به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ روح الامین سعیدی، سردبیر مجله عصر اندیشه در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها در خصوص دوره جدید انتشار این نشریه توضیحاتی را ارائه داد که مشروح آن را در ادامه می خوانید؛
*عصر اندیشه چه روندی را طی کرده است تا الان که به سردبیری شما رسیده است؟
مجله عصر اندیشه از سال ۹۳ کارش را شروع کرده. به نظر می رسد که در جبهه انقلاب خلائی وجود دارد در عرصه مجلات اندیشه که عصر اندیشه سعی داشت این خلا را پر کند با محوریت آقای فضلی نژاد. ایشان به عنوان سردبیر مسئولیت را بر عهده گرفتند و در ۱۳ شماره ای که عصر اندیشه منتشر شد توانست در بین مجلات اندیشه ای مطرح شود و به هر حال مورد توجه قرار گرفت و نشریه ای بود که نمی شد آن را نادیده گرفت و راحت از کنارش گذشت و مجلات جریان مقابل مجبور بودند که دنبالش کنند و ببینند که عصر اندیشه چه خطی را دنبال می کند و مجله این برند خوب را توانست کسب بکند.
عصر اندیشه با طیف وسیعی از نخبگان علوم انسانی توانست ارتباط بگیرد و اعتمادشان را جلب کند. کارهایی مثل شب علوم انسانی و نشست هایی که برگزار می شد ابتکارات خوبی بود. چون ما در جبهه انقلاب نشریاتی نداشتیم که به طور خاص به مباحثی مانند هنر، علوم انسانی و ... بپردازد و عمده نشریات ما در حوزه سیاست خلاصه می شوند.
لذا در این ۱۳ شماره به نظرم مجله خوب توانست این برند را کسب کند و در میان نشریات جبهه مقابل توانسته بود خودش را بقبولاند که عصر اندیشه مجله ای است که اقتضائات مجلات اندیشه ای و آن حریت و آزادی را رعایت می کند.
سردبیر قبلی اواخر سال ۹۵ به دلایلی از تیم قبلی جدا شدند که عمده مسائل هم مسائل مالی بود که به جایی رسید که حتی محتمل بود دیگر عصر اندیشه منتشر نشود چون به مشکلات مالی عدیده ای خورده بود و نتوانسته بود اسپانسر پیدا کند و این مسائل تیم قبلی را اذیت می کرد و به این نتیجه رسیدند که ما تا یک مرحله خاصی کار را رساندیم، حتی ارتباطات خارج از کشور پیدا کردیم ولی به هر حال ادامه کار نیاز به هزینه دارد و به هر حال مشکلات خیلی شدید شده بود.
به همین خاطر از اواخر سال ۹۵ عصر اندیشه به ایستگاه آخر رسید و مدیرعامل هم اعلام کرد که به دلیل مشکلات مالی نمی توانیم منتشر کنیم. ولی چیزی که برای ما جالب بود انبوه تقاضاهایی بود که از اقشار مختلف شاهد بودیم که نباید کار را متوقف کنید و باید ادامه بدهید و ما حقیقتا فکر نمی کردیم این میزان علاقمندی و تقاضا وجود داشته باشد. لذا تلاش جدی دوباره ای به عمل آمد تا ما بتوانیم این مشکلات مالی را حل کنیم که خدا را شکر فرصت دیگری پیدا شد و اوایل سال جاری روزنه ای باز شد و این احتمال به وجود آمد که دوباره ادامه دهیم البته با تیم جدید چون تیم قبلی به دلایل مختلف احساس می کرد که دیگر نمی تواند کار بکند و با آن وضعیت هم اگر ما می خواستیم ادامه بدهیم باید با حداقل امکانات و کاملا جهادی کار را به پیش ببریم تا شاید دوباره فرصتی پیدا شود و برسیم به فضای قبلی.
بنابراین تیم کاملا تغییر کرد و البته این تغییر هم به لحاظ سخت افزاری و هم به لحاظ رویکردی است. تیم جدیدی هم که آمد با یک آسیب شناسی دقیق از گذشته سعی کرد کار خودش را شروع کند.
ما با نخبگان مختلف صحبت کردیم. مجله را از ابتدا بررسی و سعی کردیم مشکلات را بررسی کنیم. به نظر می رسید که عصر اندیشه در این ۱۳ شماره علی رغم نقاط قوتی که عرض شد نتوانسته بود هویت خود را پیدا کند و ما در بررسی ها و نظرخواهی از متخصصان به این رسیده بودیم که عصر اندیشه دچار یک سرگشتگی هویتی بود و دقیقا مشخص نبود کجای جبهه و کجای ماجرا ایستاده است و چه چیز را پشتیبانی می کند. ما پراکندگی و تشتت اندیشه ای زیاد داشتیم و این را به عنوان یک نقطه ضعف از خودمان باید بپذیریم. فلذا ما تلاش کردیم مانیفست مان را مشخص کنیم در عرصه اندیشه چون باید مشخص کنیم که کجای داستان هستیم و رویکردمان چیست ولی به هر حال حریت و آزادگی لازمه فعالیت درعرصه اندیشه است که ما سعی کردیم این رویکرد را با یک مانیفست جدید نشان بدهیم.
