عکس از امید طاریفرد
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ حمید باستانیپاریزی، فرزند این مورخ نامدار، به مناسبت سوم دیماه زادروز محمدابراهیم باستانیپاریزی گفت: آثاری چاپ نشده و ناتمام از پدرم باقیمانده است.
وی ادامه داد: دو طرح کتاب از پدر باقیمانده که متاسفانه خودش فرصت کامل کردن آن را به دست نیاورد. یکی کتابی با عنوان «معلمان من» است که مقالات را برای درج در این کتاب گردآوری کرده بود. بخشی از این مقالات هم باقی مانده که هنوز مرتب نشده است.
فرزند باستانیپاریزی افزود: کتاب دیگر نیز شامل یادداشتها و نوشتههای پراکنده پدر میشود. منتها برای این که این نوشتهها در قالب یک کتاب در کنار هم تدوین شوند، کمی کار میبرد. چون پدر با شیوه خودش میکوشید تا در هر کتاب، مطالب با فرم و ایده خاصی در کنار هم چیده شوند. نه این که مطالب، مثل کشکولی در کنار هم منتشر شوند. برای دوری از چاپ کتاب به این شیوه، نیاز به زمان و کار روی مطالب و نوشتهها داریم.
وی درباره استفاده از کمک فردی به عنوان ویراستار در آمادهسازی آثار منتشر نشده از باستانیپاریزی گفت: طرح نوشتههای پدر خیلی خاص است. او میکوشید تا در تمامی نوشتههایش به کشف یک نخ اتصال برسد تا تمامی این مطالب را مثل زنجیری به هم پیوند دهد. من بعید میدانم یک فرد غریبه بتواند از پس این کار بربیاید. فکر میکنم اگر خود ما که با شیوه کار پدر آشنا هستیم، در این زمینه کاری انجام دهیم و بکوشیم تا با همان شیوه پدر، نخ اتصال این مطالب را پیدا کنیم، اتفاق بهتری میافتد. چون در میان شاگردان ایشان هم کسی نبود که با شیوه کارش آشنا باشد و بتواند کارهای ناتمامش را با همان اسلوب خودش به پایان برساند.
او ادامه داد: علاوه بر اینها، پدر در سال 1355 و 56 کتابی به نام «تن آدمی شریف است» منتشر کرد. برای نگارش جلد دوم و سوم آن هم، یادداشتهایی برداشته بود و کارهای پژوهشیاش را انجام داده بود و به نوعی میتوان گفت که فیشبرداری اولیه کتاب انجام شده است که بخشی از این فیشها را در چند شماره پیش مجله بخارا کار کردیم. «تن آدمی شریف است» در مورد بلاها، شکنجهها و آزارهایی است که به تن انسان وارد میشود و گاه حتی تشبیههای زیبایی که از اندامهای انسان شده است. تمامی اینها از اشعار، متون کهن ادبی و کتابهای تاریخی استخراج شده است. البته منابع تاریخی این کار، هم شامل متون تاریخی خودمان میشود و هم شامل متون تاریخی اروپایی و هر آنچه را که به بدن آدمی مربوط میشود. پدر معمولا شیوه کارش به این شکل بود که فیشهای یک کار را جمع میکرد و بعد با نثر خاص خودش به نگارش کتاب میپرداخت. برای این کار یا باید کسی را که اهلش هست پیدا کنیم یا خودمان با شناختی که نسبت به شیوه کار پدر داشتیم و با زحمت بسیار تلاش کنیم تا به آن شکلی دهیم.
حمید باستانیپاریزی گفت: علاوه بر اینها، مقدار زیادی هم یادداشت به شکل فیش موضوعبندی نشده وجود دارد که قصد داریم اینها را به یک مرکز نگهداری اسناد، نظیر مرکز اسناد کتابخانه ملی یا دایرهالمعارف اسلامی بدهیم تا دست کم دانشجوها و اهل فن بتوانند از آن استفاده کنند.
وی در مورد تجدید چاپ آثار این مورخ گفت: پدر از 10 سال پیش از فوتش، برای این که کتابها، همه با یک فرم و هویت منتشر شوند و یک مجموعه یک جا باشند که پراکنده نشوند، تصمیم گرفت تا تمام کتابهایش توسط انتشارات علمی منتشر شود. بعد از فوت او هم، ما بر تصمیم و انتخاب او وفادار ماندیم و همان کار را ادامه دادیم و نشر علمی با نظارت ما، به تجدید چاپ کتابهای پدر مشغول است. پدر در مجموع 66 کتاب منتشر شده دارد و از این میان، هر سال دست کم، چهار یا پنج کتاب تجدید چاپی دارد.
فرزند باستانیپاریزی در پایان سخنانش در مورد شیوه کار و زندگی پدرش گفت: به طور کلی خانواده پیوستهای داشتیم. هم خانه ما، کتابخانه بود و هم کتابخانه، خانه دیگر پدر بود. فردی مانند او که در این سطح از کار پژوهشی و نوشتن قرار دارد، اگر خانوادهاش با وی همراهی نکنند، نمیتواند ادامه دهد. در خانواده ما هم چنین بود و مادر بسیاری از مسئولیتهای اداره خانه و تربیت فرزندان را به عهده گرفته بود. خانه ما محیط آرامی بود که در آن سخن از علم و تاریخ و اخلاق بود.