فرهنگ امروز/ محسن بوالحسنی: سالهاست که آثار ایرانی در حراجهای هنری بینالمللی علیالخصوص در کشورهای حوزه خلیج فارس حضوری مستمر دارند و البته گاه بخش عمدهای از فروش این حراج را هم به خود اختصاص میدهند. به عنوان مثال در حراج «ساتبیز» که اول آبانماه امسال با عنوان حراج آثار قرن بیستم خاورمیانه در لندن برگزار شد؛ 57 اثر عرضه شد که 20 اثر از 16 هنرمند معاصر ایران در این حراج به فروش رفتند. سهم هنرمندان ایرانی از این فروش 1,580,000 دلار بود که بیش از 60 درصد فروش کل حراج را به خود اختصاص داد. سوم آبان هم برای نخستین بار در (showroom) اختصاصی کریستیز در لندن 14 اثر از 12 هنرمند ایرانی چکش خوردند و جمع فروش این آثار ایرانیها در این حراج هم به رقمی حدود 1,335,000 دلار رسید که در واقع شامل یک پنجم از فروش کل آثار عرضه شده در این حراج بود. یکی از نکات قابل توجه این دو حراج فروش 5 اثر سهراب سپهری، بهمن محصص، حسین زندهرودی، پرویز تناولی و فرهاد مشیری بالای 200 هزار دلار و 7 اثر سهراب سپهری، علی بنیصدر، منیر فرمانفرماییان، منوچهر یکتایی و فرهاد مشیری بالای 100 هزار دلار بود که نقش تعیینکنندهای در بالا رفتن فروش کلی آثار هنرمندان ایرانی داشتند.
آثار هنری و سیاست حراج
آیدین آغداشلو نقاش معاصر در گفتوگو با «ایران» درباره نحوه انتخاب و راهیابی آثار هنری برای ورود به این حراجها، میگوید: قبل از اینکه به سؤال شما پاسخ بدهم باید به این نکته اشاره کنم که من هیچ ارتباط مستقیمی با این حراجها چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور ندارم. ممکن است گاهی از من نظری پرسیده شود (که البته آن هم یکی دوبار بیشتر نبوده) اما اینکه به طور مستقیم به عنوان کارشناس یا هیأت برگزارکننده حضور داشته باشم چنین نبوده است. اما به هر صورت معمول این است که شرایط انتخاب، گزینش و عرضه آثار در حراجهای کشورهای مختلف بستگی به سیاست برگزارکنندگان آن دارد و در واقع آنها هستند که تعیین میکنند چه آثاری برای فروش عرضه شود.» آغداشلو با اشاره به این نکته که هر حراج پیش از برگزاری موضوع آثار به نمایش درآمده را اعلام میکند میگوید: «همانطور که گفتم هر حراجی سیاستگذاری خاص خودش را دارد. به عنوان مثال برگزارکنندگان حراج «ساتبیز» عنوان میکنند که موضوع این حراج آثار خاورمیانه است یا آثار اسلامی یا... پس طبیعتاً آثار هنرمندان غربی به عنوان مثال هرگز در حراج دوبی عرضه نمیشود یعنی نمیتوانید اثر یک نقاش اروپایی یا امریکایی را ببینید. شمایل انتخابها اینطور است و بر اساس این شرایط انتخاب میشوند.»
