فرهنگ امروز/ مترجم: فرانک آرتا:
اخیرا نشریه «ورایتی» درباره تأثیر اسکار اصغر فرهادی بر دیده شدن سینمای خاورمیانه مطلبی منتشر کرده که بخشی از آن ترجمه شده است: در سال گذشته با برندهشدن فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی از ایران، دستاندرکاران مراسم اسکار مطمئنا توجه و بررسی بیشتری به عناوین فیلمهای خاورمیانهای میکنند.
در میان ١١ پرونده منطقه، احتمال رقابت چند فیلم در بخش فیلمهای زبان خارجی بیشتر است. این فیلمها شامل فیلم «Foxtrot»، به کارگردانی ساموئل مائوز از اسرائیل، برنده جایزه جشنواره ونیز در ٢٠١٧ که پیش از این فیلم «لبنان» را ساخته بود و فیلم «توهین»، به کارگردانی «زیاد دئوری» از کشور لبنان که اولین فیلم داستانی او با نام «بیروت غربی» است. این ترکیب همچنین عنوانی نادر از سوریه را شامل میشود، از جمله فیلم مستند «گاندی کوچک» که درباره «غیاث متار»، فعال صلحطلب سوریهای، است. فیلم دیگر زندگینامه نامتعارف از کشور افغانستان است که «نامهای به رئیسجمهور» نام دارد و نگاهی زنانه به زندگی خشن یک فرمانده پلیس زن کابل در دوران پس از طالبان دارد و ازسوی «رویا سعادت» کارگردانی شده است.
فیلم «توهین» هم جهانی و هم صاحب ویژگیهایی است. فیلم درباره اختلافی بیاهمیت است که بین یک مسیحی لبنانی و یک کارگر ساختمانی فلسطینی
بهوجود میآید که به مجادلهای بزرگ تبدیل و درنهایت به تفکیک مسیحیان و مسلمانان لبنان منجر میشود. از آنجایی که اختلافنظرها در مورد دادگاه به شکوه و عدالت میانجامد وکلای مربوطه خود را از طریق رویدادهای آسیبپذیری از گذشته مشتریان خود رها میکنند و هر ترفندی را در رپرتوار خود میگذارند. درحالیکه «Foxtrot» و«توهین» نشان میدهند که [خاورمیانه] بهترین فرصت برای شرطبندی برسر نامزدی اسکار را دارد، تعداد زیادی از اسبهای تاریک وجود دارد که میتواند نقطهای در فهرست کوتاه ٩ تایی باشد، از جمله آنها فیلم «Wajib» از فلسطین است که ازسوی آن ماری ژاکر که فیلمهای قبلیاش «نمک این دریا» و «وقتی که من تو را دیدم» نیز از سوی فلسطینیها پخش شد، ساخته شده و آخرین اثر او درباره کسی است که وقتی به دنبال پدر مطلقه و پسر معمار معروفش میرود که هدایای عروسی در مسیر ناصریه است و بازیگران اصلی آن پدر و پسر واقعی؛ یعنی محمد و صالح باکری هستند که بازی کاریزماتیک و خوبی ارائه میدهند.
فیلمنامه به دست ژاکر نوشته شده و به تفاوتهای نگرشهای نسلها و تناقضها میان مهاجران از وطن و بازماندگان میپردازد. البته، هرگز نباید از نامزدی اسکار سهساله زبان خارجی الجزایر، راشید بوچارب، فرانسوی («گرد و غبار زندگی»، «روز افتخار»، «خارج از قانون») غافل ماند. اخیرا هم فیلم «جادهای به استانبول» توجهات را جلب کرده و درباره یک مادر بلژیکی است که در جستوجوی دختر مسلمان خود است که او برای پیوستن به داعش به سوریه میرود.
