فرهنگ امروز/ هادی حسینینژاد:
اهالی نشر، نمایشگاه کتاب فرانکفورت را بزرگترین رویداد بینالمللی نشر در جهان میدانند و شرکت در آن را فرصتی مغتنم به شمار میآورند. کشور ما نیز در دورههای مختلف، در این رویداد بزرگ حضور داشت و این رویه امسال نیز در شصتونهمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت و به شکل غرفهای ملی متشکل از ناشران، تشکلها و آژانسهای ادبی دنبال شد.
طبیعی است که شرکت در نمایشگاههای خارجی، هزینههای قابل توجهی را برای کشورمان به همراه داشته باشد و به همین خاطر، موثر بودن حضورها و پرهیز از بههدر رفتن بودجه کشور، دغدغهای جدی بهحساب میآید. در ادوار مختلف نیز همواره نقدهایی جدی و قابل اعتنا به نحوه حضور ایران و بیاثر بودنش برای چرخه نشر کشور، وجود داشته که کمابیش هم ادامه دارند. براین اساس نگاهی خواهیم داشت بر نمایشگاه کتاب فرانکفورت؛ از چند منظر:
١: غرفه ملی
برپایی غرفه ایران به شکل ملی، اتفاقی است که با روی کار آمدن دولت یازدهم شاهد آغاز آن بودهایم؛ به شکلی که غرفه ایران مجموعهای از ناشران، تشکلهای نشر و آژانسهای ادبی را در خود جای دهد و زمینه فعالیت بدنه اصلی نشر را فراهم کند. در این دوره نیز نشر ققنوس، ثالث، نگاه، پیدایش، هرمس، فرهنگ معاصر، خانه هنرمندان، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، مجمع ناشران دفاع مقدس، مجمع ناشران انقلاب اسلامی، انجمن فرهنگی زنان ناشر، آژانس ادبی پل، آژانس ادبی تماس، آژانس ادبی کیا (در بخش کودک و نوجوان) و... از جمله شرکتکنندگان در غرفه ایران بودند. این رویه، فینفسه در مقایسه با شکل حضور ایران در سالهای قبلتر که غالبا دولتی انجام میشد، رویه درستتری به نظر میآید.
٢: کیفیت حضور ناشران
وقتی قرار است بخشهای مختلف غرفه ایران، به ناشران و تشکلها و مجامع مختلف اختصاص پیدا کند، از یک سو بحث انتخاب بهترینها پیش میآید و از سوی دیگر بحث بضاعت نشر ایران مطرح است. مطابق با مشاهدات؛ کیفیت حضور حاضران، پایینتر از حد قابل قبول رویت شد. حتی ملزومات اولیه حضور در چنان نمایشگاهی از سوی اغلب شرکتکنندگان فراهم نشده بود که از آن جمله میتوان به تعیین قرارهای ملاقات جدی با ناشران و آژانسهای ادبی خارجی و تهیه راهنماهای واگذاری رایت درباره کتابها اشاره کرد. درحالی که اگر این حضور هدفمند و مبتنی بر آمادگیها و رعایت استانداردها، اتفاق میافتاد دستاوردهای به مراتب بیشتری را به همراه داشت. تازه باید در نظر داشته باشیم که نام بهترینهای نشر ایران نیز در این فهرست به چشم میآید! در این زمینه قاعدتا باید اقدامات مناسبی از سوی تشکلها و نهادهای دستاندرکار با هدف آشناسازی و ارتقای کیفیت حضور نشر ایران در عرصههای جهانی نشر انجام شود.
٣: آژانسهای ادبی
معمول است که آژانسهای ادبی، با تمرکز بر قوانین و ملزومات تخصصی مراودات جهانی نشر، به کمک ناشران میآیند و نقش واسطه را بین ناشر خریدار و ناشر فروشنده رایت کتاب بازی میکنند. البته ترجمه آثار به زبانهای مختلف نیز بخشی از مسوولیت آنها به شمار میآید. بنابراین به نظر میرسد در شرایطی که غالبِ قریببهاتفاق ناشران ایرانی، فاقد بخش بینالملل و ناتوان در رعایت اصول مراودات جهانی نشرند، باید به آژانسهای ادبی توجه بیشتری نشان داد؛ به بیان دیگر تقویت آژانسهای موجود و حمایت از شکلگیری آژانسهای ادبی بیشتر، میتواند زودتر نشر ایران را در عرصه بینالملل، به نتیجه برساند. البته این نظر، نافع ضرورت ارتقای ملزومات حضور در مجامع بینالمللی از سوی ناشران نیست.
٤: نشستها و برنامهها
به دور از نگاههای مغرضانه، نشستهایی که برپاکنندگان غرفه ایران برای نمایشگاه شصتونهم برنامهریزی کرده بودند، نشستهای بهتری از سالهای دورتر بود. حضور روسای نمایشگاههای کتاب جهان، حضور رییس اتحادیه ناشران جهان و چهرههای دیگر از داخل و خارج از کشور، از جمله مصادیقی است که میتواند در مقایسه با سالهای قبل، به کار آید اما طبیعتا نقدهای زیادی نیز به این جلسات که در غرفه ایران برپا میشود، وارد است؛ نقدهایی که البته تنها به برنامهریزیهای صورت گرفته برنمیگردد بلکه جایگاه نشر ایران در جهانی، اعتبار جهانی ناشران ایرانی و معضلاتی که عدم عضویت ایران در معاهده برن برای نشر ایران ایجاد کرده نیز بر آن اثرگذاشته است؛ به عبارت دیگر زمانی میتوان انتظار برپایی نشستهای مثمرثمر در غرفه ایران را داشت که دیگر حلقههای نشر نیز حایز امتیاز و اعتبارهای لازم شده باشند در غیر این صورت در شرایط موجود قطعا نمیتوان پذیرای نویسندگانی مانند مارگارت اتوود یا دان براون؛ میهمانان نمایشگاه شصتونهم فرانکفورت در غرفه ایران بود!