حراج، جای جوانان نیست
این نقاش معاصر در خصوص این پرسش که «چرا تنها آثار هنرمندان شناخته شده و اکثراً در گذشته در این نمایشگاهها عرضه میشود و آثار هنرمندان کمتر شناخته شده که کیفیت آثار بسیار بالا یا شگفتانگیزی در خود دارند عرضه نمیشود؟» به این نکته اشاره میکند: «این نکته مهمی است که باید حتماً درباره آن بحث شود و اطلاعرسانی صورت بگیرد. این چیز غریبی نیست. ما باید بین بحث حراج، نمایشگاه و عرضه در گالری را از هم تفکیک کنیم. حراج به هیچ عنوان بنای این را ندارد که اثر هنرمندی جوان (هرچند که کارش درجه یک باشد) را معرفی کند و به فروش برساند. مبنای حراج، عرضه آثاری است که برگزارکنندگانش را به این ایده برساند که این آثار حتماً در فروش جای خود را بخوبی پر میکنند. در واقع برگزارکننده باید از سرمایهگذاری که میکند مطمئن باشد. حراج بههیچ عنوان یک بحث فرهنگی نیست؛ بلکه کاملاً اقتصادی است. پس به همین دلیل چون مسأله سرمایه و ریسک درمیان است طبیعتاً آثاری ورود پیدا میکنند که اطمینانی از فروششان وجود داشته باشد و سهم این آثار به هنرمندانی میرسد که قیمت آثارشان مشخص و تثبیت شده است.»
اقبال ایرانیها در فروش
نکتهای که آغداشلو در حاشیه این گفتوگو به آن اشاره میکند بحث مالکیت آثار است و اینکه هیچ حقی از این فروش به هنرمند نمیرسد و این جزو طبیعت کار است. او به تابلویی اشاره میکند که سالها پیش به قیمت 20هزار تومان به شخصی فروخته شده و در نهایت چند سال پیش همین تابلو با قیمت 140 هزار دلار در یک حراجی به فروش رفته است. این نقاش معاصر در پایان درباره دلیل اقبال خریدارهای امروزی به آثار ایرانیها از جمله محصص و سپهری و... میگوید: «این تمایل دورهای است. در یک دوره میبینید کار یک هنرمند با قیمت بالایی به فروش میرسد و در دورهای دیگر به آن قیمت فروش نمیرود. این مسیر بالاو پایینهای خاص خود را دارد. به نوعی فصلی و دورهای است. اما اینکه کارهای سهراب سپهری، تناولی یا آقای محصص مورد اقبال قرار میگیرند و در خارج از ایران به قیمتهای بالا فروش میروند یکی به این دلیل است که برگزارکنندگان این حراجها پیش از برگزاری معرفی خوبی نسبت به آثار ارائه میکنند که طبیعتاً تأثیر خوبی در جذب مشتری دارد که خریدارهای خارجی از این طریق با آثار آشنا میشوند.»
رفتِ بیآمد
آثاری که در حراجهای بینالمللی و داخلی ارائه میشوند اکثراً مجموعهای از هنرمندان درگذشته و هنرمندان در قید حیات معاصر هستند و این بحث اقتصاد هنر است که میتواند کمکی باشد برای آنها که خود مالک حقوقی آثارشان هستند. البته میزان فروش حراج را طبیعتاً ذات اقتصاد یا همان میزان عرضه به تقاضا تعیین میکند و بیشترین سهم، سهم صاحبان اثر و بخشی نیز سهم حراجی است. در حراجهای تهران هم وضع به همین شکل است و آنچنان تفاوتی با حراجهای سایر کشورهای دنیا ندارد اما اینکه به عنوان مثال در حراج تهران، آثار هنرمندان مطرح بینالمللی کمتر دیده میشود و مبادلات و معاوضه با گالریدارهای بینالمللی کمتر صورت میگیرد نکتهای است که شاید جای کار و ممارست بیشتری دارد. بالاخره همپایی روابط فرهنگی و اقتصادی در کنار هم میتواند به قویتر کردن بنیه حراجهای ایرانی هم کمک کند.
مکث
ایرانیها به واسطه شناختی که از چهرههای سرشناسی مثل سهراب سپهری و دیگران دارند آثار این هنرمندان را خریداری میکنند. مجموعه دارهای ایرانی از حراج ساتبیز در لندن آثار ایرانی را میخرند. شاید یک خریدار حرفهای به دنبال این است که چطور یک کار خوب به قیمت مناسب عرضه میشود تا خودش را آنجا برساند اینجا دیگر بحث اقتصاد هنر است اینکه کار خوبی را به قیمت خوبی بخرد.
منبع: ایران