به گزارش فرهنگ امروز به نق از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «مبانی تاریخ اجتماعی ایران» عصر امروز یکشنبه (۱۶ مهرماه) با حضور شهرام یوسفیفر، علیرضا ملاییتوانی و فریدون اللهیاری، مولف اثر در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ملاییتوانی در بخشی از این نشست با بیان اینکه تحقیق درباره تاریخ اجتماعی کار دشواری است و نیازمند زمینههایی است که باید در حیات دینی و دستگاه مفهومی و نظری ما فراهم شود گفت: این در حالی است که در تاریخ ما این سنتها و مبانی به لحاظ عینی و نظری فراهم نشده است البته جریانهای چپ مطالعاتی را در برههای از تاریخ آغاز کردهاند که در این کتاب به آن پرداخته نشده است. همچنین جریانهای لیبرال نیز در خارج و داخل ایران فعالیتهایی را داشتهاند که ساماندهی نشده و البته حیات زیسته ما بهگونهای بوده که نیروهای طبقات اجتماعی مختلف امکان حیات آزادانه خارج از گفتمان رسمی را نداشتهاند. بنابراین ورود به این حوزهها همواره دشوار بوده است.
وی ادامه داد: اگرچه کتاب حاضر درسی است اما با توجه به اینکه از سوی سازمانی مانند سمت منتشر نشده مولف میتوانسته در سرفصلهای درسی آزادانهتر برخورد کند. در بررسی این کتاب ما با سوالاتی مواجه هستیم به طور مثال اینکه مساله ما در تاریخ اجتماعی چیست و با چه دشواریهایی روبهرو هستیم و در حالت میان رشتهای میتوانیم چه نظریاتی تولید کنیم و مطالعات خود را پیش ببریم که موضع این کتاب دقیقا چیست؟
وی در پاسخ به این سوالات گفت: مساله این است که این کتاب موضعی ندارد و این به دلیل ویژگی آموزشیبودنش است اگرچه من مخالف این موضوع هستم و معتقدم باید در حوزه دانشی وارد مناقشات شویم. همچنین عنوان اثر مبانی تاریخ اجتماعی است اما بحث اصلی کتاب روی ساختارهای اجتماعی ایران است.
به گفته این استاد دانشگاه، وجه میان رشتگی موضوع یکی دیگر از انتقادات وارده به این کتاب است بدین معنی که مولف رویکرد خود را در حوزه جامعهشناسی و تاریخ مشخص نکرده و بهنظر میآید که وجه قالب همان رویکرد سیاسی است که اغلب کتابهای ما گرفتار آن است.
ملایی توانی با بیان اینکه هیچ نظریهای درباره مبانی تاریخ اجتماعی ایران مطرح نشده است در حالی که نیازمند این موضوع هستیم گفت: در این اثر ساختارهایی در تاریخ ایران توصیف شده اما راز ماندگاری این ساختار شرح داده نشده به رغم اینکه ما در معرض هجمههای زیادی قرار گرفتهایم. همچنین نهاد خانواده در ساختار اجتماعی ایران مورد مطالعه قرار نگرفته و در این کتاب مورد غفلت واقع شده است. از سوی دیگر نوع مناسبات و تعامل بین شیوه زیسته ایلی، روستایی و شهری محل توجه مولف کتاب قرار نگرفته است.
وی در پایان با اشاره به اینکه گسستهایی در تاریخ اجتماعی ایران داشتهایم، گفت: این موضوع هم در کتاب مورد توجه قرار نگرفته و به طور مثال مسایل پس از صفویه در کتاب مورد توجه نبوده است. همچنین مولف میتوانست مقایسههایی بین نمونه جوامع توسعهیافته و عقبافتاده درباره کارکرد و مناسبات صورت دهد.
نگارش تاریخ جامع با تاریخ اجتماعی متفاوت است
یوسفیفر در بخشی از این مراسم با اشاره به جایگاه نقد کتاب در کشور گفت: گاهی نقد در کشور مکانی برای خودنمایی افراد به شمار میرود و صرفا محلی برای ابراز برداشتهای شخصی است در حوزه تاریخ نیز اگر بخواهیم مصادیق نقد را برشماریم باید بگوییم که اسلوب، اخلاق، هدفگذاری و ... رها شده و در این زمینه لازم است ضوابط و حدود مشخص شود. یکی از اهداف برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب در انجمن نیز تعیین همین مولفهها و ضوابط برای نقد و بررسی کتابهاست تا فضایی برای رشد و همیاری به وجود بیاید و از سوی دیگر کمکی به نویسنده و جامعه علمی باشد و به تسویهحسابهای شخصی.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه کتاب حاضر را باید به عنوان یک متن دانشگاهی مورد توجه قرار داد افزود: وقتی از تاریخ اجتماعی سخن میگوییم باید مأموریتها و اهداف را در نظر بگیریم. در این جایگاه این سوال مطرح میشود که جایگاه تاریخ اجتماعی در ایران کجاست. در پاسخ باید گفت ما هیچ کتابی در این زمینه بهگونهای که بتواند گامهای نخستین را در اختیار بگذارد نداریم و اگر هم ترجمهای در این باره صورت گرفته زمان زیادی میبرد تا فهم بومی خودمان را از آن داشته باشیم. از سوی دیگر این مساله مطرح میشود که تا چه حد امکان تاسیس دانش تاریخ اجتماعی در ایران و رشتهای به این نام وجود داشته است.
