به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بیست و هشتمین نشست از سلسله نشست های آفاق اندیشه با موضوع «نقد دیدگاه استفان هاوکینگ درباره خدا» با سخنرانی همایون همتی در حسینیه ارشاد برگزار شد.
وی در این نشست گفت: حرف های استفان هاوکینگ راجع به خدا دست مایه ملحدان شده و گمان کرده اند فیزیک ضد دین و خداست. در ایران کتاب نقد طراحی شکوهمند خدا نوشته شده که کتاب ضعیفی است. دکتر مهدی گلشنی نیز در کتابی به پاسخ به هاوکینگ پرداخته است. آیت الله جعفر سبحانی در قالب یک مصاحبه به این موضوع پرداخته و یحیی یثربی نیز در مصاحبه ای پاسخ داده که اصلاً پاسخ روزآمدی نیست و مشکل هاوکینگ را متوجه نشده است. چند مقاله هم در اینترنت در این باره موجود است و چیز بیشتری نیست.
همتی در ادامه گفت: در غرب نیز کسانی به هاوکینگ جواب داده اند. ریاضی دان معروف جان لنوکس در کتاب هاوکینگ در محضر خدا به او جواب داده است. کشیش برجسته روان ویلیامز از دیگر کسانی است که به هاوکینگ پاسخ داده است. همچنین آلیستر مک گراث، ریچارد سوئین برن، راجر پنروز، جان پولکینگ هورن، فرانسیس کالینز و ... که همه شان از شخصیت های علمی و دینی برجسته ای هستند که برخی شان جایزه نوبل گرفته اند به ادعاهای هاوکینگ علیه خدا پاسخ داده اند.
همایون همتی در ادامه گفت: تا کنون ندیده ام که کسی از دیدگاه دانش ادیان یا الهیات مدرن یا فلسفه دین به هاوکینگ پاسخ دهد. امروز بنده از این منظر می خواهم به دیدگاه های هاوکینگ بپردازم. ابتدا باید دلایل هاوکینگ را بررسی کرد. نکته ای که بزرگان ما در پاسخ به هاوکینگ توجه نکرده اند این است که اساساً تلقی هاوکینگ از خدا نادرست است. مدل های مفهومی خداوند بحث مهمی است. این که خدا را واجب الوجود بالذات در نظر بگیریم یا ساعت ساز لاهوتی، یا محرک لایتحرک و یا از دید عرفانی و ... متفاوت است. دیدگاه خدای ساعت ساز بسیار سطحی و غلط است. هاوکینگ با فلسفه نا آشناست و چیزی از فلسفه علم و حتی فلسفه فیزیک نمی داند. تلقی او از خدا، خدای رخنه پوش است که در عرض موجودات محدود و امکانی و مادی است.
وی افزود: هاوکینگ در کتاب طرح بزرگ خود به خدا از نگاه عهد عتیق اشاره می کند که در ۶ روز جهان را خلق کرده و بعد خسته شد و به استراحت محتاج شد. این تلقی انسان مآبانه (آنتروپومورفیک) و محدود هاوکینگ از خدا نمی تواند درست باشد. دلیل اول هاوکینگ برای انکار خدا پدیده انفجار بزرگ و بیگ بنگ یا مهبانگ است. در این دیگاه گفته می شود که جهان از هیچ به وجود آمد. این غیر از آن دیدگاه اسلامی است که خداوند خلقت جهان را بدون هیچ سابقه هستی و هیچ ماده اولیه انجام داده است. نظریه خلقت خود به خودی در زیست شناسی بیش از ۲ قرن است که رد شده است. یعنی محال است اشیاء بدون هیچ علت هستی بخش به وجود بیایند. هاوکینگ از این تئوری استفاده می کند. نظریه خلقت خود به خودی در ابتدا در دیدگاه های ارسطو بوده است. اگرچه ارسطو به قانون علیت معتقد است. پاستور نیز اثبات کرد که محال است که از هیچ بتوان ماده ای را تولید کرد.
