فرهنگ امروز/ علیرضا امیرحاجبی:
آنچه به شکلی کوتاه مینویسم، حاصل دو خبر اصلی و فرعی درباره پوستری است که سیامک فیلیزاده، هنرمند معاصر ایرانی، برای جشنواره تئاتر فجر طراحی و ارائه داده است. خبر اول خود طراحی و بازگشت فیلیزاده به عرصه گرافیک است که حسی بینابینی را در من ایجاد کرد. عبور فیلیزاده از حوزه گرافیک، دست او را تماممعنا باز کرد تا بتواند حوزههای دیگری را بیازماید. همین فراروی از گرافیک باعث پدیدآمدن مجموعههای بسیار نفیس و تأثیرگذاری شد؛ تاحدیکه موزههای معاصر جهان خواستار خرید آثار او شدند و خریدند آنچه را که باید میخریدند. عبور از گرافیک از این زاویه به نفع او و نیز به سود هنر معاصر ایران تمام شد. تجربههای هنری فیلیزاده نوعی پوستاندازی از یکسو و از سمت دیگر، خوانش ریزبینانهاش از موقعیت ایران و فرهنگ معاصر ایرانی بود؛ تجربههایی که به اشکال مختلف ارائه شد. او زبان بصری خود را هرچند متنوع، پیدا کرده است و این راه را ادامه خواهد داد. بازگشت فیلیزاده به عرصه گرافیک با نوعی سرپیچی از قواعد عرفی در گرافیک ایران همراه بود. او با عبور از گرافیک و بازگشت به آن، تغییری را نشان داد که هر هنرمندی باید آن را تجربه کند. عبور از قواعد عرفی و رسمی و درعینحال نگاه معاصر و نه نگاه معطوف به بازار. اگر هنرمند شجاعت داشته باشد و این الزامات را درک کند، میتواند ردپایی از خود در عرصه جامعه برجای گذارد و اگرنه به فهرست صدها و صدها هنرمند بیمایه میپیوندد. پوستر امسال جشنواره تئاتر فجر مصداق همین درک موقعیتها و الزامات است؛ پوستری ساده که هم معاصربودن را متذکر میشود و هم زندگی روزمره را به طنز و کنایه نقد میکند و هم آیکونی معاصر را از قالب و زمینه خود خارج و به زمینه (کانتکست) دیگری میبرد. این انتقال کار سخت و شجاعانهای است. ایموجیها یا همان صورتکهای طراحیشده در فضای مجازی که همواره آنها را در فضا و کادر کوچک در دستمان میبینیم، ناگهان تبدیل به آیکون و پوستر یک فستیوال هنری میشود. هنرمند در اینجا بهطور واضحی از زندگی روزمره میگوید و نیز از تغییرات بنیادین ارتباطات بشری. اندوه و شادیهایمان را با صورتکها نشان میدهیم. مگر نه اینکه تئاتر هنری است بازتابدهنده موقعیت جوامع و انسان؟ مگر نه اینکه هر آنچه در جامعه میگذرد، در هنر به اشکال مختلف بازتاب مییابد؟ چه چیز را هر روز و شب در ذهن و دیدههایمان بازتولید و تکرار میکنیم؟ ارتباطات چگونه شکل میگیرد؟ فیلیزاده پاسخها را میداند (همگان میدانند) و به بهترین شکل آنها را بیان میکند (همه نمیتوانند). شاید یکی از کارهای هنرمند، همین باشد: یافتن و بیان صحیح موضوع و نه فراتر از آن. اما خبر دوم حملاتی بود که به این پوستر شده که حاکی از موفقیت تلاش هنرمند است. فیلیزاده درست به هدف زده است! گفتهاند توهین به تئاتر است؛ هیچ ردی از استهزا و توهین در این ایده و اثر وجود ندارد. اگر هست، طنزی است نقادانه و بُرنده که حقیقت را آشکار میکند. آشکارشدن حقیقت و موقعیت انسان امروزی برای خود انسان، ناراحتکننده است؛ درست مانند آشکارشدن راز ادیپ شهریار. ما در بند صورتکها و تمثیلهای قراردادی هستیم و تئاتر میتواند این صورتکها را بهمثابه نماد امروزین بشریت نشانمان دهد. با دیدن این نماد در ابعاد بزرگ، واضح است ناراحت میشویم. از صورتکهای یونانی تراژیک، از ماسکهای ژاپنی در کابوکی و کاتاکالی هندی اینچنین سقوط کردهایم. منتقدان هم میدانند که فیلیزاده درست میگوید، درست به نمایش گذاشته و درست ارائه کرده است؛ اما بالاخره باید مخالفت کنند تا هویت بیابند. گویا هویت ما در نه گفتن ماست.
روزنامه شرق