فرهنگ امروز/ محسن آزموده: دوم آذرماه سالروز تولد علی شریعتی است، روشنفکر ایرانی که ٤ دهه از مرگ او میگذرد، اما کماکان نه فقط در فضای اندیشهای ایران بلکه در عرصه عمومی جامعه حضور جدی دارد و گاه حتی نامش نیز حساسیت برانگیز است، نمونهاش ماجرای برگزاری نشستی است که قرار بود در نیمه تیرماه سال جاری به مناسبت ٤٠ سال گذر از مرگش برگزار شود اما به دلایلی که مثل همیشه هیچگاه معلوم نشد، برگزار نشد و فقط اعلام شد علت «عدم رعایت آیین نامه و مسائل اداری است.» این در حالی است که برای آن همایش برنامهریزیهای گسترده صورت گرفته بود و از یک سال پیش جلسات متعددی درباره چند و چون آن برگزار میشد. حالا خوشبختانه بنا شده این همایش دو روزه امروز و فردا در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شود. به همین مناسبت نزد عباس منوچهری، استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس رفتیم و از او درباره ضرورت برگزاری آن پرسیدیم. سیاستنامه در روزهای آتی گزارش این همایش را که با حضور شمار کثیری از استادان علوم انسانی و علوم اجتماعی داخلی و خارجی برگزار خواهد شد، ارایه خواهد کرد:
٤٠ سال از مرگ دکتر شریعتی در سال ١٣٥٦ میگذرد و در این فاصله زمانی ایران و جهان دگرگون شده و عصر انقلابهای ایدئولوژیک سپری شده و نظام جهانی دیگر چون گذشته دو قطبی نیست و مسائل عوض شده و گفتمانها تغییر کرده است و دغدغههای نسل جدید نیز دیگر شده است. در چنین شرایطی پرسش اساسی این است که نسل جوان با شریعتی و روشنفکرانی چون او که در دهههای ١٣٤٠ و ١٣٥٠ خورشیدی میزیستند و کار روشنفکری میکردند، چه نسبتی میتواند برقرار کند؟
در نظر داشته باشید که عنوان همایش جاری یعنی «اکنون، ما و شریعتی» را میتوان به صورت پرسشی خواند، یعنی خود برگزاری همایش برای پاسخ گفتن به پرسشهایی از این دست است، زیرا این سوالها به اشکال مختلف مطرح شده است، خواه در شکل آثار کثیری که درباره شریعتی منتشر شده یا در قالب بحثهایی که هر سال در سالگرد وفات دکتر شریعتی در محافل دانشگاهی و علمی در میگیرد یا مقالات و گفتارهایی که در رسانهها و مطبوعات منتشر میشود. بنابراین در عرصه عمومی این پرسشها مطرح است، از سوی دیگر تا جایی که به آثار شریعتی مربوط میشود، شاهد روند فزاینده ترجمه آثار او در کشورهای مختلف به زبانهای متفاوتی هستیم. این روند ترجمه البته از زمان حیات او به زبان انگلیسی آغاز شده بود، اما در سالهای اخیر با گذشت ٤ دهه از درگذشت شریعتی، همچنان شاهد ترجمههای جدید به زبانهای جدید از آثار او هستیم. بنابراین در عالم واقع نشانههای موضوعیت داشتن شریعتی بسیار زیاد است و مواجهاتی که در خود ایران یا از سوی جوامع دیگر با شریعتی و آثارش صورت میگیرد و در قالب کتاب و مقاله و تحقیق منتشر میشود، نشانهای بر این امر است. ضمن آنکه در عرصههای آکادمیک نیز کتابهای فراوانی درباره شریعتی و اندیشهها و آثار او و تاثیرش بر تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران نوشته و منتشر میشود. همچنین در کتابهایی که راجع به تاریخ تحولات ایران و مسائل خاورمیانه نوشته میشود، باز شریعتی به نحوی مطرح است. بنابراین شواهد فراوانی نشانگر موضوعیت داشتن افکار شریعتی است.