همایون همتی سپس گفت: دلیل بعدی هاوکینگ تئوری تکامل داروین (Evolution) است که موجودات دیگر از تکامل موجودات ساده تر به وجود آمده اند. راجر پنروز که از همکاران سابق هاوکینگ است می گوید تلاش هاوکینگ برای تکیه به تئوری بیگ بنگ بیهوده است چون این تئوری هنوز اثبات نشده است و فیزیکدانان اشکالات زیادی از این تئوری گرفته اند. سوال اساسی اینجاست که خود بیگ بنگ چگونه به وجود آمد؟ چرا به جای این که چیزی موجود نباشد چیزی موجود است؟ این پرسش را هایدگر نیز مطرح می کند. هاوکینگ تصور می کند که با بحث خلقت خود به خودی این سوال را پاسخ داده در صورتی که هر دوی این فرضیات امروز مردود اند و مورد قبول نیستند.
وی در ادامه گفت: علیتی که هاوکینگ از آن دم می زند علیت اعدادی است که صرفاً تقدم و تأخر زمانی است. این علیت در فیزیک مطرح است. علیت به خصوص در حکمت متعالیه مفهوم بسیار بالاتری دارد. هاوکینگ به متودولوژی علوم نیز توجه نکرده است. مدام از قوانین طبیعت به عنوان دلیل سوم خود دم می زند. بر فرض که بیگ بنگ روی داده باشد یک اتفاق و رویداد یگانه است. یعنی چیزی است که یک بار روی داده است. شبیه به اشکالی که دیوید هیوم به استقراء می گرفت. کلیت و تکرارپذیری از قوانین علوم تجربی اند.
وی در ادامه عنوان کرد: فیزیک دان نباید جهان بینی و عقاید شخصی خود را بر اندیشه خود غالب کند. شاید مشکلات زندگی او باعث شده باشد که علیه دنیا و خدا عقده مند شده باشد. هاوکینگ اصلاً فلسفه های مضاف را نمی شناسد و فقط تصور او از فلسفه همان فلسفه اولی است. حتی از فلسفه فیزیک و فلسفه کیهان شناسی خبر ندارد. وگرنه نمی گفت فلسفه مرده است. مهم تر از همه به محدودیت های علم تجربی اشراف ندارد که دو کتاب در این زمینه وجود دارد.
همتی افزود: علوم تجربی از داوری های اخلاقی و داوری های زیبایی شناختی عاجزند. علم تجربی نمی تواند هیچ تبیینی از امور ماوراء طبیعی ارائه دهد. با دانشی که در امور مادی و محسوس کاوش می کند چگونه می توان درباره امور غیر محسوس و فرا مادی اظهار نظر کرد؟ چه اثبات و چه نفی خدا با علوم تجربی ممکن نیست. هر دو غلط است. رویکردهای کل نگرانه در علوم تجربی وجود ندارد و نمی توان درباره کل نظام آفرینش نظر داد. چون این علوم جزئی نگر هستند. فیزیک همچنین نمی تواند هستی شناسی کند و محدودیت های دیگر.
وی سپس گفت: هاوکینگ حتی از تحولات و احیائی که در دو سه قرن گذشته از توماس آکویناس به بعد درباره فلسفه سنتی و ما بعد الطبیعه مطرح کرده اند اطلاع ندارد. متأسفانه در کشور ما نیز خیلی ها اطلاع ندارند. پوزتیویست های منطقی مثل رودلف کارنپ اشکالاتی مطرح کرده اند که هاوکینگ به آن توجه ندارد. همچنین پوپر می گوید تمامی تئوری های علمی از بین رفتنی و موقتی (ad hoc) هستند و در علم جایی برای یقین وجود ندارد.
همایون همتی سپس اظهار داشت: در حرف های هاوکینگ یک غرور کاذب علمی دیده می شود. وقتی تئوری همه چیز را مطرح می کند می خواهد بدون نیاز به خدا همه چیز را تعریف کند. اگرچه تئوری همه چیز را ابتدا انیشتین مطرح کرده بود. تصورهای ذهنی ما از خدا با حقیقت خدا بسیار متفاوت است. مانند مورچه ای که ممکن است تصور کند خدا نیز همانند او دو شاخک دارد اما بزرگ تر. از طرفی علاوه بر سیر آفاقی با سیر انفسی نیز می توان خدا را شناخت. خداوند حقیقتی در درون ماست اما هاوکینگ به این راه شناخت خدا توجه نمی کند.