به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ جان رونالد روئل تالکین مشهور به جی.آر.آر. تالکین، نویسنده و زبانشناس انگلیسی صاحب کتابهای «ارباب حلقهها» و «هابیت» است. وی علاوه بر کتابهای یاد شده آثار داستانی دیگری نیز دارد که بعد از مرگش منتشر شدند.
تالکین در سوم ژانویه ۱۸۹۲ میلادی به دنیا آمد و به همین خاطر سایت منتال فلوس به مناسبت صدوبیستوششمین سالگرد تولدش، نکاتی از زندگی و شخصیت این نویسنده مشهور انگلیسی منتشر کرده است که شاید کمتر کسی درباره آن اطلاع داشته باشد.
۱. بیش از هر چیز عاشق نمایش بود
به عنوان یک استاد زبانشناس میان سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۹ میلادی در دانشگاه آکسفورد تدریس میکرد، ولی تمام این کلاسها را به شیوه خود برگزار میکرد. هرچند از نظر اجتماعی فردی ساکت و گوشهگیر بود، ولی در کلاسهای درس آکسفورد وضع کاملاً فرق داشت. کلاسهای درس خود را به شیوهای عجیب اداره میکرد و دوست داشت همه دروس را به شیوه نمایش به دانشجویان منتقل کند و برای این کار حتی از پوشیدن لباس شوالیهها یا پوست خرس قطبی ابایی نداشت.
۲. طرفدارانش را دیوانه میپنداشت
پیش از اینکه خودش را یک نویسنده بداند، خود را یک استاد دانشگاه معرفی میکرد. به عبارتی خودش هم باور نمیکرد «هابیت» و «ارباب حلقهها» رمانهای موفقی باشند و حتی سالیان زیادی پس از به شهرت رسیدن این آثار، طرفداران این داستانها را نکوهش و نقد میکرد. او حتی اجازه نمیداد از این کتابها فیلم ساخته شود. بسیاری از اوقات تحسین آثارش توسط اطرافیان را عجیب و غیر منطقی ارزیابی میکرد.
۳. زندگی کارمندی را دوست داشت
نویسندگی برای او به گفته خودش یک تفریح محسوب میشد. چیزی که برای او اهمیت داشت کار کردن در اوقات اداری بر اساس ساعات تعیین شده از سوی دانشگاه بود. اعتقاد داشت کتابهای داستانش خیلی آثار فاخری نیستند و به جای آن به سه کتاب به نامهای «هیولاها و منتقدان»، «ترجمه گاوین و شوالیه سبز» و «لغتنامه انگلیسی» علاقه داشت.
۴. عاشقانه زندگی کرد و با سنگ قبرش این قضیه را ثابت کرد
در سن ۱۶ سالگی عاشق دختری به نام ادیت برات شد که سه سال از خودش بزرگتر بود. به خاطر قوانین مذهب پروتستان (مذهب ادیت) نمیتوانست قبل از ۲۱ سالگی با ادیت ازدواج کند. او چند سال برای ازدواج با عشق خود صبر کرد، ولی در نهایت ادیت به آئین کاتولیک پیوست و آنها بقیه عمرشان را در کنار یکدیگر زندگی کردند. روی سنگ قبر تالکین دو نام «برن» و «لوتین» دیده میشود که زوج مشهور داستانهای تالکین هستند که این زوج خیالی را بر اساس زندگی واقعی خود در داستان آورده است.
۵. با نویسنده داستان نارنیا دوستیریشهدار داشت
سی.اس. لوئیس، نویسنده ماجراهای «نارنیا» یکی از همکاران و دوستان نزدیک تالکین در دانشگاه آکسفورد بود. رابطه این دو خیلی صمیمی بود اما بعدها با مشکلات زیادی روبرو شد. اول اینکه ادیت، همسرش به رابطه دوستی آنها حسادت میکرد و دوم اینکه احساسات ضد کاتولیک لوئیس، به تدریج رابطه آنها را سرد کرد. ولی با این وجود هنوز لوئیس را دوست داشت. بعد از مرگ لوئیس، تالکین در نامهای به دخترش نوشت: «وضع من مانند درختی پیر است که یکی یکی برگهایش میریزد و از ریشههایش صدای تبر میآید.»
