فرهنگ امروز/ مهدی گلشنی:
به مناسبت هفته پژوهش اگر قصد کنیم که وضعیت رسالههای دکترا را بهعنوان یک پژوهش تمام و کمال که با راهنمایی، مشاوره و داوری چند استاد متخصص انجام میگیرد و زمان، هزینه و فعالیت گستردهای را میطلبد، مورد ارزیابی قرار دهیم و بسنجیم که این پژوهشهای دانشگاهی چه دردی از جامعه علمی و فکری ما دوا میکنند و با چنین وقت و انرژی و هزینهای که از نظام آموزش عالی ما صرف آنها میشود آیا برای جامعه هم بهره و کاربردی دارند، در مقام پاسخ به این پرسشها باید گفت: رساله دکترا باید واجد حداقل یکی از دو شرط زیر باشد: نخست، طرحی در جهت رفع نیازهای فکری و عملی جامعه خودمان (در وهله اول) و جامعه بشری (در مراحل بعد) باشد.
دوم، شامل نوآوری ارزنده در یکی از حوزههای نظری یا کاربردی علم باشد.
در حالی که میتوان مدعی شد در حال حاضر اغلب رسالههای مقطع دکترای ما این دو پیششرط اولیه را ندارند و غالب پژوهشهای دکترا حاشیهنویسی کمارزش بر کارهای غربیان هستند. از اینرو است که بر این باورم در وضعیت فعلی، عمده رسالههای دکترا از کارآیی لازم برخوردار نیستند. زیرا نه قدمی ارزنده در جهت رفع مشکلات و نیازهای کشور برداشتهاند و نه سرمشقی برای فعالیتهای علمی آینده هستند. چرا که هدف، غایت و چشمانداز پژوهشهای دانشگاهی از جمله رسالههای دکترا، نه نوآوری در علم است و نه رفع نیازهای ضروری کشور.
حال اگر بخواهیم دلیل اصلی این روند معیوب را بیابیم و آسیبشناسی کنیم بر این باورم که مشکل اصلی در معیارهایی است که اکنون در دانشگاهها برای سنجش فعالیت علمی استادان معین شده است. تأکید بیش از حد بر چاپ مقالات در مجلات نمایهشده در سایت «آی.اس.آی» و نظایر آن، استادان را به تولید انبوه مقالات کشانده است و آنان را از پرداختن به کارهای عمیق زمانبر، که دیرتر به تهیه مقاله منجر میشود، دور نگه داشته است و آنان را برای نیل به این دو هدف اصلی پژوهشهای دانشگاهی، بیانگیزه کرده است.
این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که مقالاتی که در جهت رفع نیازهای کشور هستند کمتر شانس پذیرش را در مجلات خارجی دارند. بنابراین چون پرداختن به رفع نیازهای کشور منجر به چاپ مقاله در مجلات «آی. اس. آی» نمیشود، اندک هستند رسالههای دکترا که در جهت رفع نیازهای کشور باشند. چرا که در وضعیت فعلی، انتظار چاپ مقاله براساس کار رساله است. اینچنین میشود که جهتگیری موضوع رسالهها هم اساساً نادرست میشود.