فیلم «Reseba - The Dark Wind» از عراق، موضوع دیگری را که به نظر میرسد ازسوی خبرگزاریها مطرح شده بیان میکند و بهدست حسین حسن کارگردانی شده که او با احساس به داستان یک کُرد ایزدی ربودهشده میپردازد که به اسارت میرود. فیلم در همکاری با جامعه ایزدی و در اردوگاههای پناهندگان در کردستان عراق فیلمبرداری شد. این فیلم موضوعی انفجاری را به شیوهای بینظیر به نمایش میگذارد. امسال چشمانداز کشورهای مغربی خیلی قوی نیست. فیلم «شیخ جکسون» یکی از کارکردهای شخصیت شناختهشده در مورد وسواس روانی، خواننده پاپ، مایکل جکسون است. چه چیزی ایران را به پیروزی فرهادی هدایت کرده است؟ برای اولینبار جمهوری اسلامی یک فیلم از یک کارگردان زن به نام «نفس»، ساخته نرگس آبیار را پیشنهاد میکند. این فیلم درامی ضد جنگ است که زندگی یک خانواده فقیر در زمان پیروزی انقلاب اسلامی و اولین سالهای جنگ ایران و عراق را روایت میکند، اما فیلم فاقد پیشرفت سینمایی از نوع اصغر فرهادی است».
*نوشته آلیسا سایمون، منتقد فیلم در «ورایتی»
تسهیلات فرهادی
شهرام مکری
کشفکردن سینمای کشورهای مختلف توسط کمپانیهای مختلف که در آمریکا هستند، یکی از راههای ادامه حیات سینمای آمریکا در تمام این سالها بوده است. به این وسیله سینمای آمریکا همیشه نیروهای جدیدی را وارد سینمایش میکند که در واقع برای مخاطبانش محصولات جدیدی را تولید کنند.
در این شیوه جدید، جمعیت مهاجر به آمریکا در سالهای اخیر از خاورمیانه به دلایل مختلف بیشتر شده است و این مخاطب پتانسیل زیادی دارد که برایش محصولاتی به نمایش درآید. البته در ٢٠ سال گذشته سینمای آمریکا توجهای به شرق دور میکرد اما در این ١٠ سال حالا توجهش به خاورمیانه است و نیاز دارد معرفی رسمیتری از این نوع سینما به وجود آید. اصغر فرهادی که آثارش را با استانداردهای جهانی تطبیق میدهد و از سوی دیگر قشر متفاوتی را از نظر فرهنگی در خاورمیانه مطرح میکند، برای سینمای آمریکا جذابیت داشته و به دنبالش زمینه توجه به سینمای کشورهای دیگر صورت گرفته است. وضعیت کنونی عراق و کشورهای عربی منطقه کمک میکنند که تولیداتی سینمایی برایشان داشته باشند و از این بازار نمیخواهند چشم بپوشند. از طرف دیگر، کشورهای اروپایی زودتر چنین توجهی را نشان داده بودند؛ برای مثال با کشور افغانستان و تولیدات مشترکی کشورهای عربی با کشورهای دیگر انجام داده بودند. آمریکا هم نمیخواهد از این بازار دور باشد. فکر میکنم آقای فرهادی و فیلمهایش جواب تسهیلکنندهای بودند که سینمای خاورمیانه نیز در آمریکا مطرحتر شود. سینمای آمریکا با سیستم بازاریابی بخش هنریاش را حمایت میکند و درنهایت برایش یک بازار هست که در آنچه سینمای نوین آمریکا را به وجود آورده است، یک نگاه چندفرهنگی حاکم است. در حالی که در ایران به دنبال سینمای ملی ایران هستیم یا مؤلفههایی از سینمای ایران را دنبال میکنیم اما کسانی موفق به گسترش سینمایشان شدهاند که به دنبال تولیدات چندفرهنگی بودهاند چنانکه در ژاپن و هنگکنگ نیز موفقیتشان را در ارائه محصولاتشان در فرهنگهای دیگر جستوجو کردهاند.
روزنامه شرق