به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دکتر محمد صنعتی درباره آخرین وضعیت داریوش شایگان گفت: به نظر میرسد سکته مغزی (cva) دکتر شایگان وسیع بوده، خانواده ایشان موفق شدند وی را به موقع به بخش سکته مغزی بیمارستانی برسانند که یکی از بخشهای مجهز برای رسیدگی به سکتههای مغزی است.
تیم دکتر بابک زمانی با دانش، مهارت و تجربهای که دارند درمان داریوش شایگان را که بیتردید یکی از مفاخر واقعی فرهنگی ما در نیم قرن گذشته است، به خوبی آغاز کردند. ولی متاسفانه با خونریزی مجدد در حال حاضر سلامتی ایشان وضعیت مطلوبی ندارد، در حالی که وضعیت عمومی ایشان خوب است ولی اغما عمیقتر شده و در حال حاضر به جز مراقبتهای ویژه و انتظار بازگشت هوشیاری، متاسفانه کار دیگری نمیتوانند بکنند.
دکتر صنعتی که با حضور در بیمارستان در جریان وضعیت دکتر شایگان است و با تماس هرروزه با دکتر بابک زمانی استاد نورولوژی و رئیس بخش سکته مغزی و سرپرست تیم پزشکی درمان داریوش شایگان، در جریان حال این متفکر ایرانی قرار دارد، در ادامه گفت: امیدوارم که این اتفاق رخ دهد و ما بتوانیم این عاشق فرهنگ ایران زمین را که بیش از نیم قرن برای تحلیل و شناساندن این فرهنگ تلاش خستگیناپذیر و جویندهای داشت، بار دیگر فعال و خلاق ببینیم، بههرحال مغز انسان، همواره میتواند شگفتیآفرین باشد و گاه خلاف آنچه پیشبینی میشود را نشان دهد.
دکتر محمد صنعتی
نویسنده «صادق هدایت و هراس از مرگ» افزود: گذشته از دوستی ما در سالهای اخیر، حضور اندیشمند ایراندوستی مانند دکتر شایگان، در این فضای سیاستزده که از نظر اخلاقی و معنوی در حال سقوط و از هم فروپاشی است، الگوی ارزشمندی برای نسل جوان ماست که گمگشتگی و هویتباختگی را تجربه میکند و نهایت آرزویش فرار از این بیثباتی و ناامنی و بیهنجاری است فراگرد نیهیلیستی زائیده احساس بیتعلقی و صادق بودن در جهانی که هر روز ناپایداری خود را بیشتر به رخ میکشد و در این منطقه از جهان پرخاشگری و خشونت از نامقدسترین تا مقدسترینش دیگر جانی برای اشتیاق و انگیزه برای شکوفائی زندگی این جهانی و فضائی برای معنا داشتن مهرورزی و احساس تعلق باقی نگذاشته است.
دکتر صنعتی افزود: شایگان نماینده نسلی از روشنفکران دهه چهل است، دههای که با تمامی خلاقیتها و تضادهایش در جامعه ما، دهههای یگانه من و شایگان از آن تضادها مستثنا نبود، با این تفاوت بارز که یکی از نوادر روشنفکرانی است که توانست، بیش از همگنان خویش و پیش از آنها به نقد خود بنشیند! در زمانهای که اصحاب ادعا و نظریهپرداز جرأت آن را ندارند که تفکر انتقادی را، گاه به خود نیز معطوف کنند!
صنعتی، سپس به روزهای همنشینی با شایگان اشاره کرد و توضیح داد: به یاد میآورم دو سه ماه پیش بود که با دوستانی پیش او بودم و از تمامکردن کتاب مارسل پروست میگفت و از سومین آرزویش که پس از بودلر و پروست، پرداختن به مونتنی بود، فیلسوفی که همواره مرا نیز مجذوب تحول اندیشگی و جهانبینی خود کرده است و در «درآمدی به مرگ در اندیشه غرب» به آن اشاره کردهام...