فرهنگ امروز/ فرانک آرتا:
مشخص بود انتشار سیاستهای جدید بنیاد سینمایی فارابی در رسانهها با واکنشهای متفاوتی روبهرو خواهد شد. شاید یکی از دلایلش خرقعادتبودن آن است. وقتی رویهای که سالها، اصل بوده، یکباره بخواهد تغییر کند، قطعا مخالفانی خواهد داشت. اما در این مدت نظر برخی از سینماگران به این سیاستها متفاوت است. بهطور مشخص انتقادات مهدی فخیمزاده و کیومرث پوراحمد آن قدر سروصدا به پا کرد که بنیاد سینمایی فارابی ناچار به انتشار بیانیه شد. اما اصل حرف سر چیست و سینماگران به چه چیزی اعتراض دارند. ظاهرا مهمترین ایرادات به فارابی به «شیوههای حمایتی فارابی از تولید فیلم» مربوط میشود. یعنی چگونگی اعطای وامها و در زبان عامیانه گردش مالی یا انتقال پول. در سیاستهای اخیر فارابی قرار شده که دیگر فارابی خود رأسا وارد پروسه وامدهی نشود و آن را به صندوق اعتباری هنر تفویض کند.
با این رویکرد تابش در برابر این سؤال «شرق» که «نحوه اهدای تسهیلات اعتباری به فیلمها و پیوندتان با «صندوق اعتباری هنر» در عین نکات مثبت، این سؤال را به وجود میآورد که آیا تهیهکنندگانی که سالها به گرفتن وام بلاعوض عادت کردهاند، به این روش جدید تمکین خواهند کرد؟ یا اساسا نحوه مواجهه شما با آنها چیست»، اینگونه پاسخ داد: «دراینباره قبل از هرچیز، باید بر این نکته تأکید کنم که بنیاد سینمایی فارابی در هیچ دورهای، حمایتی که در قالب وام پرداخت کرده باشد، عنوان بلاعوض نداشته است.
این اصطلاح، بیشتر برگرفته از کملطفی برخی از دوستانی است که فارابی را در چارچوب یک بنگاه «صرفا اقتصادی» یا «عابربانک» تعریف کردهاند. فراموش نکنیم، فلسفه وجودی و اصلی بنیاد، حمایت از سینماگران ایرانی است که دورههای مختلف شکل اجرائی آن تفاوتهایی داشته ولی چنین حمایتی هیچگاه بلاعوض نبوده است. همواره بنیاد با عنایت به بضاعت مالی خود، درصدد حمایت از آثاری که از ویژگیهایی فرهنگی و هنری خاصی برخوردار بوده اند برآمده و با پرداخت وامهایی، کمک کرده فیلمساز بتواند اثر مورد نظر خودش را خلق کند. بنیاد در چند سال گذشته برای اثبات صداقت خود و به تعبیر امروزی، راستیآزمایی در امر حمایت، هنگام دریافت وامهای اعطایی، شکل و قالب دیگری از حمایت را هم مدنظر داشته و آن اینکه بعد از آن، برای کمک به سینماگر ایرانی، با خرید حقوق متصوره اثر، شیوه تهاتری پیش گرفته تا فیلمساز، با اطمینانخاطر بیشتری بتواند فعالیت فیلمسازی خود را ارتقا دهد. بدیهی است این مکانیسمی که به آن اشاره شد، میتواند محل بحث و مناقشهای را فراهم کند که در این سالها، راجع به منافع یا معایب آن بحثهای مفصلی صورت گرفته است».
اولین نکته در مواجهه با این پاسخ، بحث بازپسگیری وامهای اعطایی است؛ در این زمینه یادداشت مهدی فخیمزاده در روزنامه «آسمان آبی» تأمل برانگیز است.
او قراردادهای جدید فارابی را با قرارداد ترکمانچای مقایسه کرده و نوشته فارابی با قراردادهای مبتنی بر مشارکت قصد دارد رانت جدید ایجاد کند. او در این یادداشت طنز بیان کرد که هیچوقت سراغ تسهیلات فارابی نرفته و از سویی هم پیداکردن تهیهکننده و سرمایهگذار برای هر نوع فیلمنامهای کار آسانی نیست. چون تهیهکنندههای ما فعلا به یک نوع کمدی بهخصوص از نوع لودگی تمایل پیدا کردهاند و تهیهکننده بخش دولتی هم با من و امثال من پالوده نمیخورند، برای نخستینبار سراغ فارابی رفتم. او ادامه داد: «به خودم گفتم خدا رو چه دیدی شاید برای یهدفعهام که شده از این نمد فارابی یه کلاهی هم واسه ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو اردیبهشت امسال فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و اصل و خلاصه فیلمنامه و فیش ثبت بانک فیلمنامه و کوفت و زهرمار و... بردم تحویل بخش فرهنگی فارابی دادم، گفتن خبر میدیم.
