فرهنگ امروز/ حجت احدی. فعال حوزه تولید محتوای الکترونیکی:
عمر صنعت نرمافزار و کامپیوترهای خانگی چندان زیاد نیست، ولی با پیشرفت سریع و نمایی که داشته، همه عرصههای زندگی بشر را تحتتأثیر خود قرار داده است. دولتها نیز مجبورند امکانات و ابزارهای لازم برای آموزش و کنترل آحاد جامعه را فراهم آورند. فضای مجازی بخشی از صنعت نرمافزار است که امروزه، هم فرصتی بزرگ و هم تهدیدی بزرگ بهشمار میآید و متأسفانه در کشور ما تاکنون تهدید آن بیشتر خودنمایی کرده است.
تصمیمگیری در هر حوزه نیازمند مشاوره با افراد آگاه و باتجربه آن حوزه است که متأسفانه در حوزه نرمافزار کوتاهی تقریبا غیرقابلجبرانی صورت گرفته است. ٢٠ سال پیش مسئولان ردهبالای سیاستگذار این حوزه اجازه دادند برای مثال ویندوز ٢٠٠ هزارتومانی و فتوشاپ ٥٠٠ هزارتومانی هر یک به مبلغ ٥٠٠ تا تک تومان با مجوز رسمی کپی شوند و اجازه دادند بازیهای ٥٠ هزارتومانی خارجی فقط با انجام زیرنویس یا ترجمه ٧٠٠ تومان الی دو هزار تومان با مجوز رسمی ارشاد و بنیاد ملی بازیهای رایانهای بهصورت انبوه و میلیونی تکثیر و توزیع شود. در کشورهای خارجی، سختافزار حدودا ٢٠ درصد از پول لازم برای تهیه یک کامپیوتر شخصی بوده و ٨٠ درصد از آن پول نرمافزار است، درحالیکه در کشور ما شخصی با یک میلیون تومان سختافزار کامپیوتر تهیه میکند و با کمتر از ١٠ هزار تومان تمام نرمافزارهای لازم را کپی میکند! کاری که اکنون در همه جای دنیا آن را جزء زشتترین کارها به حساب میآورند.
نتیجه این کوتاهیها، مصرف کالای فرهنگی خارجی را به دنبال داشته که این امر علاوه بر ترویج فرهنگ کشورهای غربی در حریم خانوارهای ایرانی، امکان رقابت شرکتهای داخلی را با تولیدات خارجی از بین برده و خواسته یا ناخواسته ذائقه و توقعات مصرفکننده ایرانی را از لحاظ کمیت و کیفیت محصولات بالا برده است. از طرفی شرکتهای داخلی سرمایه گاهی توان فنی لازم را برای تولید محصول در سطح محصولات خارجی نداشتند، زیرا (درحالحاضر) سرمایه لازم برای ساخت یک نرمافزار آموزشی قابل رقابت با نوع خارجی در حدود ٢٠٠ میلیون تومان است و این رقم در حوزه بازیهای رایانهای به حدود یک میلیارد تومان (در مدت ١٢ الی ٣٠ ماه) میرسد. بنابراین بدون حمایت اولیه و جدی دولت، تولید محصولات نرمافزاری امکانپذیر نبوده و توجیه اقتصادی خود را از دست میدهد. با وجود اینکه شرکتهای خارجی درآمد سرشاری در این حوزه دارند، ولی اگر شرکتی در ایران بخواهد با وام نرخ سود بالا محصولی را تولید کند، کار تولید به نیمه نرسیده، اقساط وام بانک همگی سررسید شده و شرکت مذکور با تحمل ضرروزیان فراوان کار را رها میکند. مستندات این حرف از اداره ثبت شرکت قابلاستعلام است. در سال ١٣٧٦ حدودا صد شرکت و مؤسسه فعال در حوزه تولید محتوا داشتیم که بعد از گذشت ٢٠ سال، اکنون نیز تقریبا همین تعداد بوده و اکثرا نیمهفعال هستند. در این ٢٠ سال صدها شرکت و مؤسسه در این حوزه تأسیس و بعد از دو، سه سال منحل شدهاند، در نتیجه بسیاری از جوانان تحصیلکرده، خلاق و مستعد، برخلاف میل باطنی خود مجبور به مهاجرت به خارج شدهاند و عدهای نیز به صورت راه دور برای کشورها و شرکتهای خارجی از قبیل «سیلیکونولی»، قطب فناوری آمریکا، کار میکنند، درحالیکه کشور هند با مدیریت مناسب جریان را طوری رقم زده است که درآمد ملی سرشاری را کسب میکند که بیش از درآمد صادرات نفت ماست.