وی یادآور شد: تنها گروه آموزشی که در این زمینه فعالیت میکند در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مستقر است و بنابراین وقتی از دانش و نظام دانشی درباره تاریخ اجتماعی ایران سخن میگوییم لازم است تا به لوازم و زمینههایی فکری و معرفتی آن توجه کنیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نگارش تاریخ جامع با تاریخ اجتماعی متفاوت است بیان کرد: ما درباره نگارش تاریخ جامع ممارستهایی داشتهایم اما در تاریخ اجتماعی ایران نگارشی صورت نگرفته است. همچنین در نگارش تاریخ اجتماعی ایران موانعی وجود داشته است و کشورهای توسعهیافته بحث تاریخ اجتماعی همواره مطرح بوده و بهطور مثال در اسیا، ژاپن، هند، اروپا و امریکا این دانش ملاحظه میشود اما در ایران نخستین چالش این است که دانش اجتماعی تاریخ روایتنشدههاست و بخشهایی از جامعه را روایت میکند که ارزش توجه و روایت را ندارد.
به گفته یوسفیفر، تاریخ اجتماعی در اروپا به وجود میآید تا به تعمیق آموزههای دموکراسی کمک کند این دانش خصلت رادیکالی و ریشهگرایانه دارد و یک نظام اخلاقی و دانشی ویژه برای طرح و بحث میخواهد و نیازمند بحثهای تکمیلی است. وقتی به تالیف کتابهایی مانند مبانی تاریخ اجتماعی ایران نگاه میکنیم میبینیم که مانع دیگری مانند تعیین سرفصلهای مشخص درسی به وجود میآید به این معنی که مولف با این محدودیت مواجه میشود که باید در سرفصلهای مشخصی موضوعات خود را مشخص کند. این در حالی است میزان آشنایی کسی که سرفصلها را مینویسد با درس مبانی تاریخ اجتماعی پایین است.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش درباره روایتهای رسمی که در برخی از فصول کتاب به آن اشاره شده نیز سخن گفت و افزود: بهطور مثال در یکی از فصلهای کتاب درباره تاریخ شهر از نگاه شهریان سخن گفته شده که تنها روایت رسمی است و همانطور که میدانید یکی از مهمترین بحثهای زندگی در شهر فهم روابط قدرت میان مردم و ساختارهای قدرت است.
وی تاکید کرد: بسیاری از حوزهها در تاریخ اجتماعی ما روایت نشده است که قابل طرح است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین ما در تاریخ با عدم معاصرت روبهرو هستیم بدین معنی که تاریخ را میخوانیم اما در آن متوقف میشویم و تنها به بحثهای آرشیوی آن اکتفا میکنیم این کتاب نیز تنها به دوره صفویه خاتمه مییابد و با مشکل معاصرت روبهروست. بسیاری از کارهای ما خصلت معاصرت ندارد و این بهعلت طراحی رشته تاریخ است چون غلبه سیاست در آن دیده میشود.
یوسفیفر در پایان گفت: بخش اعظمی از تاریخ ما، تاریخ سیاسی است و اگر تاریخ اجتماعی در آن دیده میشود اتفاقی است و مبنای تاریخ ما جابهجایی و انتقال قدرت در بین خاندانها و سلسلههاست در حالی که این موضوع هیچ کاربردی دارد و امروز ما نیازمند تاریخ اجتماعی هستیم.
تاریخ اجتماعی ایران رشته جوانی است
اللهیاری نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه تاریخ اجتماعی ایران رشته جوانی است گفت: اگرچه این رشته در جهان بیش از دو سده مورد توجه بوده و اغلب نویسندگان مارکسیست در ایران آن را مورد توجه قرار دادهاند اما همچنان تاریخنگاری ما رویکرد کلاسیک دارد.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی نیز به تاریخ اجتماعی ایران توجه بیشتری شده و من نیز پس از سالها تدریس این درس در دانشگاه اصفهان و بازنگری آن تصمیم به تالیف کتابی با عنوان مبانی تاریخ اجتماعی ایران گرفتم.
این مولف توضیحاتی را درباره فصول مختلف کتاب ارایه کرد و گفت: ضرورت پرداخت به تاریخ اجتماعی ایران، شکلگیری هویت ایرانی، موضوع جمعیت در فلات ایران و ... از جمله موضوعاتی است که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.