یه ماه گذشت خبری ندادن. زنگ زدم گفتن منتظر باش خبر میدیم، یه ماه دیگه گذشت بازم خبری نشد؛ دوباره زنگ زدم؛ خلاصه دردسرتون ندم، بعد از دوماهنیم یه آقایی تماس گرفت و گفت ما بیشتر از ٢٠٠ میلیون به شما نمیتونیم وام بدیم، گفتم خیلی ممنون، دست شما درد نکنه بهدرد من نمیخوره. ول کردم و بیخیالش شدم». او ادامه داد: «١٥، ٢٠ روز بعد آقای ایلبیگی که تازه شده بود قائممقام فارابی زنگ زد و حال و احوال کرد و گفت فلانی تو یه تقاضانامه اینجا داری، میخوای دوباره به جریان بندازیم؟ گفتم نیکی و پرسش؟ یهماهونیم دیگه گذشت، باز خبری نشد؛ اینبار من یه اساماس فرستادم و گفتم آقای ایلبیگی... شال و کلاه کردم، رفتم. مسئول بخش مالی گفت: «کشتیبان را سیاستی دگر آمد، فارابی دیگه به کسی وام نمیده، ما مشارکت میکنیم».
یه قرارداد ١٥،٢٠ صفحهای گذاشت جلوم. قرارداد رو برداشتم آوردم خونه و نشستم خوندم، دیدم نوشته ما ٤٠٠ میلیون به شما وام میدیم، در عوض به نسبت ٣٢ درصد از فیلم شریک میشیم و هر اتفاقی که برای فیلم بیفته ٣٢درصدش مال ماست.
در ضمن قید کرده بود که طبق این قرارداد گرفتن شریک ثالث قدغنه. همچنین بابت این قرارداد همون اول یه چک ٤٠٠میلیونی بدون تاریخ باید بدی... هر چی فکر کردم دیدم با ٤٠٠ میلیون فارابی و نقدینگی خودم نمیتونم فیلمو تموم کنم. دوباره بلند شدم و رفتم فارابی و گفتم آقای مسئول مالی، این قرارداد ترکمانچای قبول، ولی من اگه اینجوری فیلمو شروع کنم، نیمهکاره میمونه، شریک دیگهای هم نمیتونم بگیرم، میگی چیکار کنم؟ نمیشه ٥٠-٥٠ بشیم؟ گفت شرمنده، مأمورم و معذور. آقای تابش گفته همینی است که هست، بیشتر از این مقدور نیست». اما درعینحال برخیها معتقدند سیاستهای ارائهشده، شفافیت لازم را ندارد.
این در حالی است که تابش معتقد است خیلی از سینماگران تاکنون بیشتر قسطهای وامهای خود را به فارابی پرداخت نکردهاند! اما درعینحال برخی از سینماگران معتقدند در همهجای دنیا اغلب دولتها از سینماگران برای حمایت از بخش فرهنگی و هنر در کشور، وامهای بلاعوض میدهند، نظیر کشور فرانسه. بااینحال این سؤال هم پیش میآید که همیشه مرز سینمای تجاری و فرهنگی مشخص است. آیا بنیاد فارابی باید به فیلمسازان تجاریساز هم کمک کند؟! کیومرث پوراحمد در اعتراض به سیاستهای اخیر فارابی با مطرحکردن مسائلی مثل «خالهبازی» و «فامیلبازی» و «معاملهکردن پست» عنوان کرد: «پستها را به افرادی میدهند که شایسته نیستند و فقط میزشان را چسبیدهاند و دلشان نه برای ایران، نه برای کودک ایران و... نمیسوزد. باید شرایطی مهیا شود که فیلمسازان فیلم بسازند. آنهایی که دغدغه دارند، امکانات ندارند، حمایت نمیشوند یا سرمایه آنها جور نمیشود». او با بیان اینکه «بنیاد فارابی گفته خودم برای ساخت فیلمنامهام سرمایه بیاورم و این در حالی است که به بعضیها که نورچشمی هستند، سرمایه میدهند». او درباره اینکه چرا مثل همیشه شاداب و سرحال نیست، گفت: «درحالحاضر زمین خوردهام و مهرههایم آسیب دیدهاند و درد دارم. علاوه بر این موضوع، زمانی سالی یک فیلم میساختم؛ اما الان هر پنج یا شش سال یک فیلم میسازم. طبیعتا کلا حالم خوب نیست».