شما بر افکار شریعتی تاکید دارید.
بله، زیرا ما با شخص طرف نیستیم و افکار و آرای اوست که اهمیت دارد. در ایران و در سایر جوامع نگارش تاریخ اندیشه اعم از تاریخ فلسفه یا تاریخ فکر سیاسی یا... اهمیتی اساسی دارد. آرا و افکار را نمیتوان به عنوان حادثه و اتفاقی که در یک زمانی رخ داده و مربوط به گذشته است، در نظر گرفت. اندیشهها و افکار اساسی اموری فرازمانی هستند. از دوران باستان تا به امروز در فرهنگها و تمدنهای مختلف شاهدیم که افکار و آرای بنیادین بشری به عنوان میراث گرانبها حفظ شده و در هر دورهای تلاش شده که باز اندیشی شوند تا از آنها بهرهبرداری شود. به همین خاطر است که در سطح تفکر و مکاتب شاهد پدید آمدن نحلههای نو هستیم، مثلا از نحله نو ارسطویی یا نوافلاطونی یا نوکانتی یا نودکارتی یاد میکنیم یا مثلا در روابط بینالملل از جریان نوخلدونی سخن گفته میشود.
حتی در خیلی جریانهای فکری مثل نظریه توسعه از رویکرد نوارسطویی سخن به میان میآید، یعنی فقط به این نمیپردازیم که ارسطو چه گفته است، زیرا آرا و افکار اساسی و بنیادین به زمینه و زمانه خودشان محدود نمیشوند، خواه از نظر محتوایی و خواه از حیث کاربرد. این رویکرد در مورد شریعتی نیز صادق است، به خصوص که چنان که اشاره رفت، نشانها دال بر این است که اندیشه و فکر شریعتی در جوامع مختلف و در محافل گوناگون مورد بازاندیشی قرار میگیرد. این همایش نیز پاسخی به همین امر است.
رشد و قدرتگیری جریانهای سلفی و افراطگرایانه در جهان امروز روی دیگر اسلامهراسی در جوامع غربی است، در برابر این دو معضل بسیاری از جوامع اسلامی مثل ترکیه و مالزی و اندونزی بر ضرورت احیا و تقویت جریان نواندیشی دینی تاکید میکنند و از این منظر به شریعتی به عنوان یکی از نمونههای برجسته این جریان اقبال نشان میدهند، این در حالی است که در داخل ایران برخی نشریات و تحلیلگران شریعتی و نواندیشانی چون او را نیای سلفیگری میخوانند و مدعی هستند که راهی که شریعتی و امثال او ترسیم میکنند به همین جریانهای افراطی ختم میشود. این تناقض در نگاه سایر جوامع به شریعتی با نگاهی که در داخل کشور به او وجود دارد را چگونه توضیح میدهید؟
گاهی فردی به چیزی متهم میشود یا خصوصیتی به کسی یا چیزی اطلاق میشود، گاهی نیز بحثی نظری و تئوریک مطرح میشود. مثلا یک بار شریعتی را متهم میکنیم که این پیامدهای خاص از گفتار و کردار او نشات میگیرد و یک بار هم بحث از تجزیه و تحلیل آرا و اندیشههای شریعتی است، بنابراین باید میان این دو رویکرد تمایز گذاشت.
