گپ و گفتی با بابک محمدی، کارگردان تئاتر و داور جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان
بسیاری از متون کلاسیک را میتوان برای نوجوانان کار کرد
رشد تئاتر کودک در گرو ارتقای ادبیات کودک است
ندا آلطیب
بابک محمدی، کارگردان تئاتر و تلویزیون است که از سالها پیش، به آموزش تئاتر در آموزشگاههای هنری و فرهنگسراها نیز اشتغال دارد. او به تازگی و برای نخستین بار به عنوان داور مسابقه ایران بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان با این رویداد هنری همکاری داشت و در آخرین روز جشنواره گپ و گفتی کوتاه با او داشتیم.
پیش از اینکه درباره سطح کیفی آثار شرکتکننده در این دوره از جشنواره صحبت کنیم، نخستین کنجکاوی ما درباره روند کلی برگزاری این جشنواره بود؛ جشنوارهای که بیستوچهار دوره از عمر آن میگذرد. هرچند که این جشنواره نیز مانند بسیاری از رویدادهای مشابه خود با افت و خیزهای بسیاری روبهرو بوده است. گاه کار آن به تعطیلی کشیده شده و گاهی هم مکان برگزاریاش تغییر کرده است. به هر حال این جشنواره که خاستگاه آن، شهر همدان است، در سالهای گذشته در همین شهر برپا شده است و حالا دیگر نام آن با هگمتانه سابق گره خورده است.
هرچند جشنواره تئاتر کودک و نوجوان مسیری دشوار را سپری کرده است اما با توجه به قدمت آن طبیعی است که انتظاراتی از آن وجود داشته باشد و هنرمندان تئاتر توقع دارند این جشنواره به بلوغی نسبی رسیده باشد. به ویژه اینکه سال آینده جشنواره به دوره بیست و پنجم میرسد و ربع قرن از زندگی خود را تجربه میکند.
بنابراین نخستین موضوعی که درباره آن سخن میگوییم، انتظاری است که از این جشنواره وجود دارد و از بابک محمدی میپرسیم که جشنواره بیست و چهارم چقدر توانسته پاسخگوی انتظارات باشد و او چنین میگوید: «در این جشنواره شاهد حضور کودکان فوقالعاده با استعدادی بودیم و فکر میکنم تعدادی از کسانی که در دورههای اول جشنواره، کودکان کم سالی بودند، حالا دیگر هنرمندان بزرگی شدهاند و جای خوشحالی است که مردم با سینما و تئاتر آشنا شدهاند. از سوی دیگر برگزاری جشنواره تئاتر کودک در شهری مانند همدان بسیار مهم است. گفته شد حدود دویست هزار نفر از آثار این جشنواره بازدید کردهاند. اینکه گروههایی از همه جای ایران و برخی از نقاط اروپا به همدان میآیند، حرکت بزرگی است ولی باید سالنهای بهتر و امکانات مناسبتر داشته باشیم چون فرهنگ تئاتر با ساخت سالن نمایش آغاز میشود.»
با اینکه سالهاست جشنواره در همدان ثبات پیدا کرده ولی سالنهای تئاتر این شهر از نظر کمی و کیفی رشدی نداشتهاند. محمدی در این زمینه نیز توضیح میدهد: «در همدان تماشاگران باید از صد پله بالا بروند تا بتوانند یک تئاتر را تماشا کنند که این خود انرژی زیادی از آنان میگیرد اما از نظر هنری، برخی از این تئاترها خوب بودند و خوشبختانه شاهد حضور کودکان هنرمند بسیار خوبی بودیم که در آینده حتما هنرمندان خوبی خواهند شد. برای همدان خیلی خوب است که مثلا در سالهای آینده وقتی از نسل جدیدی از هنرمندان بپرسند کارتان را از کجا آغاز کردید، پاسخ بدهند که ما کار تئاتر را از جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان آغاز کردیم.»
او هرچند از حضور درخشان هنرمندان کودک و نوجوان در این جشنواره خوشنود و معتقد است در بعضی امور مانند طراحی صحنه و لباس، رشد و پیشرفت داشتهایم ولی مشکل اساسی را در متون نمایشی میداند: «بیشترین مشکل، مربوط به متن است. بیشتر متنها هم از نظر ایده ضعف داشتند و هم از نظر تکنیک نوشتن. اما با توجه به اینکه عمر جشنواره در آستانه بیستوپنجسالگی است و این رویداد در اینجا ریشه دوانده است، باید به این مسائل بیشتر توجه شود. البته معتقدم شرایط تئاتر در همدان در آینده خود به خود بهتر میشود مگر اینکه دوباره آن را خراب کنند و میدانیم هیچ بعید نیست کسی بیاید و همه آوردههای این جشنواره را نابود کند اما در کل رفت و آمدی که میشود، برای خود مردم و تماشاگران همدانی بسیار خوب است.»