وقتی حرف از هوشمندسازی مدارس میشود، بغض گلویم را میگیرد، زیرا این امر در کشور متولی قدرتمندی ندارد و در سالیان گذشته خسارت زیادی از سوی متولیان کمتجربه و کمسواد بهلحاظ مادی و معنوی وارد شده است؛ خسارت مادی به این صورت که درحالحاضر عمر اکثر تکنولوژیها کوتاه است، وقتی تکنولوژی وارداتی است و اغلب، محصول تکنولوژی وارداتی به درد ما نمیخورد. ما باید محصول را خودمان تولید کنیم. در بحث هوشمندسازی مدارس، بورد هوشمند، پروژکتور، رایانه و ... تکنولوژی جدید بوده و صرفا سختافزار و زیرساخت هستند و ١٠ درصد از مقوله هوشمندسازی مدارس را تشکیل میدهند و ٩٠ درصد کار هوشمندسازی محصول، محتوایی برای آموزش است که میتوان گفت در مقابل نیاز مدارس کاری انجام نشده است. متأسفانه اندک محصولات تولیدشده نیز از کیفیت کافی برخوردار نیستند و باز جای بسیار تأسف است که به علت عدم آگاهی مدیران مدارس و اکثرا با پول اولیا، تعداد زیادی از مدارس به گورستان تجهیزات مستهلکشده تبدیل شدهاند.
دولت و مخصوصا وزارت آموزشوپرورش باید شرکتهای خصوصی علاقهمند و توانا را شناسایی کرده و از آنها کمک بگیرد، چون فناوری اطلاعات (IT) تمرکزپذیر نیست و وزارت آموزشوپرورش بهتنهایی راه به جایی نخواهد برد.
هر دانشآموزی ظرفیتی منحصربهفرد برای آموزش دارد، ولی معلم در کلاس برای ٣٠ یا ٤٠ نفر تدریس یکسان دارد. تکنولوژی آموزشی نوین به دانشآموزان کمک میکند آموزش را شخصیسازی کرده و استعدادهای بالقوه خود را آشکار کنند.
متأسفانه به علت شرایط، دانشآموزان ایرانی، بهجای آموزش دانش و علم وقت خود را صرف بازیهای غربی میکنند، بهطوریکه ایرانیان بهترین تسترهای آنها نیز هستند.
دانشآموزان چه ضعیف باشند، چه قوی، شخصیسازی یادگیری به نفع آنهاست. بزرگترین نقش تکنولوژی این است که پیچیدگی فرایند شخصیسازی یادگیری را مدیریت کند. تکنولوژی همچنین دستورالعملهایی را فراهم میکند و با حمایت از یادگیری مستقل، به معلمها امکان میدهد که برای آموزشدادن و سایر وظایفشان شخصیتر عمل کنند تا حامی دانشآموزان در یادگیری و رشد آنها باشند.
وضع کنونی مدارس اصلا رضایتبخش نیست. اکثرا شبیه بنگاه اقتصادی شدهاند؛ بهویژه مدارس غیردولتی، آموزش به اولویت چندم آنها تبدیل شده است، البته گاهی حق هم دارند. سرانه آموزشی مدرسه شاید کفاف پول گاز و برق را هم نمیکند؛ قبوضی که باید رایگان باشند تا آموزشوپرورش نیز بتواند طبق قانون اساسی آموزش رایگان ارائه کند. از طرفی در کشور ما حقوق معلمان زیر خط فقر است بنابراین، انگیزهای برای بهروزکردن خود بهلحاظ علمی ندارند و حقوق آنها اصلا با حقوق معلمان کشور همسایه (ترکیه) قابل مقایسه نیست. با این وضعیت چگونه میتوان از آنها انتظار کارایی و بهرهوری داشت.
اکثر دبیران به علت دغدغه مالی علاقهای به فراگیری فناوریهای نوین آموزشی ندارند. در این شرایط نمیتوان انتظار داشت با سرعت کافی هوشمندسازی مدارس تحقق پیدا کند. از طرفی تکنولوژی نوین آموزشی این امکان را فراهم میآورد تا امکانات آموزشی در دورترین نقاط کشور نیز فراهم و به مرور باعث توسعه عدالت آموزشی در کشور شود.
روزنامه شرق