به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در این نشست، عبدالحسین کلانتری، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ابراهیم اخلاصی، هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه(ره) و اسماعیل نوده فراهانی، دانشآموخته و پژهشگر علوم اجتماعی به نقد نشستند.
فتانه قدیریان مولف کتاب جنگ را در حوزه پزشکی، دوره و روایتی دیگرگونه میداند که همواره با پیش و پس از خود متفاوت است. او برای شناخت این روایت ابتدا از رویکردی ساختارگرا استفاده کرده است تا کدهایی که از هر روایت استخراج شدنی هستند را بیابد. اما مهمترین مایهای را که از این رهگذر مییابد نوعی فرهنگ، بهمثابه نوعی اندیشه و کردار است که در مقطع جنگ، در بین اهالی پزشکی دیگرگونه میشود. قدیریان رویکرد ساختارگرایانه را از همین بابت کارآمد نمیبیند و بر آن میشود که با رویکردی گفتمانی به مسئله نگاه کند. او در رویکرد گفتمانی با نظر به توجه فوکو به گسستها و اینکه او حال را نه بهعنوان نقطه پیشرفت، بلکه در جهت پرسش از چگونه شکل گرفتن عقلانیت حاضر مد نظر قرار میدهد.
او در جمعآوری اسناد این جهت را پی میگیرد که در مقطع جنگ، چگونه نظر و عمل متحد میشوند و الگویی که در رابطه نظر و عمل وجود دارد چگونه شکل میگیرد. آنچه مؤلف کتاب «عقل مراقبت» از پیش از جنگ یعنی حدوداً از سال ۱۳۰۰ تا جنگ مینویسد، سیری است که مراقبت طی میکند و آن را از سنت پذیرفتهشده خود وارد نهادهای بیمارستانی میکند و شکلی فنی و تکنیکی به آن میدهد. حالآنکه این مفهوم در نظر مؤلف به اندازه وسعت انسانی پیچیده و غیرقابل تقلیل به فن است. او این حوزه را «میدان پرستاری» نام میگذارد: میدانی که در پی آن است که این فن و تکنیک را عینیتر کند.
وی درباره اینکه انقلاب اسلامی چه مفاهیمی را در حوزه مراقبت وارد میکند، میگوید: خود انقلاب عنوان «امداد اجتماعی» را در جامعه پررنگ میکند و این منجر به آن میشود که نگاه عینیساز و فردیساز در مراقبت به چالش کشیده شود و موضوع جمع و اجتماع در مراقبت طرح شود و دیالوگهای پزشکی را تغییر دهد. اینها بهدلیل تغییری است که تغییرات گفتمانی پس از انقلاب پدید آورده است. مثلاً پرستاری که تا پیش از این «رفاه» و «سلامتی» را بهعنوان غایت خود میشناخت از این پس متوجه مفهوم «سعادت» میشود تا رابطههای دیسیپلینی بین پرستار و پزشک در جنگ بههم ریخته شود و کار تیمی رنگ جدیدتری به خود بگیرد. این شرایط نحوه جدیدی از گفتگوهای حوزه مراقبت را پدید میآورد که من آنها را گونه جدیدی از عقل میدانم که شیوه گفتگو، شناخت، اندیشه و کردار جدیدی را پدید آورده است: یعنی عقل مراقبت.
ابراهیم اخلاصی، اولین منتقد این نشست نقطه مثبت این کتاب را کیفیت ورود نویسنده به بحث و پروبلماتیزه شدن بحث برای نویسنده میداند، اما نقدهایی را به این کتاب وارد میداند و آنها را ذیل دو عنوان کلی دستهبندی میکند؛ ایرادات صوری و ایرادات محتوایی.