تابش در جدیدترین گفتوگوی خود با ایسنا با بیان اینکه «میزان طلبهای بنیاد از تهیهکنندگان متفاوت است»، ادامه داد: «از سال ۶۳ تا امروز پروندههایی وجود دارد. هیئت امنای بنیاد، تعیینتکلیف بدهیهای تهیهکنندگان را جزء تکالیف بنیاد قرار داده که تا پایان سال جاری باید این اقدام انجام شود. این فهرست تهیه شده و برخی از تهیهکنندگان که فیلمشان در اکران موفق بوده، میآیند و میتوانند اقساط بدهی خود را بازپرداخت کنند و وام بنیاد را پس میدهند؛ اما در مواردی که توان بازپرداخت وام را نداشتهاند، شیوه کار در سالهای گذشته این بوده که در تعامل با فیلمسازان برخی از حقوق فیلمها به جای بازپرداخت وام، تهاتر میشده است یا بخشی از آن پول را تهیهکننده و فیلمساز به صندوق فارابی برمیگرداندند».
با همه این اظهارات بنیاد با انتشار اطلاعیهای نسبت به انتقادات آقایان فخیمزاده و تابش واکنش نشان داد و در بخشی از آن تصریح کرد: «بنیاد سینمایی فارابی با اتکا بر بیش از سه دهه پشتوانه فرهنگیاش بار دیگر آمادگی خویش را مبنی بر عیانکردن زوایای بعضا مغفولمانده همه پروژههایی که مورد حمایت قرار گرفته یا براساس توافق طرفین قرار بوده که مورد حمایت واقع شود، اعلام میدارد و بیصبرانه منتظر میماند تا برای مرتفعکردن برخی از شبهاتی که این روزها فضای انبساطی سینمای ایران را تهدید میکنند، زایل کند».
عدم شفافیت
محمد نیکبین: یکی از مسائلی که این روزها در سینمای ایران مطرح شده، بحث چگونگی عملکرد بنیاد سینمایی فارابی درباره اعطای وام به تهیهکنندگان در چرخه تولید فیلمهای سینمایی است. قبل از هر چیزی، واقعیت این است که اصلا نمیدانیم سیاستهای جدید بنیاد دقیقا چیست! چندان مشخص نیست که میخواهند به چه نوع فیلمهایی وام بدهند و این وامها قرار است مشمول چه نوع فیلمهایی شود! آیا قرار است به فیلمهای دفاع مقدس توجه شود، یا فیلماولیها یا ژانر کودک و... . از همه مهمتر، نحوه تقسیم وامهاست؛ مثلا میخواهند به فیلمی ٥٠ میلیون تومان وام بدهند یا به فیلم دیگر ٥٠٠ میلیون تومان! اصلا مبنای انتخاب فیلمها بر اساس چه معیاری خواهد بود. به همین دلیل وقتی سیاستها شفاف بیان نمیشود، در نتیجه معیاری دیگر وجود ندارد و فقط سلیقهها اعمال خواهند شد!اصلا حسن اینکه سیاستها شفاف بیان شود، این است که هر کسی در جایگاه خودش قرار میگیرد و دست آخر انتظارات بیجا از بنیاد سینمایی فارابی نخواهیم داشت. نکته مهم بعدی این است که اصولا اعطای وام برای تداوم فعالیت سینمای مستقل امری ضروری است؛ چون سالهاست بنیاد سینمایی فارابی به چنین کاری مشغول بوده و با زیروبمهای کار تولید فیلم کاملا آشناست؛ وگرنه غیر از فارابی هیچ جای دیگری وجود ندارد که چنین کاری انجام دهد. از آن گذشته، گرفتن وام از بانکها و بازگشت آنها با سودهای ٢٠ درصد، کمر بخش خصوص را میشکند و در درازمدت هم با توجه به بالارفتن هزینههای تولید، بهصرفه نخواهد بود. باید بپذیریم در همه این سالها مشکلات مهم در بخش فرهنگ و هنر، نبود قانونمندی و ضابطهمندی است که آسیبهای فراوانی وارد کرده است؛ چون اصولا در ایران هیچ نهادی از کسانی که کارآفرین هستند و اصولا سودآوری میکند، حمایت نمیکند. اغلب هم دولتها به دلیل اینکه از موضع قدرت هستند، کمتر به سرمایه این بخش از جامعه توجه میکنند و به دلیل حمایتنکردن و نبود امنیت اقتصادی این بخش رها میشود و طبیعتا کسی در این بخش نمیتواند ریسک کند. به همین دلیل بیدلیل نیست که این روزها صدای برخی از تهیهکنندگان سینمای ایران درآمده است.
روزنامه شرق