؛ یکی از این ابعاد اهمیت دادن به تفکر و استدلال است. چرا اندیشه های شهید مطهری برای جوانان قبل و بعد از انقلاب ناب و گیرا بود؟ چرا آرا و نظرات علامه طباطبایی طرفدار داشت؟ زیرا آنها در تولید اندیشه فقط به نقل بسنده نکرده بودند بلکه نقل را در صورت اطمینان به آن، به عنوان مبنا قرار می دادند و مضمون و محتوای اصلی را از آن می گرفتند و در تدوین و ارایه آن به نخبگان و حتی عموم، شیوه ای استدلالی و اقناعی به کار می بردند تا قابل قبول باشد. مباحث شهید مطهری ضمن اینکه مساله محور بود، تفکر و استدلال هم به همراه داشت.
وی تصریح کرد: بعد دوم آزاداندیشی که می تواند به تولید نظریه منجر شود، تابو شکنی در نقد اندیشه متقدمان است. تابوشکنی به معنای بی احترامی به بزرگان نیست بلکه به معنی تتبع در اندیشه آنان و بررسی و نقد آن است.
موسوی اضافه کرد: رهبر انقلاب فرمودند «از شهید مطهری عبور کنید.» یعنی اینکه فقط به اندیشه مطهری بسنده نکنید. ما زمانی می توانیم اندیشه دیگران را ارتقا ببخشیم که فقط به تبیین و توصیف و یا تعریف نپردازیم بلکه باید نقد و بررسی کرده و اشکالات را هم بیان کنیم. بعد از بیان نقاط قوت و ضعف است که یک اندیشه جدید ایجاد می شود.
وی افزود: مشی نگاه انتقادی به اندیشه دیگران، محدود به اندیشه های دینی نیست بلکه در اندیشه های غیر دینی و سکولار هم باید چنین کرد. برخی اندیشه های سکولار که در بعضی دانشگاه های ما تدریس و بیان می شود، به نظر برخی مانند سد آهنینی است که انتقاد از آنها هزینه فراوانی دارد.
موسوی بیان کرد: بعد دیگر آزاداندیشی مربوط به مرحله عمل و اعمال آزاد اندیشی است. ما در مرحله عمل باید به آزاد اندیشی و لوازم آن پایبند باشیم و به اندیشه های مختلف و مخالف یکدیگر در چارچوب قانون اجازه گفتگو بدهیم. گفتگوها صرفا نباید یک جانبه و استریلیزه باشد بلکه باید نظرات مختلف مطرح شود. در آن صورت می توان چالشی ایجاد کرد. ما نباید هر موضوعی را قضایی و امنیتی کنیم. یکی از دلایل مهم اینکه کرسی های آزاداندیشی علی رغم نظر مقام معظم رهبری پا نگرفت، موارد گفته شده در بالا بود.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: برای تولید علوم انسانی اسلامی باید از مشکل به مساله برسیم یعنی موضوعات و معضلات جامعه را به عنوان مساله تبیین کنیم و آزاداندیشی را به عنوان راهبرد عملی انتخاب کنیم. ما باید اراده سیاسی و علمی داشته باشیم تا کسانی که دغدغه دینی و ملی دارند همت بیشتری به خرج دهند. نباید فقط به این بسنده کنیم که شورای عالی انقلاب فرهنگی یا وزارت علوم چه کارهایی انجام داده اند.
موسوی درباره پیش شرط ترویج علوم انسانی اسلامی در دانشگاه ها گفت: اساتید و نخبگان که در این زمینه اهل نظر و فکر هستند باید در این حوزه بنویسند و انجمن های علمی تشکیل دهند و تولیدات و گفتگوها بیشتر شود. باید در دانشگاه ها به دانشجویان جرات و جسارت داده شود تا موضوعات جدید را مطرح کنند اما باید راهنمایی و هدایت شوند تا از شکل شعاری و سیاست زدگی خارج شوند. نباید مساله ما، تعلق علوم انسانی اسلامی به یک دولت باشد بلکه باید این موضوع را به یک راهبرد ملی تبدیل کنیم و دانشجویان و اساتید احساس کنند علوم انسانی اسلامی نیاز ملی است. وقتی این نیاز به صورت ملی مطرح شد می تواند به جنبش نرم افزاری تبدیل شود تا همه نخبگان در آن دخالت کنند.
موسوی گفت: برخی گروه های دانشگاهی ما علی رغم اینکه عنوان دانشگاهی دارند اما در قید و بند این هستند که چه خط فکری باید بر دانشگاه حاکم باشد. وقتی معضلات تا این حد پایین مطرح می شود نباید امید داشته باشیم که قدمی در راه تولید اندیشه های اسلامی برداشته می شود. ما ضمن اینکه آزاد اندیشی را مدنظر قرار دادیم و مشکلات را به مساله تبدیل کردیم اما وقتی مساله مان را به راهبرد ملی تبدیل نکردیم راه به جایی نخواهیم برد. دانشگاه ها باید تغییر رویه دهند و از روزمرگی دست بردارند. باید فراتر از سیاست روزمره عمل کنیم. گروههای علمی دانشگاه ها نباید تبدیل به باشگاه های سیاسی شوند. گروه های علمی و اساتید و دانشجویان نباید تبدیل به مرتبطین گروه های سیاسی مختلف شوند. در ابتدای سال تحصیلی دانشگاه ها باید به مهد علم آموزی در سطح ملی نگاه کنیم.
یکی از مهم ترین مشکلات دانشگاه ها منابع اقتصادی شان است
وی ادامه داد: دانشگاه ها دارای مشکلاتی هستند که مانع از تولید علوم انسانی اسلامی می شود. یکی از مهم ترین مشکلات دانشگاه ها در گروههای علوم انسانی، منابع اقتصادی شان است. دانشگاه ها زمانی می توانند مهد تولید علوم انسانی باشند که معضل و مشکل اقتصادی نداشته باشند. تولید علوم انسانی به بازار فروش متصل نیست. ما نمی توانیم تولیدات خود را به سرعت در بازار به فروش برسانیم بلکه باید حمایت ها و یارانه هایی را به آن اختصاص داد. بودجه پژوهش در کشور ما برای اولین بار در سال ۱۳۹۵ به یک درصد از تولید ناخالص داخلی رسید در حالی که قبلا حدود نیم درصد بود و البته نمی دانم که آیا این یک درصد اختصاص یافته بر روی کاغذ به مرحله عمل نیز رسید یا نه. این درحالیست که در برخی کشورها حدود ۵ تا ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی اختصاص به پژوهش دارد.
وی در پایان افزود: همچنین یکی دیگر از موانع تحقیق و پژوهش در دانشگاهها این است که برخی از اساتید چه برای تأمین نیازهای مالی و مادی خویش و یا به دلیل عدم اهتمام به تحقیق، از این دانشگاه به آن دانشگاه در رفت و آمدند و مانند ضبط صوت متحرک فقط تدریس کنند. در هر صورت اساتید ما باید هم انگیزه و هم دغدغه تحقیق و پژوهش که یکی از ثمرات آن تولید علوم انسانی بومی و اسلامی است را داشته باشند و تا زمانی که در پیچ و خم معضلات اقتصادی و اداری باشند، توقع تولید علم را نمی توان از آنها داشت.