اخلاصی درباره ایرادات محتوایی این گونه آغاز میکند: «در یک کار کیفی صرف نظر از این که دادهیابی به چه صورت انجام شده باشد، در نهاییترین تحلیل باید به شکلگیری نوعی روایت نظری برسیم. دوم اینکه در کار کیفی آمار و ارقام مطرح نیست. اگرچه در چنین کارهایی برای توضیح اینکه چگونه آمار و ارقام با بدنه نظری کار ارتباط دارند و چگونه به نتایج میرسند روشها و انواع گوناگونی وجود دارد و مناقشات بسیار در بین این روشها هست اما جان تمام این روشها این است که وقتی مخاطب خاص اثر یا پژوهش آن را میخواند باید بتواند به بهترین شکل با آنها و آمار و ارقام طرح شده در آنها ارتباط برقرار کند و با سیر مطالعه و تحقیق همراه شود. ملزومات محقق شدن این اتفاق آن است که در کار کیفی، حرکتی دوری وجود داشته باشد و با یک حساسیت نظری، هرجا که لازم بود به عقب بازگشت و مسئله را باتوجه به اطلاعات تازه از نو توضیح داد و تعارضات را حل نمود.
در این کتاب باتوجه به رویکرد فوکویی آن، این مسئله مورد بحث قرار میگیرد که در بین شئون مختلف دانایی چه اتفاقی می افتد که شأنی بر دیگر شئون استیلا پیدا کرده است. در طرح این موضوع، با توجه به اینکه فوکو نگاه مبتنی بر پیشرفت یا فراتری و فروتری را نمیپذیرد و موقعیت خاص رخ دادن پدیدهها را بهطور منحصربهفرد در نظر میگیرد، باید دقت کرد که از این نگاه عدول نشود؛ بدین ترتیب میتوان گفت آوردن گزارههایی چون «تجارب مختلف پرستاران در جنگهای مختلف دنیا حاکی از اثر مشابهی بهنام پیشترفت در پرستاری بهدنبال جنگ است» و یا «فضابخشی جدیدی که برآیند تعاملات پرستاری یا جنگ و با جنگ پرستاری هستند چهبسا ماهیتی مشابه در تمام جنگها دارد» وجهی ندارد.
مسئله دوم این است که در صفحه ۳۳ کتاب تصریح شده است که مطالعه حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد فوکویی به بررسی تاریخی پرستاری در جنگ هشتساله عراق با ایران بپردازد، اما صرف یک ادعا باعث اثبات آن نمیشود. بنده هرچه این کتاب را ورق زدم به دنبال اینکه گفته شود پرستاری در جنگ تحمیلی ویژگیها و مختصات خاصی را دارد و چه دلایلی، اعم از گفتمانی و غیر آن، باعث بروز این ویژگیها شدهاند، بهطور واضح و روشن با چنین پرسشهایی روبرو نشدم. شاید علت این باشد که دادههای این کتاب در یک منظومه مشخص و واضح دستهبندی نمیشوند و بهشکل زیسته و میدانی بهکار نمیآیند.
اسماعیل فراهانی دیگر کارشناس این نشست، به بهانه نقد این کتاب یکسره سراغ این پرسش میرود که ما چگونه باید درباره موضوعات مربوط به انقلاب اسلامی پژوهش کنیم. او میگوید ما تصوری از تاریخ و گسست تاریخ داریم که ما را به سمت و سوهایی از جمله مسئله فوکو میبرد.
وی که مانند اخلاصی این کتاب را آکنده از ایده پیشرفت و بنابراین بهدور از ایده فوکو درباره گسست میبیند، اعتقاد دارد: «گسست در نظر فوکو نه شکلی چون یک لحظه تصادفی، بلکه شکلی تمدنی و عمیقتر دارد. اما روایتی که در این کتاب درباره جنگ داده شده، چندان اتفاق بزرگی نیست بلکه در هر جنگ دیگر نیز ممکن و حتی طبیعی است. علاوه بر این در بخش ابتدایی کتاب گفته میشود که ایدههای مدرن پیش از انقلاب وارد ایران شده و سپس از این موضوع نتایج فکویی گرفته میشود. باید پرسید که چگونه در مورد کشوری که بهصورت آمرانه توسعه را وارد کشور میکند، میتوان تحلیلهای فوکویی کرد. چنین کشوری با کشوری که تحت شرایط خاصی گسست را تجربه میکند، متفاوت است. شاید در مورد کشوری که با آییننامهها و قواعد دولت مدرن بهوجود آمده نتوان چنین تحلیلی کرد.
