به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست معرفی و بررسی کتاب «نخستین رویاروییهای اسلام و سکولاریسم» عصر چهارشنبه 26 مهر با حضور دکتر محمدحسن زورق، نویسنده کتاب، دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، مهندس مهدی فیروزان، مدیرعامل موسسه شهرکتاب و مهندس سید مجتبی حسینی، نویسنده، پژوهشگر و مدرس در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
مهندس مهدی فیروزان در این نشست گفت: این کتاب از نظر طبقهبندی در شمار کتابهای علوم انسانی و زیرمجموعه تاریخ و در تاریخ از حیث جوهری به تبیین و تفسیر تاریخی مربوط است. درباره تاریخ اسلام آثار زیادی تالیف شده، اما معلوم نیست که همه آثار قابل استفاده باشند. بسیاری از کتابهای موجود نقل تاریخ است و بیشتر به شواهد و حوادث رویدادهای تاریخ میپردازند و کمتر به تحلیل تاریخی توجه دارند.
وی سلسلهای حوادث تاریخی که پشت سرهم یک تصویر روشن معنایی از تاریخ به ما بدهد را تحلیل تاریخی دانست و ادامه داد: قطعات این تحلیل باید همجنس باشند. اگر یک تحلیل درست، از ابتدا تا انتهای یک جریان را پوشش دهد، میتواند برای امروز ما روشنگر باشد که معمولا کتابهای امروزی تحلیل درستی از تاریخ به ما نمیدهند.
مدیرعامل موسسه شهر کتاب با اشاره به اینکه تاریخ اسلام، تاریخ شگفت سرنوشتسازی در تمدن اسلامی است که خیلی جای کار دارد، افزود: با دیدن این کتاب احساس کردم، محمدحسن زورق، رویکرد دیگری را نسبت به تاریخ اسلام دارد که تاکنون با آن آشنا نبودیم. این کشف تاریخی یک رویکرد جدید در تفسیر و تحلیل تاریخ اسلام است. در حدود 28 کشور اسلامی کارهای متعددی در این زمینه صورت گرفته، ولی این رویکرد نو و قابلتوجه است.
فیروزان تصریح کرد: شاید ابتدا از نام کتاب اینطور برآید که سکولاریسم بحث قرنها پیش است، در این زمینه با اندکی مطالعه متوجه میشویم اولین کسی است که نگاه سکولاریسمی داشته ابنرشد بوده است. جریانهای تاریخی یک سری شواهد دارند مانند سکهها، دستنوشتهها و نقلقولها که ممکن است تناقضاتی داشته باشند، ولی وقتی وارد تحلیل تاریخی میشویم، قطعا نباید تناقضی وجود داشته باشد. سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست و حاکمیت سیاسی بدون تقید دینی است. اگر سکولاریسم را مجموعهای از قراردادهای سیاسی با توجه به اینکه از معنویت، دین و روحانیت تاثیر نگرفته باشد ببینیم، سکولاریسم یعنی جهانباوری.
وی با طرح یک سوال ادامه داد: اگر سکولاریسم را بهعنوان یک جریان تفکری ببینیم سوال این است که آیا در اسلام چنین جریان تفکری وجود داشته یا امری متأخر است؟ اگر رگههایی از قرون اولیه اسلامی پیدا کنیم که ارباب قدرت تفکر جدایی دین از سیاست داشتهاند، این همان تفاوتی است که امروز به سکولاریسم بعد از قرون وسطی میگوییم که همه نشانههای معنویت را از شئون زندگی دور میکند. اولین سوال درباره این کتاب این است که آیا تاریخ صدر اسلام را میتوان با واژههای امروزی تعریف کرد؟ در پاسخ باید گفت که بله چون در کل جریانی بههم پیوسته است.
مدیرعامل موسسه شهر کتاب گفت: سوال دیگر مربوط به شناسایی چهرههای بازیگر و مولد این جریان تفکری است. معاویه وقتی متوجه شد که در مقابل حرکت و جریان اسلامی موفق نمیشد، دست به جنگ زد، ولی وقتی در سه جنگ بزرگ اول بازنده میدان بود پس از جنگ خندق روش خود را تغییر داده و آهسته آهسته نظام فکری را به سمت اهداف قدرتی خود متحول کرد. معاویه پس از خندق دیگر بتپرستی را کنار گذاشت؛ اگر معاویه بتپرست باقی میماند، نمیشد اطلاق سکولار را برایش بهکار برد. از آن زمان بهبعد این شخص فقط یک ظاهر اسلامی دارد و در باطن اعتقاد به ازبین بردن نظام امامتی داشت. این افراد در جامعه آن زمان به اصالت طبیعت، اصالت لذت و اصالت قدرت در طراحی آینده و رفتارشان باور داشتند. با شهادت حضرت علی (ع) دوره جدیدی برای معاویه و تفکر سکولاریسمی آغاز شد که احساس کردند قدرتی دارند و میتوانند استوانههای حزب را بر جامعه مسلط و اندیشههایشان را مطرح کنند.