به این اعتبار، اگر انتظار داریم این روند اصلاح شود چنانکه رسالههای دکترای ما از این «گرداب بیثمری» خارج شوند و به رسالههای پژوهشی عمیق و البته کارآمد بدل گردند، نخست باید سیاست «مقالهمحوری» از دوره دکترا کنار گذاشته شود و بنای رساله بر انجام کار اصیل عمیق باشد؛ چه به مقاله منجر شود و چه نشود. دوم باید نگرش استادان دانشگاه به شأن رسالههای دانشگاهی اصلاح شود و برای این امر، لازم است که در نظام ارزیابی فعالیت علمی استادان دانشگاه تغییراتی حاصل شود چنانکه بر مقالات و تعداد مقالات تمرکز نشود و از حالت وتویی درآید.رسالههای دکترا باید نشانگر و گویای این واقعیت باشد که دانشجوی تحصیلات تکمیلی ما به «استقلال فکری» لازم رسیده است و مقلد صرف نیست و میتوان بهعنوان یک «متخصص» به او اعتماد کرد. برای رسیدن دانشجویان به این سطح، لازم است در هنگام آموزش و پژوهش دانشگاهی «استقلال فکری» در دانشجویان به وجود آید. این در حالی است که آموزش فعلی ما در دانشگاهها، از این خاصیت کمتر برخوردار است. و در علوم فیزیکی، بیشتر دانشجو را یک محاسبهگر یا عملگر سریع تربیت میکنند تا یک «متفکر».یک ویژگی مطلوب دیگر رسالههای دکترا این است که باید حاوی نوآوری در مرزهای دانش یا کار گذشتگان باشد. برای تحقق این امر، نخست باید دانشجو دغدغه معاش نداشته باشد؛ یعنی، حداقلهایی برای او تأمین شود و ثانیاً فرصت کافی برای کار عمیق داشته باشد. با ضربالاجلهایی که اکنون در دانشگاههای ما برقرار است به دانشجو کمتر فرصت داده میشود که کار نو انجام دهد. از این رو، گاهی دانشجو برای زود تمام کردن رسالهاش، به حاشیهزدن بر کارهای دیگران مجبور میشود، در حالی که نوآوری واقعی در علم، باید مورد تشویق ارزنده قرار گیرد.
ویژگی دیگر رساله دکترا باید این باشد که در جهت رفع نیازهای مختلف فکری و عملی کشور قدمی بردارد. اما در حال حاضر، پژوهشهای دانشگاهی ما به این جهت سوق پیدا نمیکنند. باز برای اینکه این امر اجرایی شود باید قید چاپ مقاله از دورههای دکترا برداشته شود و بیشتر در پی سنجش پختگی فکر دانشجو باشند و دولت هم در جهت تشویق افرادی که کار اساسی در جهت رفع نیازهای ضروری کشور میکنند، جوایز ارزنده تعیین کند.
بنابراین برای اینکه به سطح مطلوبی از پژوهش برسیم، باید اقدامات زیر در نظام آموزش عالی و دانشگاههای ما انجام شود:
نخست؛ دانشجوی دکترا باید دانشجویی بالاتر از متوسط باشد. نباید دانشگاهها را با دانشجوی دکترا پر کرد. باید به دانشجویان ممتاز فرصت فکر کردن داد و آنان را به تولید انبوه مقالات سوق نداد.
دوم اینکه استادان باید از لحاظ معیشتی تأمین باشند تا سراغ کارهای متعدد نروند. در حالی که وضعیت فعلی استادان دانشگاه چنین نیست؛ به خاطر تأمین معاش به فعالیتهای متعدد مشغولند و کمتر فرصت تأمل عمیق بر مسائل، از جمله رسالههای دانشجویان خود دارند. این در حالی است که تعداد زیادی هم دانشجو میپذیرند.
سوم اینکه، بهدلیل مقررات فعلی سنجش فعالیت استادان، بر چاپ مقالات متعدد استادان تأکید میشود بنابراین استادان دانشگاه هم کمتر به موضوعات اصیل میپردازند. باید حق وتو از مقالات، در ارزیابی استادان و رسالهها برداشته شود و به کارهای خلاق دیگر نیز وزن لازم داده شود تا فعالان دانشگاهی و دانشجویان بتوانند استعدادهای مختلف خود را بروز دهند.همه این آسیبها در سیستم پژوهش دانشگاهی ما دست به دست هم میدهند تا اغلب رسالههای دکترا ناکارآمد و سطحی ارزیابی شوند با وجود پتانسیل خوبی که برای پیشبرد علم و پیشرفت جامعه دارند.
منبع: روزنامه ایران