فرهنگ امروز/ بهزاد شیشهگران. نقاش و گرافیست:
در شش پوستر این دوره از جشنواره تئاتر فجر تغییر مثبتی در ایده و اجرا رخ داده است که در عین سادگی نسبت به سالهای گذشته رشد کرده است. تا جایی که من میدانم، کپی نیست، مگر اینکه خلافش ثابت شود. فرارفتن از قانون تکپوستری ایده قشنگ و خلاقانهای است. با توجه به شعار خود جشنواره هم که «جشن گفتوگوی تئاتر ایران» است، ایده طراحی پوسترها برای تئاتر در بطن خود، «گفتوگو» را غیرمستقیم مطرح میکند، درحالیکه اگر یک فریم بود، این دیالوگ ممکن بود اتفاق نیفتد و این یک نوآوری در عرصه طراحی این دوره پوستر تئاتر است که کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد. از زاویه نوع ارتباط، انسان معاصر هم در دنیای امروزی نیز زبان نویی دارد که نیاز مبرم جشنوارههای هنری است و باید همواره مدافع زبان نو بود. خیلیوقتها پوسترها شأن یک رویداد فرهنگی را نمایندگی نمیکنند، اما این پوسترها آسیبی به جایگاه بینالمللی جشنواره تئاتر نمیزنند. البته این پوستر برای عام جامعه ساخته نشده، بلکه برای کسانی قابل درک است که فهم تجسمی بیشتری دارند و با زبان گرافیک آشنایند؛ اما برقرای ارتباط و دریافتش برای کسانی که تجربه کمتری در فضای تجسمی دارند، سخت خواهد بود. این جنبه، هم میتواند نقطه قوت تلقی شود و هم نقطهضعف، ولی من بیشتر قوت آن را میبینم.
رسانه قدرتمند پوستر این اهمیت و قابلیت را دارد که در جلسات مهم ساعتها دربارهاش صحبت شود و خوشحالم که در این سالها بحثبرانگیز و نظر رسانهها و افکار عمومی به آن جلب شده و با حساسیت و با دقت آن را دنبال میکنند؛ اگر کپی باشد، با جستوجو در گوگل بلافاصله دست کپیکننده را رو خواهند کرد، اگر هنر و خلاقیت باشد، کشفش میکنند و ارج میگذارند، اما مهم است چه کسانی درباره این امر تخصصی اظهارنظر میکنند؛ زبان و دانش خبرنگار تجسمی با زبان و دانش خبرنگار تئاتر کاملا متفاوت است.
فراموش نکنیم که پوستر، رسانهای است که باید در سطح شهر و مکانهای مهم و تأثیرگذار نصب شود، اما متأسفانه سالهای بسیاری است که این رسانه مهم در سطح شهرها مهجور باقی مانده است و در فضای مجازی و مکانهای غیرعمومی شهر ارائه میشود. شهرداری بهعنوان مسئول شهر باید مکانهایی را برای پوسترهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تعبیه کند تا در شهر و در جای مناسب به نمایش دربیایند؛ رسانهای که میتواند ذائقه بصری و دانش مردم را نسبت به مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ارتقا دهد. ما تا با چیزی رودررو مواجه نشویم به آن فکر نمیکنیم و خاموش از کنارش میگذریم. اگر عامه مردم نمیتوانند با پوسترهایی از این قبیل ارتباط برقرار کنند، برای این است که پوستری در شهر نمیبینند. این ضعف شهر ماست که پر شده است از بیلبوردهای مبتذل و بیخاصیت و بیکیفیت، با پیامهای دروغین و منحرفکننده که به چشم و بصر جامعه خورانده میشوند. در حد کلانشهری مثل تهران نیست که کالاهای فرهنگی و اجتماعیاش را اینگونه عرضه کند.
شرق