حالت دوم چنان که مشهود است یک بحث نظری و علمی است و تا جایی که با موازین علمی انجام گرفته باشد، جای بحث دارد، یعنی میتوان وارد بحث شد که آیا نتایج گرفته شده دقیق هست یا خیر. اما زمانی که به صورت کلی ادعا و حالت متهم کردن شریعتی مطرح میشود، پاسخی نیز نمیتوان به این ادعاها داد، زیرا باید برای این ادعاها دلیل ارایه شود. بنابراین درست است که کارهایی اندیشهشناسانه درباره آرا و اندیشههای شریعتی و نسبت آنها با سلفیگری و جریانهای افراطگرا وجود دارد، اما تا جایی که این ادعاها به صورت کلیگویی و اطلاق کلی باشد، ارزشی ندارد و نمیتواند ملاکی برای تشخیص این ادعاها باشد، زیرا حتی بعضا معناکاوی و ذهن کاوی نیز صورت میگیرد. نکته مهم این است که اگر به کارهایی که با در نظر گرفتن موازین و اصول علمی راجع به اندیشه شریعتی نه فقط در ایران بلکه در جاهای مختلف دنیا صورت گرفته بنگریم، متوجه میشویم که اندیشه شریعتی به عنوان گونهای تلاش نواندیشانه و مصلحانه و تغییر خواهانه با محوریت مفاهیمی مثل آزادی، عدالت، نفی خشونت مطرح شده است. بنابراین این تفسیر از شریعتی رایجتر است.
با توجه به وضعیت داخلی خودمان میبینیم که برخی روشنفکران و پژوهشگران ما مثل یوسف اباذری معتقدند که با در نظر گرفتن تمایز میان کنش و گفتار یک روشنفکر، ما امروز بیش از آنکه به محتوای اندیشههای شریعتی نیاز داشته باشیم، به صورت و شکل کار روشنفکری او احتیاج داریم. اینها معتقدند الان روشنفکری ما به سمت کارهای انتزاعی و فلسفی سوق پیدا کرده و به همین خاطر ارتباطش را با جامعه و مسائل مبتلا به آن از دست داده است، در حالی که ما نیازمند روشنفکرانی مثل شریعتی و آلاحمد هستیم که در جامعه حضور داشته باشند تا بتوانند حلقه واسطی میان نهادهای آکادمیک با جامعه باشند. ارزیابی شما از این سخن چیست؟
من البته تعبیر صورت در مقابل محتوا را نمیپسندم و معتقدم که موضوع نوع اندیشهورزی و نوع مواجهه روشنفکری مثل شریعتی با مسائل و موضوعات است در مقایسه با انواع و اشکال دیگر این برخورد از جمله بحثهای انتزاعی. بنابراین این سخن بدین معنا نیست که در مورد شریعتی تنها نحوه مواجهه اهمیت دارد، زیرا خود نحوه مواجه شریعتی با مسائل مبتنی بر نوع تفکر اوست و صرفا واکنشی نیست. نوع کنشگری شریعتی که دکتر اباذری آن را کنشگری خاصی میخواند، بدین معناست که در آن کنشگر منظوری دارد و بر اساس یک مبانی دست به عمل معینی میزند و به شیوه معینی با امور مواجه میشود. شریعتی معنای روشنفکری را در مسوولیتی میدید که در قبال جامعه و مشکلات آن دارد و به همین خاطر وارد عرصه میشد و با جامعه ارتباط برقرار میکرد و به آگاهیبخشی میپرداخت؛ به عبارت دیگر اگر انواع اندیشهورزی را در نظر بگیریم، کار روشنفکری شریعتی به سنت حکمت عملی که اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی و ادب سیاسی انواعی از آن هستند، نزدیک است و از این نوع است. کار روشنفکری شریعتی کمتر به فلسفه نظری و نظرورزی انتزاعی نزدیک میشود. یعنی فارغ از اینکه تفکر شریعتی چه بوده است، نوع اندیشه ورزی و مواجهه او عملی و مدنی است و اندیشیدن او در بطن جامعه و زمینه معین صورت میگرفت. در نهایت شریعتی و امثال او آگاهی بخشی و نوعی روشنگری را مسوولیت روشنفکر میدانند و اصلا مسلمانی و متفکر بودن را در این مسوولیتپذیری میدانند. بنابراین چنین نیست که آنچه شریعتی گفته اهمیت ندارد. مقوله کنش گفتاری میتواند این نکته را توضیح دهد، یعنی به نظر من دکتر اباذری به کنش گفتاری شریعتی اشاره دارند، یعنی شریعتی با گفتن آنچه گفته کاری انجام میدهد، اما کسانی که بحثهای انتزاعی بدون ارتباط با موضوعات و دغدغههای زمانه و زمینه خودشان انجام میدهد، کنش انفصالی یا گفتار انفصالی دارند. گفتار شریعتی چالشگر و آگاهی بخش بوده است. بنابراین خود آن گفتار (discourse) اهمیت دارد و با آن شیوه گفتن شریعتی نوعی عمل رخ میدهد. البته ممکن است تصور شود که مهم نیست چه میگفته و فقط نوع و شیوه گفتن اهمیت دارد، اما چنین نیست و شریعتی با گفتن آنچه گفته کار خود را انجام داده است.
