به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نام سعید نفیسی با کتاب گره خورده است. او با اینکه نویسنده، مترجم و پژوهشگر بود اما وجه برجسته زندگی او را انس با کتاب میدانند. او بود که به چاپ کتاب و در دسترس مردم قرار دادن آن بسیار تاکید داشت و شاید به همین دلیل بود که در راهاندازی انتشارات دانشگاهی اهتمام جدی ورزید. شخصیت سعید نفیسی با هرآنچه که به قلم مرتبط است گره خورده، از نویسندگی و ترجمه گرفته تا کار مطبوعاتی، نفیسی در آن دستی داشت. آنگونه که همسرش تعریف میکند وقتی قلم را روی کاغذ میگذاشت در مدت کمی صفحاتی مشحون از نوشتههای بی عیبونقص به جا میگذاشت. نفیسی از اعضای فرهنگستان اول بود و نام او بیش از هرچیزی با صیانت از هرآنچه که به ایران وابسته است، گره خورده است.
دکتر عبدالله انوار، مترجم، ریاضیدان و از پیشکسوتان معاصر نسخهشناسی، درباره نفیسی به ایبنا میگوید: «سعید نفیسی یکی از دانشمندانی است که در طول زندگیخود بسیار پژوهش کرد و نمیتوان منکر شد که زندگی خود را وقف کتاب کرد. کتابخانه بسیار خوبی داشت که بعد از او فروخته شد ولی کتابهایی که داشت بسیار کتابهای ممتازی بود. چون او متعلق به خانوادهای بود که پدرش با اینکه یکی از اطبای مشهور دورهِ قاجار بود، در ادبیات و کارهای ادبی هم فعالیت زیاد کرد.
انوار ادامه داد:وی یک دوره هم فرهنگ فارسی به نام فرهنگ ناظمالاطبا نوشت که بسیار فرهنگ خوبی است و خب این پسر هم در همین خانواده خوب تربیت شده بود. نفیسی کتابهای زیادی در مدت زندگی خود چاپ کرد که الان در دست است و آنها هم غالبا درباره ادبیات بودند. ترجمههایی هم دارد که ترجمههای بسیار خوبی است از قرار زبان فرانسه را خوب میدانست، و نثر او در فارسی هم نثر نسبتا خوبی است.»
نفیسی و شخصیت چند بُعدی
سعید نفیسی از شروع نویسندگی تا زمان مرگ، بیش از ۱۱۰ کتاب و ۱۱۰۰ مقاله نوشت که همچنان مرجع و قابل استفادهاند. نفیسی چند شخصیت دارد. نفیسی داستاننویس که داستانهای «ستارگان سیاه»، «ماه نخشب» و «فرنگیس» از آثار او در این حوزه است. تسلط بر زبانهای یونانی، لاتین، انگلیسی، فرانسه، روسی، اردو، پشتو و عربی، «نفیسی مترجم» را شکل میدهد، او در ترجمه سراغ ادبیات کلاسیک غرب رفت و آثاری مثل «آرزوهای برباد رفته» بالزاک، «ایلیاد» و «ادیسه» هومر و چند اثر دیگر را به فارسی برگرداند. «تصحیح متن»، شخصیت دیگر او است. او مصحح آثاری چون «تاریخ بیهقی»، «سیرالعبادالیالمعاد»، «تاریخ گیتیگشا»، «پندنامه انوشیروان» و «رساله مجدیه» است. همچنین بر دیوان شاعرانی چون خیام، عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، ازرقی هروی، انوری ابیوردی، اوحدی مراغهای، جنید شیرازی، هلالی جغتایی و بابا افضل کاشانی تصحیح و مقدمه نوشت.
آثار قابل توجهی چون «مدرسه نظامیه بغداد»، «مسیحیت در ایران»، «تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان»، «درفش ایران و شیر و خورشید» و بهویژه دو اثر «بابک خرم دین، دلاور آذربایجان» و «بحرین؛ حقوق ۱۷۰۰ساله ایران» نمونههایی از وجه «نفیسی مورخ» است.
او «فرهنگنویس» هم بود و «فرهنگنامه فارسی» – که در حرف الف باقی ماند – در این بخش میگنجد. «نفیسی روزنامهنگار» هم از دیگر وجههای نفیسی است که سردبیری کوتاه مدت مجلات «فلاحت و تجارت»، «پرتو»، «وطن» و «شرق» از این دست است.
وجه نویسندگی نفیسی برجسته است
عبدالله انوار از میان وجوه مختلف نفیسی از جمله نویسندگی، پژوهشگری و مترجمی، وجه نویسندگی را برجسته میداند و معتقد است: «در نویسندگی قلم او بسیار خوب بود. هم روان و هم نثر آن نثر ادبی قویای بود. البته در پژوهش هم از لحاظ کثرت کار، زحمات زیاد کشید، ولی به نظر من چندان عمیق نیست. نفیسی در تصحیح دیوانها کار فراوان انجام داد و کثرت آثار دارد.»
تسلط نفیسی به زبان های مختلف و همچنین تعدد آثار در رشته های متنوع ادبیات و تاریخ چنان است که بسیاری او را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند. شاخصه برجسته او ایراندوستی بود تا جایی که احیا و بنیان گذاری شیوه داستاننویسی تاریخی وی که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، بیشترین تاثیر را روی جوانان ایران زمین در حب به وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور داشته است. عبدالحسین زرینکوب نیز نفیسی را شخصیتی چند بُعدی، مورخ، محقق، ادیب، منتقد، نویسنده، مترجم، زبانشناس، روزنامهنگار معرفی میکند.
وی در سالهای آخر عمر خانه کوچکی در پاریس خرید و بیشتر اوقات خود را در آنجا میگذرانید. وی در جریان سفری برای شرکت در نخستین کنگره جهانی ایرانشناسان به تهران آمده بود که به بیماری آسم مبتلا شد و یکشنبه شب ۲۲ آبانماه ۱۳۴۵دیده از جهان فرو بست.