به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ قسمت یازدهم برنامه گستره شریعت با موضوع اخلاق و دین با حضور احد فرامرز قراملکی استاد دانشگاه تهران، منوچهر صدوقی سها پژوهشگر حوزه عرفان و انشاء الله رحمتی استاد فلسفه و حکمت اسلامی و اجرای قاسم پورحسن دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی پخش شد.
صدوقی سها درباره تعاریف اخلاق مبتنی بر فضیلت است یا اخلاق مبتنی بر کردار، گفت: به نظر من اخلاق قطعا فضیلت مدار است، فضیلت مگر به انتساب به جنبه الهی متصور نیست. اخلاق جنبه درونی و بیرونی دارد و سوال من این است که آیا انسانی وجود دارد که خوب و بد را در مقام ادراک تشخیص ندهد؟ دوم اینکه اگر اخلاق مجموعه ای از ادراک و عمل باشد آیا صرف ادراک دلیل صدور عمل خارجی است یا نه؟ اگر ضامن اجرا در اخلاق ضرورت دارد آیا ادراک اخلاقی الزاما منجر به عمل اخلاقی می شود یا ضامن می خواهد؟
رحمتی درباره مکاتب اخلاقی گفت: اتیکس به معنای اخلاق شناسی یا فلسفه اخلاق است و ما ناگزیر از استفاده از کلمات لاتین هستیم. آنچه که ذیل اتیکس قرار می گیرد شامل اخلاق توصیفی و اخلاق هنجاری و روانشناسی اخلاق است. مباحثی که در حوزه فلسفه اخلاق رواج دارد، فیلسوفان اخلاق به اخلاق توصیفی نمی پردازند که کار جامعه شناسان است در حالیکه اتیکس دانش تحلیل و تبیینی است. لذا حوزه های دیگر اخلاق است. بنابراین مهم ترین حوزه اخلاق، اخلاق هنجاری است.
وی ادامه داد: اخلاق هنجاری از اخلاق عامیانه فاصله می گیرد و به اخلاق عالمانه می رسد. مردم عادی اخلاق دارند اما اخلاق عامیانه ای که در زندگی نیازموده است. اخلاق هنجاری جایی شروع می شود که زندگی آزموده و سنجیده دشته باشیم. در بحث اخلاق هنجاری بخشی از مکاتب ذیل این حوزه قرار می گیرند که به اخلاق تکلیف و اخلاق فضیلت تبدیل می شود. اخلاق تکلیف به دو گونه پیامد محورانه و گاهی وظیفه محورانه نگاه می شود.
رحمتی اضافه کرد: اخلاق تکلیف، اخلاق کنش محور و عمل محور است که راجع به ظاهر عمل بحث می کند اما اخلاق فضیلت منش محور است. معیار برای تکلیف گاهی مصلحت است که به آن غایت گرایی گفته می شود اما گاهی نفس عمل مهم است. در اخلاق تکلیف سه نوع نظریه وجود دارد. اول نظریه خودگرایی اخلاقی است یعنی کسانی که معتقدند معیار درستی یا نادرستی عمل مصلحتی است که برای شخص دارد. دوم اخلاق فایده گرایی است که باید نتیجه عمل را ملاک قرار داد در مقابل وظیفه گراها معتقدند نفس عمل بدون پیامد آن وظیفه است.
قراملکی درباره اینکه در نوشته های ما کمتر درباره متفکران خود کار کرده ایم و همه ما این تقسیمات را به فیلسوفان اسلامی و آنها را به سنت یونانی ارتباط می دهیم و مشخص نمی کنیم که واژه های اخلاق جامعه اسلامی متعلق به فیلسوف مسلمان است، گفت: ما دو مشکل داریم اول اینکه از میراث تمدن اسلامی در حوزه پژوهش های اخلاقی غافل هستیم درحالیکه در غرب بر دانشمندان ما کارهای زیادی انجام می شود. دوم اینکه ما خط کشی های دیگری داشته باشیم که دانشمندان مسلمان را با آن متر کنیم. ممکن است بر حسب چارچوب هایی که در فرهنگ دیگر است دانشمندان مان را با آن تطبیق دهیم که آن را تحریف می کند یا مثله می کند.