محمدی به لزوم پرورش مخاطب تئاتر هم توجه میکند: «تماشاگر تئاتر باید از کودکی به تماشای این هنر عادت کند و این اتفاق دستکم سالی یک بار در جشنواره همدان رخ میدهد. با دیدن آثار مختلف احساس میشود تعدادی از گروهها اصلا برای جشنواره همدان کار میکنند و این اتفاقی خجسته است که گروهها دوست داشته باشند نمایششان را به این جشنواره بیاورند و به مدت چند روز تجربیات خود را با گروههای دیگر تبادل کنند ولی متاسفانه در زمینه ادبیات کودک خیلی ضعیف هستیم گرچه در زمینه ادبیات بزرگسالان هم ضعف داریم. تا زمانی که ادبیات کودک رشد نکند، تئاتر کودک ما هم به هیچوجه رشد نخواهد کرد. شاید تعداد آثار بیشتر شود ولی رشد کیفی نخواهد داشت.»
کارگردان نمایش «حرفهایها، یک کمدی غمگین» هرچند از حضور پر تعداد تماشاگران تئاتر در همدان شگفتزده است ولی میکوشد واقعبین باشد: «ببینید کلا فرهنگ تئاتر ما ضعیف است. فرهنگ تئاتر با آمدن به سالن تئاتر آغاز میشود. در همین جشنواره تعداد زیادی از تماشاگران برای ارضای حس کنجکاوی خود به سالنهای تئاتر آمده بودند ولی کمکم به تئاتر دیدن عادت میکنند و یاد میگیرند درباره این هنر بخوانند. الان میبینیم برخی از بچههایی که روی صحنه میروند، چقدر خوب میتوانند صحبت کنند و این خود از اثرات تئاتر است. تئاتر کودک باعث میشود پدر و مادرها هم به تئاتر بیایند. برخی از متنها پند و اندرزهایی برای پدر و مادرها دارند که یاد بگیرند با کودکان خود چگونه رفتار کنند. بچههای امروزی دیگر بچههای گذشته نیستند و خیلی حساستر شدهاند.»
این روزها هرچند بیشتر کارگردانهای تئاتر، مرد هستند و هنوز زنان حضور کمرنگتری در این زمینه دارند اما ظاهرا نسل جدیدی که در راه است، دیگر چنین نیست و حضور زنان بیش از پیش نمود خواهد داشت.
محمدی در این زمینه نیز توضیح میدهد: «نکته جالب، حضور دخترخانمهایی بود که به عنوان اعضای مختلف گروه و به عنوان نویسنده، طراح، بازیگر، کارگردان و... فعال بودند. یک اجتماع زمانی رشد میکند که زنانش از نظر فرهنگی رشد کنند. اگر زنان یک جامعه از نظر فرهنگی رشد نکنند، آن جامعه هرگز رشد نخواهد کرد و این اتفاق در تئاتر، سینما، دانشگاهها و... میافتد. در حال حاضر یکی از اتفاقات بزرگی که افتاده این است که بیشتر خانمهای جامعه ما خواندن و نوشتن میدانند در حالی که در گذشته چنین نبوده است. ولی این روزها بسیاری از زنان جامعه ما به دانشگاه میروند هرچند سطح علمی برخی از این دانشگاهها خیلی بالا نیست ولی باز هم خوب است. مادری که به دانشگاه رفته، خود به خود اثر مثبتی بر کودکان خود میگذارد و ما تاثیر چنین اتفاقاتی را در اجتماع میبینیم.»
همیشه یکی از نقاط ضعف ما کمتوجهی به آثار نوجوانان است. شاید به دلیل محدودیتهایی که در پرداختن به مسائل و مشکلات این گروه سنی داریم و یکی دیگر از محورهای گپ و گفت ما همین مساله بود که محمدی درباره آن میگوید: «خوشبختانه در ایران جمیعت کودک و نوجوان زیادی داریم ولی کلا هنرمندان ما چند کار را جدی نمیگیرند؛ ساخت فیلم کوتاه، مستند و کار برای کودکان. فکر میکنند اینها پله ترقی هستند درحالی که هر یکی از این کارها خود مستقل هستند و ارزش خود را دارند ولی چون ما برای اینها ارزش زیادی قایل نیسیتم، این رشتهها رشد نمیکنند. در حالی که تئاتر کودک، نوجوان، خردسال و... جایگاه مهمی دارد. در مورد کار برای نوجوانان، همه متون کلاسیک ایرانی یا خارجی را میتوان برای نوجوانان کار کرد ولی در سطح رده سنی خودشان.»