٥: قرارهای ملاقات و مذاکرات
مهمترین کارکرد نمایشگاههای کتاب، از جمله نمایشگاه فرانکفورت، دیدار ناشران با یکدیگر و تبادل نظر درباره کتابهایشان است. لازم به اشاره است که پروسه واگذاری رایت یک کتاب، گاه ماهها و بعضا در حد یک سال به طول میانجامد و اگر قراردادی هم در نمایشگاههای کتاب امضا میشود، حاصل مذاکرات چندماهه ناشران پیش از نمایشگاه و در نمایشگاههای قبلی است که با رد و بدل کردن ترجمه جزء و کل کتاب و امضای الکترونیکی تفاهمنامهها و قراردادها همراه بوده است. بنابراین، این نگاه که «خروجی مالی نمایشگاه فرانکفورت برای ما چقدر بوده است؟» نگاهی خام و نشات گرفته از بیاطلاعی از فرآیند واگذاری رایت و نمایشگاههای کتاب است. با این اوصاف تاکید میشود که اصلیترین کارکرد نمایشگاهها، معرفی و مذاکره بر سر کتابهایی است که شانس واگذاری آنها در آینده وجود دارد. اما شاید پربیراه نباشد که بگوییم بیشتر از خود قرارها، پیگیری کردن آنها در آینده مهم است. براین اساس قرارهایی که در غرفه ایران محقق شد یا با حضور فعالان نشر ایران در غرفه ناشران خارجی انجام شده است، نیاز به پیگیریهای بعدی دارند؛ با این امید که در ماههای آینده شاهد به نتیجه رسیدن بخشی از آنها باشیم.
٦: کپیرایت
چه بخواهیم بپذیریم و چه نخواهیم بپذیریم، ناشران ایرانی (بهجز معدود ناشری که به شکل خودخواسته سعی در خرید رایت از ناشران و مولفان خارجی دارند) به دلیل عدم عضویت ایران در معاهده برن، قانون کپیرایت را رعایت نمیکنند و بدون کسب اجازه و پرداخت حق رایت کتابها، هر اثری را که میلشان بکشد، ترجمه و منتشر میکنند و چه بخواهیم و چه نخواهیم قبول کنیم، اسم این کار سرقت ادبی است. پس وقتی میشل کلمن؛ رییس اتحادیه ناشران جهان درصدد حمایت از اعضای خود برمیآید و ناشران ایرانی را سارق ادبی میخواند، نباید با سیاسی کردن این بحث از درک واقعیت طفره برویم. واقعیت را بپذیریم: برای تعامل با نشر جهانی، باید قواعد جهانی نشر را بپذیریم و به آن گردن بنهیم و قبول کنیم تا وقتی که معاهده برن را نپذیرفتهایم، حضورمان در عرصههای جهانی مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت، حضوری حداقلی است! بنابراین باید مطالباتمان را با واقعیت تنظیم کنیم و چندان انتظار توفیق جهانی در نشر نداشته باشیم.
٧: گرنت ایران
آغاز به کار گرنت ایران و حمایت از ناشران خارجی از ترجمه و انتشار کتابهای ایرانی، به نظر بسیاری از فعالان حوزه نشر اتفاقی مغتنم است که البته خیلی خیلی دیر آغاز شده است. مضاف بر اینکه مانند هر رویه مدیریتی دیگری در ایران، مشخص نیست چه آیندهای در انتظار آن باشد. اما باز هم به صورت شکلی، این اتفاق را باید اتفاقی مثبت قلمداد کرد که با گسترش آن میتوان به مبادلات جهانی نشر ایران و جهان افزود.
٨: سرانجام اینکه:
اینکه میگویند حضور ایران در آوردگاههای جهانی باید همتراز با نام و جایگاه فرهنگی-تاریخی ایران صورت گیرد؛ آنچنان که شوآف نیز امری ناگزیر و لازم خوانده شود، رویکردی است که باید به درستی مورد بررسی قرار بگیرد اما طبیعتا نتیجه هر اقدامی نیز نسبت به هزینههایی که از بودجه ملی پرداخته میشود باید در این بررسی ملاک قرار بگیرد. به اعتقاد نگارنده، اجاره غرفه ٢٥٠ مترمربعی، ساخت غرفه ٤٣ هزار یورویی، اعزام احتمالی افراد و مسوولان مختلف به خارج از کشور، سرو غذاهای ایرانی به شکل شکیل در روز ایران و... هیچ کدام موید ارتقای نشر ایران در جهان نخواهد بود، بنابراین بهتر است حضورهامان را به قدر بضاعت نشرمان برنامهریزی کنیم و تمرکزمان بیشتر به متن باشد تا حاشیه.