به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فرهیختگان؛ حجتالاسلام خسروپناه در همایش وحدت حوزه و دانشگاه در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی درخصوص تعامل علم و دین بهعنوان بستر تحقق وحدت حوزه و دانشگاه به سخنرانی پرداخت. او در این سخنرانی با رد یکیشدن حوزه و دانشگاه تعبیر تعامل را عنوان شایستهتری دانست و بر همین اساس به بحثی پیرامون نحوه تعامل دین اسلام با علوم در سه حوزه طبیعی، مهندسی و انسانی پرداخت و دیدگاه خود را در اینباره مطرح کرد.
او با تقسیمبندی علم به سه دسته علوم طبیعی و مهندسی و انسانی به بحث در رابطه با تعامل اسلام با این سه دسته و چگونگی بسترسازی وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت.
اسلام و علوم طبیعی
خسروپناه با طرح این سوال که آیا اسلام که مهمترین منبعش قرآن و سنت است، میتواند دیسیپلینی بهعنوان علوم طبیعی ایجاد کند یا از قرآن و سنت میتوانیم به کشف علوم طبیعی اسلامی برسیم؟ پاسخ داد: «دیدگاه بنده در اینباره منفی است و قائل به علوم طبیعی اسلامی نیستم بلکه معتقد به علوم طبیعی الهی هستم؛ یعنی در علوم طبیعی مساله اسلامیسازی این علوم نیست و درحقیقت مساله الهی بودن علوم طبیعی است.»
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه هرچند در قرآن گزارههای طبیعتشناختی داریم اما گزارههای علوم طبیعی از قرآن و سنت به دست نمیآیند، اضافه کرد: «گزارههای طبیعتشناختی درست در قرآن موجود است اما اینها گزارههای علوم طبیعی نیستند یعنی وجود طبیعیات در قرآن با وجود علوم طبیعی در قرآن ملازمه ندارد. اگر کسی تلقی دقیقی از علوم طبیعی داشته باشد میبیند ریزترین مساله علوم طبیعی، گزاره باید حل کند ولی در قرآن عمدتا گزارهها کلی هستند.»
خسروپناه با بیان اینکه نسبت اسلام با علوم طبیعی رویکردی است نه وصف دانش و گزارههای آن، اضافه کرد: «گزاره اسلامی و غیراسلامی ندارد بلکه رویکرد میتواند از اسلام استفاده کند تا اسلامی و بهصورت دائم الهی شود؛ اگر به این مهم قائل شویم تعامل حوزه و دانشگاه در بخش علوم طبیعی به اینگونه خواهد بود که باید حوزهها جهانبینی توحیدی و الهی به دانشگاه عرضه کنند که بتواند عالم علوم طبیعی، علوم طبیعی الهی پیدا کند و در اینجاست که تعامل حوزه و دانشگاه در تدوین جهانبینی الهی معنا پیدا میکند و این مهم همان خدمتی است که حوزه میتواند در تولید جهانبینی الهی به علوم طبیعی بکند.»
اسلام و علوم مهندسی
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در ادامه به بررسی نقش اسلام در علوم مهندسی پرداخت و با رد اخذ گزارههای علوم مهندسی از قرآن و سنت، نقش اسلام را در دو جنبه تغییر «جهتگیری» این علوم به سمت دیدگاه توحیدی و «کاربردی» کردن آن برای خدمت به نوع بررسی کرد.
او در ادامه در تبیین تعامل دین و علم در این عرصه گفت: «اگر ما با کمک اسلام در بخش معارف قرآنی، کلام و فقه بتوانیم علوم مهندسی را توحیدی کنیم، علوم مهندسی توحیدی نیز میتواند تاثیرگذاری بر موضوعشناسی فقها داشته باشد و تعاملی کاربردی بین حوزه و دانشگاه ایجاد کند.»
اسلام و علوم انسانی
خسروپناه در ادامه با اشاره به ماموریت علوم انسانی در کشف، شناخت و تدبیر جامعه گفت: «نمیتوانیم این ادعا را داشته باشیم که جامعه اسلامی با حکومت اسلامی در کنار علوم انسانی سکولار باشد.»
او با بیان اینکه نقش اسلام در علوم بنیادی همچون فلسفه و عرفان حداکثری است، به تاثیر این علوم بنیادین بر علوم اجتماعی پرداخت و از مبانی اگزیستانسیالیستی نظریات مازلو و مبانی کانتی نظریات پیاژه نام برد و زیربنا و زیرساخت همه نظریات علوم اجتماعی، اقتصاد و تربیت را علوم فلسفی عنوان کرد.
خسروپناه کارکردهای مهم علوم اجتماعی را در سه حوزه توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقق و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب عنوان کرد و نقش اسلام را در «تبیین انسان مطلوب» حداکثری دانست. او با بیان اینکه «توصیف انسان محقق» نیازمند تحقیق میدانی و مطالعه است، اضافه کرد: «این نوع مطالعه انسان محقق را نمیتوان با استفاده از مطالعه قرآن و سنت بررسی کرد، زیرا که قرآن و سنت که دو منبع مهم اسلام هستند، صرفا درس هدایتی هستند و ما در توصیف انسان محقق میخواهیم انسان تحققیافته را بشناسیم و تا این شناخت را حاصل نکنیم نمیتوانیم درباره آن تصمیم بگیریم.»
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در مورد «تغییر انسان محقق به انسان مطلوب» نیز نقش اسلام را پررنگ دانست؛ چراکه فقه، عرفان و اخلاق بایدها و نبایدهایی دارد که با کمک تحقیقات تجربی و میدانی میتواند موثر باشد.
خسروپناه اضافه کرد: «درحقیقت تعامل اسلام و علوم انسانی خیلی پررنگتر از اسلام در تعامل با علوم طبیعی و مهندسی است، بنابراین بخش وسیعی از بسترسازی تعامل حوزه و دانشگاه در حوزه علوم انسانی بهصورت جدیتر دیده میشود، زیرا حوزه هرچقدر بتواند فقههای خاصی همانند: فقهالاجتماع، فقهالتربیه، فقهالاداره و فقهالاقتصاد را تقویت کند درواقع در تغییر انسان محقق به انسان مطلوب، نقش کلیدی ایفا کرده است.»
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان با بیان اینکه نقش حوزویان در تعامل با دانشگاهیان در عرصه علوم انسانی بیشتر در ساحت اول و سوم یعنی توصیف انسان مطلوب و تغییر انسان محقق به مطلوب است، ادامه داد: «نقشی که دانشگاهیان بیش از حوزویان به عهده دارند عمدتا در ساحت دوم، توصیف انسان محقق است؛ چراکه هرچه انسان محقق را با تحقیقات آماری دقیقتر توصیف کنند؛ هم جامعه را بهتر میشناسیم و هم کمک میکند به فقههای مضاف و خاص که باید و نبایدش را استنباطمیکند.»