فرهنگ امروز /محمدرضا مقدسیان:
«سایهبان» دستکم از چند منظر سریال قابلتأملی است؛ اول اینکه برادران محمودی بعد از پشتسرگذاشتن نقطه عطف مهمی مثل «چند مترمکعب عشق» و «رفتن» که منجر به موفقیتهای بسیاری برای آنها در میان منتقدان داخلی و خارجی و البته مخاطبان سینما شد، سراغ ساخت سریال تلویزیونی آمدهاند. این دو اساسا فعالیت تصویریشان را با تلویزیون آغاز کردهاند اما این بازگشت از جنسی دیگر است. نکته مهم دیگر درباره این سریال اهمیت قائلشدن برای فرم و شیوه قاببندی و کارگردانی است. بر کسی پوشیده نیست که نقطه اتکای غالب سریالهای تلویزیونی فیلمنامه و متن است و در نگاهی عمیقتر این پیامها و نکات دستوری از قبل دیکته شده است که باید در دل فیلمنامه گنجانده شود تا تولید آن را میسر کند و تأیید سرمایهگذار اصلی یعنی تلویزیون را فراهم آورد. مراد این قلم بررسی خوب یا بدبودن این خصلت نیست (در این مجال نمیگنجد) بلکه تأکید اصلی بر متن و معنامحوربودن سریالهاست. در این مسیر تیم تهیه تولید سریالها به دلیل کاهلی یا کاهش هزینهها یا هر دلیل دیگری در مرحله تصویریکردن متن چندان مجاهدتی به خرج نمیدهند و در نهایت مجموعهای از نماهای بسته و مدیوم از بازیگر و آپارتمان محل سکونت و اندکی هم خیابانهای منتهی به محل کار یا منزل را دستمایه کار قرار میدهند و باقی میشود متنی که از سوی بازیگران قرائت میشود و پیامی که منتقل میشود و مدیری که رضایتخاطر پیدا میکند و مخاطبی که سریالی شبیه به سایر سریالها را تحمل میکند. اما همانطور که برادران محمودی پیشتر در آثار سینماییشان نشان دادهاند، شیوه قاببندی، استفاده از نور و ضدنور، تلاش برای تازهبودن و رسیدن به فرم و قاببندیهای نهچندان تکراری جزء دغدغههای اصلیشان است. این دو در «سایهبان» هم همان مسیر را طی کردهاند و برخلاف سنت سریالسازی برای تلویزیون، تلاش کردهاند اندازه نماها و زوایای دوربینشان را نزدیک به استانداردهای سینما حفظ کنند. برادران محمودی پیشتر هم نشان داده بودند که توان اینکه از دل خرابهها و لوکیشنهای بهظاهر نهچندان زیبا که بهاصطلاح «تصویرخور خوبی ندارد» تصاویر خوشآب و رنگ، گرم و قابهای چشمنواز بیرون بکشند را دارند. در «سایهبان» هم این ویژگی به چشم میخورد و بهطور مشخص نماهای درون کارگاه نجاری و مبلسازی نمونهای برای این مدعاست.
ویژگی دیگر «سایهبان» که البته بسیار مهم هم هست، شیوه چینش بازیگران در این سریال است. شاید مهمترین نکته در این حوزه ظاهرشدن «هستی مهدویفر» در نقشی کاملا متفاوت با نقشها پیشینش است. مهدویفر که پیش از این بیشتر در نقش دختران یاغی و سرکش ظاهر شده بود، اینبار در نقش دختری معقول و متین اما فعال و مستقل ظاهر شده و البته نوع پوشش و گریمش از او شمایلی تازه را به نمایش گذاشته است. از سوی دیگر معرفی جدی «مجتبی پیرزاده» در این سریال و موفقیت او در نقشی که برعهده گرفته است، نوید ظهور یک بازیگر مرد استاندارد را به سینمای کمچهره و کمقهرمان ما میدهد. از دیگر سو باید به «محمدرضا غفاری» اشاره کرد که مسیر رو به رشد را با سرعت خوبی طی میکند و میرود که پخته و پختهتر شود و حرفهای زیادتری در سینما و تلویزیون ما بزند.
درباره کارگردانی، بازی، کست و جمیع جهات فنی این سریال که برگ برنده آن هم هستند بسیار میتوان گفت، اما شاید بهتر باشد تحلیلهای جدیتر و عمیقتر را به بعد از پایان پخش سریال موکول کنیم. در پایان باید گفت سریال سایهبان اتفاق مهمی در حوزه سریالسازی در سیما از منظر کیفیت کارگردانی است هرچند پاشنهآشیلش به سیاق سایر سریالهای تلویزیونی متن و فیلمنامه نهچندان با قوام و دوام و چگالی پایین رخدادها بهازای زمان پخش سریال است. به بیان دیگر باید گفت «سایهبان» در عین اینکه ایدهای باب مخاطب امروز و دغدغهمند داشته، به سیاق سایر تولیدات سینما در حوزه فیلمنامه دست به عصا پیش رفته و به دلایل تولیدی متنی کوتاه را در زمانی بلندتر از ظرفیت متن تصویری کرده است. این همه اما به این معناست که «سایهبان» فراتر از استانداردهای رایج تلویزیون تولید شده و این بهتنهایی قدمی مثبت تلقی میشود.