نکته دیگر این است که وقتی ما درباره فوکو و ایده زبان صحبت میکنیم، اولین بحث درباره قراردادی بودن زبان است. اگر به قراردادی بودن زبان قائل باشیم، از همین مسیر به ساختارگرایی نیل میکنیم و تنها در همین صورت است که پساساختارگرایی معنیدار میشود. اما اگر به این قائل باشیم که مثلاً امور مطابق با زوجیتی نامگذاری شدهاند که خداوند از ازل آنها را آنگونه آفریده، دیگر قراردادی بودن زبان و درنتیجه ساختارگرایی را کنار گذاشتهایم و اینگونه پساساختارگرایی بلاموضوع میشود. بنابراین باید گفت بهکارگیری فوکو اینجا هم با توجه به نظری که کتاب به انقلاب اسلامی دارد بیوجه است.
عبدالحسین کلانتری، دیگر منتقد نشست ضمن بیان اینکه این که کار کردن بر روی فوکو را برای شخصی خارج از حوزه علوم اجتماعی دشوار میداند، از اینجا شروع میکند که موعد کلیگویی در مورد تاریخ ایران گذشته است و دیگر وقت آن رسیده که به برشهای مشخصی از تاریخ ایران پرداخته شود.
او ادامه میدهد: «اگر بتوانیم یک موضوع را در یک برش زمانی خاص از ابتدا تا انتها بانظر به گسستها و تطورات خاص آن موضوع بررسی کنیم، بهتدریج یک فهم کلی از تحول تاریخی ایران بهدست میآید. باید بیشتر از این دست کارها، بهویژه در نسبت با اکنون ما، انجام شود؛ چیزی که در کتاب عقل مراقبت انجام نشده است. اگر این مسیر در این کتاب پی گرفته میشد اتفاقاً مشخص میشد که مؤلف، طرفدار ایده پیشرفت نیست چرا که سازوکارها و منطق نظام سرمایهداری در نظام پساجنگی ما بهگونهای شده است که خدمات پزشکی بهکالایی تبدیل شدهاند که براساس منحنی عرضه و تقاضا روی آن قیمتی گذاشته میشود و مورد محاسبه اقتصادی قرار میگیرد. اگرچه مؤلف جنگ را تقدیس میکند اما این بر ایده پیشرفت دلالت ندارد و ایبسا بتوان گفت بر این دلالت دارد این دوره اگرچه از دوره پیشین خود جلوتر است اما در قیاس با دوره پس از خود کمی هم عقب نشسته است.
کلانتری ضعف این کتاب را در نحوه ارائة یافتهها و بسنده کردن به اشارههای کلی میداند و میگوید بهنظر میرسد مؤلف بیشتر دلبسته نظریات شده است تا دادههای خود. درحالیکه گسست بهمثابه یک نظریه، اتفاقاً چیزی است که همه درباره همه جنگها، روی آن اجماع دارند. بهتر بود در مجال این کتاب امور متفاوت و مناقشهبرانگیزتر شرح و بسط داده شوند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نپرداختن کتاب به تغییر نسبت روح و بدن، در دوران جنگ، را نکتهای منفی میداند و توضیح میدهد که در دوره جنگ این نگاه تغییر میکند؛ روح و بدن باهم ممزوج میشوند و روح، به بیان فوکویی، تبدیل به امری رؤیتپذیر میشود. مؤلف میتوانست این موضوع را بهخوبی بسط دهد. علاوهبراین اگرچه در این کتاب مناسبات بین پرستار و پزشک شرح داده میشود، اما جای این توضیح که چگونه این مناسبات در مقطع جنگ دگرگون میشود، در متن خالی است.
این نشست چهارشنبه دوازدهم مهرماه در پژوهشکدة فرهنگ و هنر اسلامی و با حضور جمعی از علاقهمندان فرهنگ و هنر برگزار شد.