فیروزان افزود: مولف این کتاب در پی ریشهیابی سکولاریسم امروز، وقتی در تاریخ جهان اسلام جستجو میکند به حرکت بنیامیه میرسد و اگر این تحلیل را بپذیریم، میتوانیم قبول کنیم که دیگر حوادث تاریخی پس از اسلام نیز میتواند تحتتاثیر سکولاریسمی که توسط بنیامیه مطرح شد، قرار گیرد. این کتاب میتواند سرمنشأ یک تفکر و یک جهش در جریان تاریخپژوهی اسلامی باشد که در درون آن بسیاری از نکات تاریخی به تسبیح سکولاریسم وصل شده که میتواند برای تحلیل تاریخی مورد استفاده قرار گیرد. نثر این کتاب از نثر خشک تحلیل تاریخی فاصله گرفته و بحثهای پیچیده تاریخی را خواندنی کرده است. در تالیف این کتاب از منابع بسیاری استفاده شده که دانستن این همه منبع برای یک تاریخشناس ضروری است.
دکتر سعیدرضا عاملی دیگر سخنران این نشست با اشاره به ویژگیهای شاخص این کتاب در مقایسه با دیگر آثار بیان کرد: یک انسان امروزی در این کتاب تاریخ را تحلیل کرده است. در جای جای کتاب اینکه فردی در هزاره سوم میلادی این کتاب را نوشته، کاملا مشهود است. نویسنده درباره سدههای اول اسلام، بحثهای استراتژیک را با استفاده از زبان امروزی بیان کرده است.
وی با طرح این سوال که «آیا واقعا در این کتاب رویارویی اسلام و سکولاریسم را میبینیم یا نه؟» ادامه داد: شاید اگر عنوان کتاب «رویارویی اسلام و کفر و نفاق» میشد، معنادارتر بود. اسلام در آن دوره هنوز سیطره گستردهای نداشته و کتاب با تمرکز بر دوره پیامبر (ص) تا امام حسن مجتبی (ع) تدوین شده که دوره تحجری اسلام بوده و از درون آن سکولاریسم بیرون آمد. متن کتاب با مفهوم رویارویی اسلام و کفر و نفاق بیشتر سازگاری دارد. ولی بهنظرم از این زاویه، تاریخنگاری تحلیلی اسلام و کفر و نفاق تحلیل بزرگی است و نویسنده با ادبیات ویژه خود و با مفهومسازیهای خاص، خوب توانسته مباحث را از زوایای مختلف بیان کند.
رئیس دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران گفت: بنیان تاریخنگارانه تحلیلی نویسنده، زوایای خوبی را باز میکند که بسیار اهمیت دارد. بهنظرم کتاب بهگونهای است که خواننده را برای خواندن ترغیب میکند و دارای نثر و نظم پرجاذبهای است. منابع موجود در کتاب نیز بسیار خوب و معتبر هستند. شاید اگر همانطور که نویسنده بهطرح مساله اهمیت داده و به آن پرداخته است در پایان هم نتیجهگیری ارایه میکرد، میشد از دل آن قالب و مدل فکری پیدا کرد.
عاملی عنوان کرد: نویسنده برای ورود به تاریخ، چارچوب داشته و در جای جای کتاب ردپای این موضوع دیده میشود. وی در جزییات تاریخ انحرافات را یافته و با ذکر مستنداتی آنرا تبیین میکند. دکتر زورق یکی از متخصصترین افراد زمان ما در ارتباط با شناخت نسبت به مقطع موردنظر(از زمان پیامبر (ص) تا زمان امام حسن مجتبی(ع)) است.