وی افزود: من مقدمه ای درباره کلمه «یا» می گویم که می تواند بسیاری از مشکلات مان را حل کند. دو یای خطرناک است که یکی از آنها طناب پوسیده یا است و دیگری بن بست موهوم یا است. ما گاهی دو چیزی که با هم ناسازگار نیستند یا در بین آنها می گذاریم و می گوییم کدام را انتخاب می کنیم در حالیکه آن دو با هم هستند. برای اینکه اخلاق را در سطح کنش مطرح کنیم یا در سطح منش، یایی قرار ندارد. اخلاق امر ذو مراتبی است.
قراملکی بیان کرد: اخلاق با کنش و منش منافات ندارد و نباید به نوعی طرح مساله شود که اگر هر کدام از این سطوح را به کار ببریم یعنی دیگری را انکار کرده ایم. با توجه به اینکه در جامعه واقعی اخلاق را کار می کنیم پس دارای سطوح مختلفی است.
وی اظهار کرد: سطوح مختلف بشر دارای منشاهای مختلف هستند. برای عده ای از انسانها ادراک حقایق کافی است و برای عده ای هم کافی نیست کمااینکه مدخلیت عوامل مختلف را باید مد نظر قرار دهیم. آیا انگاره های ذهنی که از جنس ادراک نیستند منشا اخلاق نشده است؟ درحالیکه ادراک مثبت و منفی شده است.
وی بیان کرد: طبقه بندی مکاتب اخلاقی غرب از میراث علم اخلاق در مغرب است اما در تمدن اسلامی میراث بوده است و آیا با همان طبقه بندی قابل طبقه بندی است یا خیر؟ من طبقه بندی دیگری را دیده ام که دانشمندان از نظر اخلاق اول به لحاظ روشی و دوم به لحاظ غایی و جهت گیری پژوهشی طبقه بندی می شوند. در طبقه بندی از لحاظ غایی برای دانشمندان ما اینکه اخلاق برای چیست بسیار مهم بوده است.
وی افزود: دانشمندان چند گروه بوده اند اول اینکه گروهی معتقد بودند رسالت اخلاق تامین سلامت است بنابراین پژوهش هایی انجام دادند. ما انبوهی از تحقیقات درباره اخلاق داریم که آن را به مثابه پزشکی می دانستند و به آن اخلاق سلامت محور گفته می شود. این افراد دو گروه بودند گروهی سلامت فرد را دنبال می کردند و رذایل اخلاقی را بیماری می دانستند. گروه دوم بر سلامت اجتماعی تاکید می کردند که فارابی جزو این گروه است. گروه دیگری از دانشمندان از اخلاق به دنبال سلامت نبودند و به دنبال سعادت بودند که بر اخلاق فضیلت محور تاکید می کردند. که به آنها نظام های اخلاقی کمال جو می گوییم. دانشمندان ما پژوهش های اخلاقی کردند که می توان با میراث غرب فهم کرد اما به شرط آنکه بدانیم درست فهمیده باشیم که دانشمندان چه گفته اند.
قراملکی درباره این پرسش که آیا صرف تشخیص دادن مساله ای اخلاقی است منجر به اعمال خارجی می شود یا خیر؟ گفت: آیا در جامعه ما جایی که بد اخلاقی وجود دارد ناشی از ندانستن اخلاق است؟ درحالیکه بین نمی دانیم و می خواهیم فاصله است.
رحمتی با بیان اینکه آیا علم ما منجر به عمل می شود یا خلق ما منجر به عمل می شود؟ گفت: اینکه آیا علم ما منجر به عمل می شود مساله سقراط بود. اگر انسانها عالم شوند عمل فاضله انجام می دهند و سقراط و افلاطون به این مساله اذعان داشتند اما ارسطو منتقد آن بود و ضعف اراده را مطرح می کرد. ضعف اراده یکی از مباحث اصلی فلسفه اخلاق است و تا به امروز هم ادامه دارد. اینکه آیا خلق منجر به عمل می شود پیچیده نیست. فیلسوفان ما می گفتند اگر چیزی ملکه ما باشد عمل بدون تامل از ما صادر می شود.
قراملکی در ادامه این بحث گفت: برای اینکه در سازمان ها همکاران بداخلاقی ها را رها کنند و اخلاقی باشند چه باید کرد؟ من فرض می کنم که انسان فطرت دارد که رو به اخلاق است. اما موانع اخلاقی بودن چیست؟ این موانع شش خوان هستند. اولین خوان ندانستن است. شناخت قبح و حسن اخلاق لازم است. ما خیلی جاها می دانیم اما نمی خواهیم. مانع دوم وجود انگاره های منفی، مانع سوم انگیزه، مانع چهارم مهارت های رفتاری، مانع پنجم موانع بیرونی و مانع ششم مناسبات و سازگارهاست.
