به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این مترجم درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه اظهار کرد: مردم کتابی را میخوانند که به برخی از نیازهایشان پاسخ میدهد؛ مثلا نیاز به سرگرم شدن، آموختن و تفکر در امور. برای خوانندهها مهم نیست که نویسنده کتاب ایرانی است و یا خارجی، یا برای کدام کشور است؛ بلکه مهم این است که نیازهایشان برآورده شود.
او در ادامه بیان کرد: در ادبیات ایران وضعیتی پیش آمده که باعث شده بسیاری از نویسندههای شناختهشده و پرکار چندان رغبتی به نوشتن آثار جدید نداشته باشند، نویسندههایی که تازه پا به عرصه نویسندگی گذاشتهاند شناخته نشده و دیده نشدهاند و هنوز قدرتی ندارند. اینها باعث میشود کتابهایی که از نویسندههای خارجی ترجمه شده موفقتر باشد. اما دلیل اینکه چرا نویسندهها نمینویسند خود یک موضوع تحقیق است.
فصیحی درباره کتابهای ترجمه گفت: کتابهایی که برای ترجمه انتخاب میشوند ضوابط و شرایطی دارند؛ مترجمان معمولا آثار شناختهشده یک کشور را برای ترجمه انتخاب میکنند. این آثار گلچینی از کتابهایی هستند که در کشورهای مختلف منتشر شده، جایزه برده و یا حتی پرفروش بودهاند. در واقع کتابهای ترجمه از الک خوانندهها، منتقدان و جوایز گذشته است و مترجم از میان هزاران اثر چند اثر را انتخاب میکند. این موضوع مهمی است که کتابی که امتحانش را پس داده ترجمه میشود و این موضوع در استقبال مخاطبان میتواند تأثیرگذار باشد.
او همچنین خاطرنشان کرد: به طور مثال در ایران محمود دولتآبادی رماننویس مشهور خوانندگان خود را دارد و ممکن است اولین چاپ هر کتابش ۲۰هزار نسخه فروش برود اما چند سالی است کتابش اجازه چاپ پیدا نکرده است. این موضوعات باعث دلسردی نویسندهها میشود. نویسندههایی را سراغ دارم که آثار خوبی دارند و جوایزی بردهاند و یا کتابهایشان پرفروش بوده است اما در چاپهای بعدی غیرمجاز میشوند و جلو انتشار آثار آنها را میگیرند. این مسائل باعث دلسردی نویسندههای این کتابها و سایر نویسندهها میشود.
این مترجم در ادامه افزود: کتابهایی که در ایران چاپ میشوند، معمولا کتابهای قویای نیستند و کتابهایی نیستند که بتوانند به نیازهای خواننده پاسخ بدهند، به همین دلیل از آنها استقبال نمیشود، در همان چاپ اول میمانند و احتمالا فروش نمیروند و در انبار ناشران میمانند.
او با بیان اینکه فکر نمیکند مخاطبان ایرانی کتابهای ترجمه را به تألیف ترجیح بدهند، گفت: مخاطبان ایرانی به جای خواندن آثار ایرانی سراغ خواندن آثار ترجمه نمیروند؛ اثر ایرانی نیست که بخوانند. تا زمانی که برای انتشار کتاب باید مجوز گرفت و بخشهایی از کتاب را حذف میکنند، خب نویسندهها نمینویسند. زمانی که کتابی از نویسندهای منتشر نشود مخاطبان دنبال چه چیزی بروند؟!
فصیحی تأکید کرد: من اینگونه نگاه نمیکنم که خواننده ایرانی دنبال آثار ترجمه است. مگر ما چند مترجم خوب در این مملکت داریم که آثار را درست ترجمه کنند تا خواننده ایرانی بتواند آنها را بخواند؟ بینهایت آثار ترجمهشده داریم که در چاپ اول باقی میمانند و بعد راه خمیر شدن را در پیش میگیرند.
او با بیان اینکه کتابهای ایرانی و ترجمه را از هم جدا نمیکند، خاطرنشان کرد: اصلا اینطور نیست که همه کتابهای ترجمه خوانده میشوند و ایرانیها میمانند. کتابی که ارزش خواندن داشته باشد، مخاطب خود را پیدا میکند و فروش میرود.
این مترجم همچنین درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه گفت: تیراژ روزنامهها کم شده و به همین دلیل نقش و تأثیرگذاریشان بسیار کم است. اکنون شبکههای اجتماعی جای روزنامهها را گرفتهاند. در این فضا هر کسی هر چیزی دلش بخواهد مینویسد که تأثیر زیادی دارد. یکی از کتابهایی که نویسنده ایرانی نیز دارد در پرفروشهای طرح «پاییزه کتاب» است. گویا این موضوع تحت تأثیر شبکههای مجازی بوده و از این طریق شناخته شده است. مردم به خاطر شناخت او در این فضا - فارغ از اینکه کتاب چه سطح ادبی دارد - سراغش رفتهاند.
او افزود: در دورهای روزنامهها با عناوین مختلف منتشر میشدند و صفحات ادبی پرباری داشتند و نقدهای خوبی مینوشتند. در کنار آنها جوایز ادبی مستقل هم برگزار میشد که این جوایز نقش خوبی در فروش کتاب داشت. به طور مثال کتابی که انتشارات ققنوس چاپ کرده بود و فروش معمولی داشت زمانی که جایزه برد، در عرض دو ماه به چاپ سوم رسید. اما الان جوایز مستقل و خصوصی حذف شدهاند، دیگر از روزنامههای شاد و پربار که پر از مقالات معرفی کتاب بود، خبری نیست و شبکههای مجازی جای آنها را گرفته است. این شبکهها به احتمال زیاد به لحاظ کیفی و سطح ادبی نمیتوانند به پای منتقدان و داوران جوایز ادبی آن دوران برسند و ممکن است سطح کیفی آثار و سطح سلیقه مخاطبانشان را تنزل دهند.