بنا بود که همایش چهلمین سالگرد شریعتی در خردادماه در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شود که بنابه دلایلی چنین نشد. خوشبختانه امسال این مراسم در تولد شریعتی برگزار میشود. در پایان درباره نحوه برگزاری این همایش و موضوعاتی که در آن مطرح میشود نیز توضیحاتی ارایه دهید.
در ابتدا لازم به ذکر است که همین پرسشهایی که در این گفتوگو مطرح شد، قرار است در پنلها و مقالات و سخنرانیهای این همایش دو روزه به طور مفصل مورد بحث قرار بگیرند؛ به عبارت دیگر منظور از برگزاری این همایش نسبتیابی وضعیت کنونی ما به شریعتی و وجوه گوناگون اوست و انگیزه و دغدغه شریعتی پژوهان همین نوع سوالها و پرسشهاست.
اما در برگزاری این همایش آنچه قابل ذکر است، این است که دعوت برای برگزاری این همایش از سوی بنیاد شریعتی بوده است و از همه کسانی که از جنبهها و سویههای گوناگون راجع به اندیشهها و آثار شریعتی پژوهش کردهاند، به طور عام دعوت شده است. البته نحوه برگزاری و عنوان همایش از پیش تعیین نشده است و همه اینها بر آمده از گفتوگوهایی است که میان شریعتیپژوهان صورت گرفته است و برنامهریزی برای پنلها و سخنرانها و موضوعات آنها از دل همین گفتوگوها بر آمده است.
در ابتدا قرار بود این همایش در ٢٩ خردادماه مصادف با سالروز فوت دکتر شریعتی برگزار شود، زیرا چنان که میدانید بنیاد شریعتی هر سال در چنین روزی مراسمی جهت بزرگداشت یا نقد و بررسی آثار شریعتی برگزار میکند و هر ١٠ سال یک بار شکل این همایش گستردهتر و مفصلتر است، یعنی مثلا همایش ٢٠ سال پس از شریعتی یا ٣٠ سال پس از شریعتی با تفصیل بیشتری برگزار شده است. امسال البته ٢٩ خردادماه با ماه مبارک رمضان مصادف شد و قرار شد که این جلسه بعد از آن برگزار شود. البته در ٢٩ خرداد امسال یک جلسه بزرگداشت در تالار ابنخلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد که چهرههایی چون دکتر اباذری و دکتر آقاجری و دکتر احسان شریعتی در آن سخنرانی کردند. اما مساله مکان برای برگزاری همایش دو روزه بود که نخست قرار شد در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شود، اما متاسفانه ١٠ روز قبل از برگزاری مطلع شدیم که این امکان نیست و در ١٠ روز تلاش برای برگزاری در جاهای دیگر صورت گرفت که منتها فرصت اندک سبب شد که این امر ممکن نشود و اگر خدا بخواهد اینبار این همایش برگزار خواهد شد. در برگزاری این همایش یک کمیته علمی شامل شماری از شریعتیپژوهان داشتیم که عموم مقالاتی که قرار است در همایش ارایه شود، پیشتر در کمیته علمی ارایه شده و درباره آنها بحث و گفتوگو شده است. به همین ترتیب یک کمیته اجرایی داریم که کار برنامهریزی را انجام میدهد. همچنین در این همایش از شماری از شریعتیپژوهان خارج از کشور نیز دعوت شده است که حاضر خواهند شد.
روزنامه اعتماد