۶. تفریح اصلیاش رفتن به باشگاه ادبی بود
در دوران تدریسش در دو دانشگاه لیدز و آکسفورد به دفعات زیاد در انجمنها و باشگاههای ادبی شرکت میکرد. بهترین تفریحش رفتن به این باشگاهها و انجمنهای ادبی بود. او در زمان تدریسش در دانشگاه لیدز انجمن ادبی «وایکینگ» را تاسیس کرد و بعدها به عنوان استاد دانشگاه آکسفورد گروه بحث ادبی «اینکلینگز» را بنیان نهاد.
۷. صحنههای جنگ را از نمونههای واقعی الهام گرفته است
صحنههای جنگی در داستانهای او میان انسانها، دورفها و الفها با موجودات زشت و شروری به نام «اورکها» با جزئیات تمام به تصویر کشیده شده است. تالکین در هنگ یازدهم ارتش انگلستان در زمان جنگ جهانی اول خدمت میکرد و خودش میگوید تقریباً تمام دوستانش در این جنگ کشته شدند. به خاطر بیماری به پشت جبهه منتقل شد و در این دوران بود که نوشتن داستانهای خود را آغاز کرد. سفر «فرودو» و «سم» قهرمانهای داستان «ارباب حلقهها» به سوی کوه «موردور» از این صحنههای جنگ واقعی الهام گرفته شد.
۸. از تفریحاتش اختراع زبانهای جدید بود
به عنوان یک استاد زبانشناس برجسته دانشگاه آکسفورد همیشه در حال اختراع زبانهای جدید بود و حتی به فکر فروش این زبانها نیز افتاد. در کتابهایش موجودات مختلف به زبانهای عجیب و غریب ولی در عین حال زیبا سخن میگویند.
۹. اکثر کارهایش پس از مرگش چاپ شدند
اکثر نویسندگان مشهور دنیا در زمان حیات خود شاهد انتشار کتابهایشان بودند، ولی این قضیه در مورد تالکین صدق نمیکند. بیشتر یادداشتها و نوشتههایش پس از مرگش توسط کریستوفر، پسرش به چاپ رسیدند. معروفترین کتابهایی که کریستوفر پس از مرگ پدرش چاپ کرد، کتابهایی با عنوان «سیلماریلیون»، «تاریخ سرزمین میانه»، «داستانهای ناتمام»، «بچههای هورین» و «افسانه سیگورد و گودرون» بودند.
۱۰.از نازیها متنفر بود، ولی آنها عاشقش بودند
کتابها و نوشتههای او در مورد زبان و تاریخ ژرمنها بسیار مورد علاقه دانشمندان و نخبگان حزب نازی بود. آنها در جستجوی احیای تمدن باستانی ژرمنها بودند و آثار تالکین الهامبخششان بود. با این وجود تالکین به شدت از هیتلر و حزب نازی متنفر بود و ترجمه آثارش به زبان آلمانی را محکوم میکرد. وقتی یک ناشر آلمانی از تالکین با عنوان یک آریایی یاد کرد، در جواب این اقدام در نامهای سرگشاده انزجار خود را از حزب نازی بیان کرد. او حتی از این مسئله افسوس خورد که اجداد یهودی نداشته است. تالکین در نامهای به پسرش نوشت: «در این جنگ یک کینه خصوصی در حال اشتعال دارم، که از من در سن ۴۹ سالگی سربازی به مراتب بهتر از دوران جوانیام ساخته است. در اینجا دشمنم هیتلر است که مورد لعن و نفرین تمام زمانها است.»