مهندس سیدمجتبی حسینی نیز در ادامه مباحث این جلسه با اشاره به سه محور برای بررسی یک تحلیل تاریخی گفت: رویکرد کتاب، چیدمان مطالب و جزییات مطالب، سه زاویهای است که برای قضاوت درباره چنین آثاری باید به آنها توجه کنیم. در زمینه چیدمان کتاب با نظر دکتر عاملی مبنی بر اینکه بهتر بود در عنوان کتاب به جای واژه سکولاریسم، کفر و نفاق قرار میگرفت، موافقم. اما درباره دو محور دیگر یعنی رویکرد کتاب و جزییات مطالب باید گفت که کنار هم چیدن این همه جزییات بهعنوان خوراک کار، زحمت بسیاری دارد. اگر هیچ چیز کتاب را هم قبول نداشته باشیم، حتما باید آنرا بهعنوان یک مرجع معتبر برای اطلاعات بپذیریم.
وی درباره موضوع رویکرد کتاب نیز افزود: در زمینه رویکرد نیز باید اشاره کرد اینکه حوادث تاریخی را بهعنوان یک جریان نگاه کنیم که در یک نقطه شروع و بجایی ختم میشود و مساله را عقیم نبینیم، اهمیت دارد. در این کتاب، مسایل را جریانوار و تکرارشونده میبینیم. اگر دکتر زورق 100 سال پیش کتاب را مینوشت، متن و محتویات همین بود، ولی شاید عنوان سکولاریسم را بر آن نمیگذاشت، چون در آن دوره چنین مفهومی وجود نداشت.
سید مجتبی حسینی با بیان اینکه، تجلیل از یک اثر فقط به معنای تعریف از آن نبوده، بلکه تحلیل، بهترین تجلیل است، تصریح کرد: اولین چیزی که در مواجهه با این کتاب نظرم را جلب کرد، اطلاعات و جزییات دقیق آن بود و اینکه نویسنده فقط بهصورت شعاری مباحث را بیان نکرده، بلکه برای هر مبحثی رفرنس و سند معتبر معرفی میکند و به همه جزییات و چیدمان توجه کرده است. با این کتاب بهعنوان اثری که از 10 قرن قبل را توضیح میدهد، میتوانیم با هر رویکردی که داریم تصویری از آن زمان داشته باشیم. نویسنده به حوادث تاریخی بهعنوان یک اتفاق در گذشته نگاه نکرده، بلکه جزییات را به دقت دیده است. این کتاب بهعنوان یک نظریه و حرف جدید میتواند سرآغاز بحثهای نو باشد.
محمدحسن زورق، نویسنده کتاب نیز در بیان توضیحاتی درباره مباحث مطرح شده در این نشست گفت: در تاریخ یک بحث روایت و یک بحث واقعیت وجود دارد. روایت از اسناد و مدارک بهدست میآید و واقعیت از دل اسناد، مدارک، قوانین جامعهشناسی و سیاست و مطالعه روندهای اجتماعی بیرون میآید. در کتابهای مختلف بیشتر به روایت تاریخ استناد شده و واقعیت کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
وی با اشاره به اینکه در این کتاب تلاش شده به واقعیت تاریخ بیشتر پرداخته شود، افزود: ما باید به تاریخ اسلام، سوای از اینکه مسلمان هستیم یا نه و اگر مسلمان هستیم، شیعه هستیم یا اهل تسنن، نگاه کنیم که این نوع نگاه، زوایای بسیاری را مشخص میکند. برای این شناخت، باید جامعهای که پیامبر (ص) در آن مبعوث شده را بشناسیم. در این کتاب سعی کردم آن جامعه را در حد توان تحلیل کنم. اتفاقاتی قبل از بعثت رخ داده که پایه اتفاقات بعدی است و ما در پژوهش تاریخ اسلام از آن غفلت کردهایم. در آن جامعه، دو اقلیت و یک اکثریت وجود داشت؛ دو اقلیت شامل یک دسته وفادار به میراث حضرت ابراهیم(ع) و دسته دیگر کاملا دنیاگرا، سوداگر و شهوتطلب بودند که مقدرات مکه را دست داشتند و گروه اکثریت نیز در مواقع خطر به سمت اقلیت وفادار به میراث حضرت ابراهیم (ع) و در مواقع تجارت سراغ اقلیت دنیاگرا میرفتند. بعد از بعثت از انواع حیلهها برعلیه پیامبر (ص) استفاده شد، از جمله شکنجه و کشتن مسلمانان، محاصره اقتصادی، جنگ روانی، ترور نافرجام و تحمیل جنگهای بزرگ.