رحمتی در ادامه گفت: درک از واقعیت ها دو دسته واقعیت های اخلاقی و غیر اخلاقی هستند. اینگونه نیست که اگر دانش اخلاقی را افزایش دهیم جامعه اخلاقی رفتار می کند. کسی که عملی را انجام دهد باید نسبت به آثار آن علم داشته باشد. ما گاهی تصمیم می گیریم اما بعدها متوجه می شویم غیر اخلاقی بوده است. وقتی تصمیم گرفته می شود باید به همه جوانب آن توجه شود. شناخت واقعیت ها فقط این نیست که علم اخلاق بدانیم.
وی بیان کرد: درک انتزاعی از واقعیت های اخلاقی و غیر اخلاقی کافی نیست. یکی از مهم ترین درک های خیالی این است که خودم را در جای کسانی بگذارم که نتیجه عمل ما به آنها بازمی گردد. وقتی تصمیمی می گیرم چقدر خود را در جای کسانی می گذارم که نتیجه کار من به آنها باز می گردد. ما از طریق رسانه ها باید بتوانیم درک صحیح و قوه تخیل اخلاقی را در جامعه افزایش دهیم.
قراملکی بیان کرد: اگر اخلاق را به زیست مسئولیت پذیرانه در قبال حقوق افراد تعریف کنیم، محتاج تربیت می شوند. محتاج تربیت یعنی ایجاد زمینه ها در فرد. این تربیت شامل بازانگاری، شناخت و انگیزه دادن و مهارت دادن است. باید موانع اجتماعی را شناسایی کنیم. اخلاق در فرد و جامعه دو مساله می خواهد اول تربیت فردی و بسترهای لازم اجتماعی و رفع موانع.
صدوقی سها هم در ادامه گفت: اگر اخلاق صحیح در جامعه ای حاکم باشد به تنهایی جامعه را اداره و سعادتمند نمی کند. اخلاق صحیح، اقتصاد صحیح و تربیت و حکومت و اعتقادات صحیح را نیازمند است.
قراملکی هم گفت: شما اخلاق را در جامعه منوط به اداره صحیح می کنید و اداراه صحیح نیازمند اخلاق است. یکی از مشکلات اساسی، اخلاق اقتصادی است.
صدوقی سها ادامه داد: در جامعه ای که از لحاظ اقتصادی بیمار است چگونه می توان اخلاقی زیست؟ رفاه اقتصادی در حد معمول برای اکثریت نیست و چگونه اکثریت می تواند اخلاقی رفتار کند؟
قراملکی گفت: در جامعه ای که اقتصادش دچار مشکل است و همینطور اخلاق آن چگونه می توان اخلاقی ماند. اخلاقی زیستن در جامعه غیراخلاقی، ممکن است یا دشوار؟ اخلاقی زیستن ارزش است. اما در جامعه بیمار اخلاقی زیستن محال نیست. انسان به مدد عقل باید علم و فناوری تبدیل مساله آسان به دشوار را تبدیل کند.
وی بیان کرد: زیست اخلاقی در جامعه غیراخلاقی دشوار است و نیاز به دانش مرتبط دارد. با الزامات بیرونی مشکل حل نمی شود. ما نیاز به توسعه دانشی داریم که اخلاق را در جامعه رشد دهد اما چنین دانشی را رشد نمی دهیم. ما اخلاق موعظه ای و اخلاق فلسفه ای را رشد داده ایم. ما باید زیست اخلاقی را در جامعه آسان کنیم اما شرایط بد اقتصادی و مدیریتی و فرهنگی زیست اخلاقی را دشوار می کند. اگر کسی برای سرنوشت اخلاقی ما دل می سوزاند که باید زیست اخلاقی را در جامعه و سازمان ها آسان کنیم.
رحمتی در پایان سخنانش گفت: یکی از مشکلات این است که اخلاق از طریق قانون و سیاست حل نمی شود و اصل هم اخلاق است. اگر همه ساحت های جامعه ما تزکیه اخلاقی پیدا نکند به جایی نمی رسیم.