به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ اطلاعات اندکی درباره زندگی سالینجر منتشر شده است که البته شاید این کمبود اطلاعات مربوط به شخصیت گوشهگیر و انزواطلب او باشد. «جروم دیوید سالینجر» (جی.دی.سالینجر) نویسنده مشهور آمریکایی تنها یک رمان در طول زندگی خود منتشر کرد که همان کتاب مشهور «ناطور دشت» در سال ۱۹۵۱ است.
در نود و نهمین سال تولد این نویسنده سایت منتال فلوس نکاتی درباره شخصیت و زندگی این نویسنده آمریکایی منتشر کرده است که شاید کمتر کسی درباره نویسنده میداند.
۱. ناطوردشت را در سالهای جنگ جهانی دوم نوشت.
سالینجر در دانشگاه نیویورک دانشجوی فعال و خستگیناپذیری بود که بعد از آن به دانشگاه کلمبیا رفت که در آنجا با پروفسور «ویت برنت» آشنا شد که این آشنایی منجر به نویسنده شدن سالینجر شد. برنت ویراستار مجله «استوری مگزین» بود و با تشویقهایش سالینجر را به دنیای داستان گشاند. استعداد سالینجر در حالی شکوفا شد که جنگ جهانی دوم شروع شده بود ولی او همچنان به نوشتن ادامه میداد که نتیجه آن خلق رمان «ناطوردشت» شد. او بین سالهای ۱۹۴۲ ال ۱۹۴۴ در ارتش خدمت کرد که البته در این سالها چند فصل از کتاب را نوشت و بعد از جنگ آن را کامل کرد.
۲. دچار یک بیماری روانی شده بود.
در طول سالهای جنگ او از بیماری روانی رنج میبرد که بعد معلوم شد بیماریاش اختلال استرس آسیبزا نام دارد که در اصطلاح علمی پستتروماتیک خوانده میشود. به خاطر همین در سال ۱۹۴۵ در بیمارستان روانی در شهر نورمبرگ بستری شد. در این سال از طریق نامه با «ارنست همینگوی» در ارتباط بود.
۳. اجازه نمیداد کسی مطلبش را ویرایش کند.
بعد از جنگ سالینجر در شهر نیویورک ساکن شد و این درحالی بود که همچنان به نوشتن ادامه میداد. داستانهای کوتاه وی در مجله نیویورکر چاپ میشد و همین داستانها قبل از انتشار ناطوردشت او را به شهرت رساند. البته بیشتر شهرت سالینجر در این سالها به خاطر این بود که به هیچ وجه اجازه نمیداد کسی مطالبش را در مجله ویرایش کند. انتشارات «هارکورت بریس» اصرار داشت ناطوردشت را ویرایش کند و به خاطر همین قراردادش را با این انتشارات فسخ کرد و در نهایت انتشارات «لیتل براون» رمانش را بدون کم و کاستی چاپ کرد.
۴. نیویورکر از چاپ ناطوردشت خودداری کرد.
با وجود اینکه مجله نیویورکر با اشتیاق تمام داستانهای کوتاه سالینجر را چاپ می کرد ولی از چاپ خلاصه رمان ناطوردشت خودداری کرد. ویراستار مجله به سالینجر گفته بود شخصیتهای داستان غیرواقعی و باورناپذیر هستند و به خاطر همین نمیتواند آن را چاپ کند.
۵. در طول زندگی تنها یک مصاحبه انجام داد.
همانطور که گفته شد سالینجر دارای شخصیتی منزوی و گوشهگیر بود و به خاطر همین سعی میکرد زیاد در رسانهها مطرح نباشد. وقتی رمان ناطوردشت منتشر شد شرط سالینجر خطاب به مسئولان انتشارات لیتل براون این بود که عکسش را در جلد کتاب چاپ نکنند. او در تمام طول زندگیاش تنها یک مصاحبه مطبوعاتی انجام داد. سالینجر وقتی به شهر نیوهمپشایر نقل مکان کرد، موافقت کرد با یک مجله محلی به نام «دیلی ایگل» مصاحبه کند که خبرنگار در اصل یک دانشآموز دبیرستانی بود.
۶. یک بار با هالیوود همکاری کرد.
سالینجر با وجود شخصیتهای گوشهگیر خود عاشق سینما بود و به همین خاطر تنها یک بار اجازه داد، فیلمی از روی یکی از داستانهای کوتاه خود ساخته شود. در سال ۱۹۴۸ «داریل زانوک» تهیه کننده هالیوودی حق تالیف داستان کوتاه «عمو ویگیلی در کنتیکت» را از سالینجر خریداری کرد و فیلمی با عنوان «قلب مجنون من» با بازی «سوزان هاوارد» در سال ۱۹۴۹ ساخته شد. این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار شد ولی سالینجر هیچ وقت از این فیلم خوشش نیامد.
۷. از نویسنده کتاب زندگینامه خود شکایت کرد.
در سالهای دهه ۸۰ میلادی «ایان همیلتون» اصرار بر نوشتن یک کتاب بیوگرافی از زندگی سالینجر داشت. سالینجر به شدت از این کار متنفر بود و حتی برای اینکه همیلتون نامههایش را منتشر نکند از او شکایت کرد. دادگاه به نفع سالینجر رای داد و به همین خاطر یک پاراگراف از این نامهها نیز منتشر نشد. بعدها در سال ۱۹۸۸ همیلتون کتابی با عنوان «در جستجوی سالینجر» نوشت.
۸. شایعات زیادی درباره او وجود داشت مثل نوشیدن ...
زندگی و عادات عجیب و غریب نویسنده به دور از جامعه باعث شایعات زیادی درباره زندگی شخصی او شده بود. یکی از این شایعات که البته از سوی دخترش «مارگارت» تایید شده بود، نوشیدن ادرارش بود. مارگارت در خاطراتش اینطور مینویسد که «ممکن است پدرم ادرارش را نوشیده باشد.» این عمل مربوط به اختلال روانی به نام «اوروفاژیا» است که مفید بودن آن در مطالعات علمی ثابت نشده است.
۹. تا آخر عمرش با ساخت فیلمی از روی رمانش مخالفت کرد.
رمان مونولوگ ناطوردشت هیچ وقت تبدیل به یک فیلم بلند سینمایی نشد. کارگردانان مشهور هالیوودی مثل «بیلی وایلدر» و «استیون اسپیلبرگ» به دفعات مختلف از سالینجر خواستند که با الهام از این رمان فیلم بسازند ولی او هیچ وقت این اجازه را نداد. بعد از مرگش نیز نوشتههایش با این مضمون بود که فیلمی از روی کتابش ساخته نشود.
۱۰. یک نقاش موفق شد در خانه سالینجر اقامت کند.
در اواخر سال ۲۰۱۶ مرکز مطالعات کارتونی «کورنیش» با درخواست یکی از هنرمندان نقاش برای اقامت در طبقه بالای گاراژ خانه مسکونی سالینجر در نیوهمپشایر موافقت کرد. این نقاش گفته بود خانه سالینجر برای تولید یک اثر منحصر به فرد میتواند الهام بخش باشد. در حال حاضر «هری بلیس» نقاش و کاریکاتوریست مجله نیویورکر مالک کنون ساختمان است.