در عین حال تلاش کردیم رویه های مثبت را ادامه دهیم و اعتمادی که در نخبگان ایجاد شده بود ادامه پیدا کند. در شماره ۱۴ نشریه هم این را نشان دادیم یعنی رفتیم سراغ کسانی که ممکن است خیلی با ما همسو نباشند ولی از آنها استفاده کردیم و حرف خودمان را هم زدیم.
دردوره جدید فکر می کنم تلاش عصر اندیشه باید همین باشد؛ رسیدن به یک ثبات هویتی و پیدا کردن جایگاه خودش در جبهه اندیشه ای در عین حفظ حریت و آزادگی که لازمه کار در عرصه اندیشه است.
*این هویتی که از آن صحبت می کنید مشخصا به چه معناست. شما به دنبال نمایندگی چه طیف فکری و چه مخاطبی هستید؟
طبیعتا عصر اندیشه خودش را در جبهه انقلاب و خط امام و انقلاب تعریف می کند و از گفتن این حرف هیچ ابایی نداریم. ما منادی تفکر امام و انقلاب هستیم و این را با افتخار می گوییم ولی سعی می کنیم نسبت به دیدگاه های دیگر رویکرد گشاده ای داشته باشیم و جزمیت و تنگ کردن دایره ای که گاه در برخی جریانات سیاسی می بینیم اقتضای کار اندیشه ای نیست. ما باید رویکرد بازی داشته باشیم که متفکرین مختلف احساس کنند عصر اندیشه می تواند محفلی برای طرح دیدگاه های آنها باشد. ما تریبون هیچ جریان سیاسی در داخل کشور نیستیم. خودمان را فرای جریانات سیاسی می دانیم. اندیشه این مسائل را بر نمی تابد و سعی کردیم آزاد اندیشی را سرلوحه خویش در دوره جدید قرار دهیم.
*شما فعالیت جریان های مقابل خط فکری انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
بنده جریان مقابل را بیشتر جریان ترجمه ای می دانم. چه دیدگاه های لیبرال، چه دیدگاه های چپ نو. متاسفانه نوآوری در عرصه های نظری جریان مقابل نمی بینیم. در هر عرصه ای که در نظر بگیرید، اندیشه سیاسی، اقتصاد، هنر و ...می بینید که دیدگاه ها غالباً ترجمه ای است و جریان مقابل صرفا شارح دیدگاه های غربی است و از خودش چیز خاصی بروز نمی دهد و به همین خاطر هویت جریان لیبرال یا غربگرا یک هویت عاریتی است و خیلی به داشته های هویتی خودش اتکا نمی کند و چه بسا با چشم تحقیر به داشته های هویتی و تمدنی خودش نگاه می کند و بیشتر دنبال گرته برداری و ترجمه و ترویج آنها در داخل کشور است. برای همین است که نتوانستند اندیشمند ناب ایرانی تربیت کنند.
*به فعالیت های اندیشه انقلابی، برچسب ایدئولویک بودن زده می شود. نظر شما در این باره چیست و رویکرد عصر اندیشه چگونه خواهد بود؟
دیدگاه های غرب گرا نیز دارای سویه های ایدئولوژیک هستند. من معتقد نیستم که دوران ایدئولوژی حتی در غرب هم تمام شده باشد و هنوز هم شاهد آن جزمیت ها و نظام های بسته فکری و دیدگاه های تک خطی که به عنوان مثال تنها راه توسعه را عبور از سکولاریسم می دانند، هستیم. البته شاید علی الظاهر در جریانات پست مدرن این جزمیت کمتر شده باشد ولی با در افتادن به نسبی گرایی دیگر چیزی باقی نمی گذارند. ما ابایی نداریم از اینکه بگوییم ایدئولوژیک هستیم. البته این بستگی به تعریف ایدئولوژی هم دارد. خوب ممکن است با یک تعریف اسلام هم یک نظام فکری و یک ایدئولوژی باشد که در خیلی موارد قطعیت دارد ولی در مقتضیات زمان دست را هم باز می گذارد برای تفکرات جدید و اجتهاد و به هیچ وجه اون نگاه جزم اندیشانه را ندارد و این استقبال از خلاقیت ها و ابتکارات را ما در فقه شیعه هم می بینیم و این تصوراتی که از ایدئولوژی به عنوان مثال در دیدگاه های چپ وجود دارد در نگاه اسلامی وجود ندارد. ما تعبیر خودمان را از ایدئولوژی داریم و به آن هم پایبند هستیم.