به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ یادداشت شفاهی پیش رو از سخنرانی میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در پنجمین نشست اصحاب علوم انسانی و اجتماعی انقلاب اسلامی، اخذ شده که در ادامه از نظر می گذرد؛
مسأله سلامت یکی از مهمترین حوزه هایی است که آینده جامعه ایرانی را مخاطره آمیز کرده ولی با این حال کمتر محل توجه و تأمل هنری و نظری بوده است. مسأله سلامت، دیگر صرفاً مسأله بیماری نیست. مسأله سلامت، خود یکی از مهمترین قلمروهای سبک زندگی شده است و مثلاً مسأله عمل های زیبایی یا عمل های غیر ضرور یا نارضایتی از رفتار پزشکان و اخلاق پزشکی یا در سطح کلان جدال میان بیمه ها و بیمارستان ها و داروخانه ها تبعات فرهنگی و اجتماعی زیادی به همراه دارد و کسانی که دغدغه بهبود سبک زندگی دارند نباید نسبت به مسائل اساسی نظام سلامت و بحران ساختاری آن بی توجه باشند. همچنین در چندسال گذشته شاهد بوده ایم که مساله قصور پزشکی چگونه رسانه ای شده و این رسانه ای شدن اگرچه موجب ایجاد شکاف میان اقشار اجتماعی و نیز سلب اعتماد از پزشکان شده اما گسترش روز افزون آن نشان از بحران در ساختارهای نظام سلامت ما دارد.
ضعف کمی و کیفی چارچوب های مفهومی ترجمه ای در حوزه جامعه شناسی سلامت، یکی از موانع توجه جدی به مسأله سلامت در ایران است. پژوهشهای علوم انسانی و اجتماعی ما درباره سلامت بسیار ناچیز هستند و همین ها عمدتاً از چارچوب مفهومی ای استفاده می کنند که نمی تواند خیلی از اتفاقات نظام سلامت ما در بیمارستان ها و یا سیاست گذاری سلامت را تبیین کند و از این رو نیازمند بازاندیشی در این چارچوب های مفهومی ترجمه ای هستیم.
نظریه پزشکی شدن (Medicalization) که اغلب در پایان نامه ها و مقالات حوزه جامعه شناسی سلامت و پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، کفایت لازم برای توضیح اتفاقات نظام درمان ما را ندارد و بررسی های ساختاری و میدانی ما نشان داد که مسأله بیشتر از اینکه به پزشکی سالاری مربوط باشد به پزشک سالاری در ایران ارتباط دارد.
پزشکی شدن ناظر به فرایندهایی است که در طی آن بخش زیادی از پراکتیس ها و کنش های اجتماعی و انسان شناختی آدمی که قبلا در حوزه هایی بیرون از قلمرو علوم پزشکی قرار می گرفته اند، اکنون تحت اقتدار و انقیاد پزشکی در آمده اند و از طریق مراقبت های پزشکی کنترل و مدیریت میشوند. مثلاً امروزه پزشکی از قبل از تولد تا بعد از مرگ ما برنامه دارد. قبلاً هرگاه بیمار می شدیم و یا صدمه می دیدیم به پزشک مراجعه می کردیم ولی امروزه در همه لحظات و آنات زندگی روزمره توصیه های پزشکی ما را تحت نظارت خود دارد و ما زندگی روزمره مان را متناسب با آن توصیه ها تنظیم می کنیم.
امروزه در عهد مدرن، پزشکان به واسطه این روند اقتدار فوق العاده ای در تعیین سبک زندگی ما به دست آورده اند ولی همزمان تحت نظارت و کنترل این گفتمان قرار دارند. در ایران اگر چه نشانه های زیادی برای بسط گفتمان پزشکی شدن داریم، ولی مانند غرب پزشکان ذیل این گفتمان تعریف و تحت نظارت قرار نمی گیرند و این پزشکان هستند که به گفتمان پزشکی جهت می دهند.
به خاطر سلطه طبقه پزشکان در ایران نظام سلامت ما «درمان محور»است و نه پیشگیری محور و این مسأله باعث بلعیدن حجم زیادی از منابع عمومی و واریز کردن آن به پزشکان متخصص و جراحان شده است که نابرابری ها و مسائل و مشکلات زیادی در داخل و بیرون بیمارستان ها ایجاد کرده است و حتی طرح های کلان بزرگی مثل تحول سلامت را به انحراف و شکست کشانده است. مسئولیت ناپذیری برخی پزشکان به خاطر این عدم نظارت گفتمانی باعث افزایش قصور پزشکی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بسیار شده است.
هنر و علوم انسانی باید نسبت به سلطه طبقاتی پزشکان در ایران واکنش نشان دهند و اجازه ندهند نظام سلامت ما بیش از این پزشک زده شود و منابع کشور به جیب این طبقه واریز شود.