محمدی تجربههایی را که در کشورهای پیشرفته انجام شده است، یادآوری میکند: در اروپا و امریکا متون کلاسیک را برای تئاتر برای گروه سنی نوجوان اقتباس میکنند. در وین تئاتری داریم برای نوجوانان ١٠ تا ١٥ ساله که روزی ٥٠٠ تماشاگر دارد. در این تئاترها تمام متون کلاسیک را برای این گروه سنی کار میکنند. این اتفاق باید در کشور ما هم رخ دهد. ضمن اینکه تئاتر نوجوان ما هم باید تخصصی شود. در هر شهری باید چند سالن ویژه کودک و چند سالن ویژه نوجوانان وجود داشته باشد. یکی از هنرمندان آلمانی حاضر در جشنواره میگفت ما حتی برای بچه یکساله هم تئاتر داریم. آنها تئاترهای علمی هم دارند که مثلا مراحل به وجود آمدن آب را به بچهها آموزش میدهند این روزها تئاتر خیلی گسترش پیدا کرده و حتی برای آموزش، مورد استفاده قرار میگیرد ولی ما این کارها را انجام نمیدهیم.»
او به دیگر مشکلی که در این زمینه داریم، هم میپردازد: «ما در تئاترهایمان شروع میکنیم به نصیحت کردن بچهها. اگر میخواهید کسی حرف شما را گوش ندهد او را نصیحت کنید. نسبت به بسیاری از امکانات تئاتر که الان رشد کرده، بیاعتنا هستیم. از آنجاکه در تئاتر کودک، پدر و مادران هم تئاتر کودکان خود را همراهی میکنند، میتوان از طریق تئاتر نکاتی را به آنان نیز آموزش داد.
محمدی به یکی از تجربیات خود در این جشنواره اشاره میکند و ادامه میدهد:« در یکی از همین تئاترها دیدم دعوای بدی بین یک بچه پنج، شش ساله و مادرش در گرفته بود و مادر خیلی با خشونت با کودکش رفتار میکرد. احتمالا به این دلیل که وقتی خود او هم کودک بوده، چنین رفتاری با او هم شده بوده است. میتوان همین مسائل را در خلال تئاترها آموزش داد. در این جشنواره چند تئاتر عروسکی دیدم که از نظر تکنیکی خیلی خوب بودند ولی از نظر محتوا میتوانستند خیلی بهتر باشند. مثلا میتوان از داستانهای سعدی برای نگارش نمایشنامههای کودک بهره برد چون این قابلیت را دارند. سعدی داستانهای کوتاه بسیار زیبایی دارد که برای نگارش نمایشنامههای گروه سنی نوجوان و حتی بزرگسال بسیار مناسب هستند.»
اما چرا وقتی که مدام از کمبود نمایشنامههای خوب مینالیم، از ادبیات خود غافلیم و از این سرچشمه بهرهای نمیبریم، پاسخی که بابک محمدی به این پرسش میدهد، چنین است: «چون شناخت هنرمندان ما کم است. تکنیک را آسانتر میتوان آموخت ولی پرداختن به محتوا دشوارتر است. درست است که تکنیک مهم است ولی در گام نخست، محتواست که حرف اول را میزند. علاوه بر اینها ما نیازمند یک مرکز پژوهش هم هستیم. پژوهش تئاتر، آماده کردن و استفاده کردن از متنهای مختلف. مثلا فردوسی بزرگ شاهنامه را هم برای مخاطبان بزرگسال نوشته است و هم محتوای آن به نوعی میتواند برای مخاطبان نوجوان جالب باشد. میتوانیم بسیاری از مسائل را در خور و در سطح کودکان کار کنیم. به این معنا که ایده را نگه داریم ولی فرم را به گونهای طراحی کنیم که برای کودکان قابل درک و دریافت باشد.»
این کارگردان به بسترهایی اشاره میکند که در کشور ما هرگز مورد استفاده قرار نگرفته است: «در حال حاضر فارغالتحصیلان زیادی در تئاتر داریم که وزارت آموزش و پرورش میتواند به کمک آنان تئاتر را در آموزشگاهها یا مدارس غیرانتفاعی که هزینه بالایی هم از دانشآموزان میگیرند، آموزش بدهد. میتوان از این مکانها کلاسی هم برای کار با تئاتر در نظر بگیرند و از دل این کلاسها حتما هنرمندان خوبی بیرون میآیند و اصلا سطح فرهنگ بالا میرود. چون دید بچهها رشد و تغییر میکند. ما با هنرهایی مانند تئاتر و سینما و ادبیات میتوانیم تغییرات بسیاری را رقم بزنیم. کشوری که مردمانش کتاب نخوانند، نمیتواند پیشرفت کند.»