به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛ ٥٤ ساله است و در صنعت سینمای کشورش بسیار مشهور و مورد احترام. در سطح بینالمللی هم بسیار سرشناس است. میتوان گفت در چند دهه اخیر، هیچ فیلمساز دیگر هندی نتوانسته موفقیتهای او را کسب کند. به یک اندازه موردتوجه منتقدان سختگیر و تماشاگران معمولی است. فیلمهایش هم تحسین فراوان منتقدان را دارد و هم فروش بالا در جدول گیشه نمایش.
بسیاری از فیلمسازان و تهیهکنندگان بالیوودی میخواهند به قله موفقیتی که او رسیده برسند و آرزوی سوپراستارهای هند، بازی دریکی از فیلمهای اوست اما سانجی لیلا بانسالی فقط یک فیلمساز نیست. او نهتنها فیلمنامه فیلمهایش را نوشته و تهیهکنندهشان هم هست، موسیقی متن و ترانههای آنها را هم میسازد. رسانههای گروهی مینویسند برجستهترین فیلمساز این روزهای هند کسی جز او نیست. با اینحال، از پرکاری حذر میکند و هنرمندی گزیده کار است. شاید یکی از دلایل موفقیت کلان بانسالی در همین کمکاری است اما بیکار نیست.
ساخت هر فیلمش چند سال طول میکشد. به عنوان کارگردانی معروف شده که اهمیت بسیار زیادی به جزییات کار میدهد و صحنهآرایی برایش از اهمیت فراوانی برخوردار است. این دقت در جزییات، باعث خلق فیلمهایی با صحنهپردازیهای باشکوه و چشمنواز میشود. بانسالی فعالیت سینمایی را با دستیاری برای ویدهو وینود چوپرا و فیلمهای موفقی مثل «پرنده» و «١٩٤٢: یک قصه عشق» شروع کرد. جالب است که اولین ساخته سینماییاش «خاموشی» در سال ١٩٩٦، لحنی کاملا متفاوت از ساختههای پرزرقوبرق بعدیاش دارد. این فیلم درباره عشق دو جوان به موسیقی است و سلمان خان و مانیشا کویرالا بازیگرانش هستند. فضای فیلم و لحن روایتی آن نزدیک به فیلمهای سینمای نئورئالیسم ایتالیایی است و با هزینهای اندک ساخته شد. منتقدان سینمایی بهشدت فیلم را ستودند و از ظهور فیلمسازی خوشقریحه و مستعد اسم بردند.
تلفیق ادبیات با سرگرمی
بانسالی در دومین فیلم سینماییاش «قلبم را دور انداختهام عزیزم»، به سراغ یک متن ادبی رفته و اقتباسی تماشایی از داستان نوول پر، خواننده میترایی دوی را ارایه میکند. در این مثلث عشقی غیرمتعارف، آیشواریا رای در کنار سلمان خان و آجی دیوگان ظاهر میشود. آنچه این درام را از کارهای مشابه بالیوودی جدا میکند، پایانبندی شگفتانگیز و غیرکلیشهای آن است. ماجرای دلدادگی سه عاشقپیشه فیلم کاملا برخلاف انتظار تماشاچی تمام میشود و یکی از پایانهای جذاب و نامتعارف سینمای هند را رقم میزند. فیلمساز در ساخته بعدیاش «دیوداس» (٢٠٠٢) دوباره از رای در نقش اصلی زن بهره میگیرد و نقش مکمل زن فیلم را به ستاره درجهیک بالیوود مادوری دیکشیت میدهد. شاهرخخان که لقب بازیگر مردمپسند سینمای هند را دارد، عهدهدار نقشی میشود که بت بازیگریاش دیلیپ کومار، دههها قبل از آن بازی کرده بود. این خان بزرگ بالیوودی نهتنها فرصت همکاری با یکی از بهترین فیلمسازان کشورش را پیدا میکند، بلکه نقش دوداس را در جلوی دوربین او بازی میکند. بازیگر در خاطراتش میگوید سالها قبل و زمانی که بچه بود، با دیدن دیلیپ کومار در نقش دیوداس هم عاشق او شده و هم عاشق بازیگری. با فیلم دیوداس نوع تازهای از سینما به تماشاگران هندی ارایه میشود که بانسالی با ساخته قبلیاش سعی در جا انداختن آن در بین تماشاگران بود. موسیقی وهمانگیز، لباسهای فاخر، لوکیشنهای بزرگ با اتاقهای بیانتها و فضای وسیع، صحنهآراییهای چشمنواز که مشابهش را فقط در کارهای کلاسیک هالیوودی میتوان پیدا کرد و بازیهای روان و بیاغراق، از مشخصههای سینمایی هستند که با نام بانسالی گرهخورده است. فروش بالای فیلم دیوداس، راه را برای بانسالی تهیهکننده فراهم میکند تا بقیه پروژههای باشکوه و گرانقیمت خود را بهصورت فیلم سینمایی درآورد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که بقیه تهیهکنندگان مطرح هندی از آمادگیشان برای همکاری در تولیدات خانگی بانسالی خبر میدهند. «سیاه» (٢٠٠٥) درام بعدی فیلمساز با نگاهی به اثر کلاسیک و معروف هالیوودی «معجزهگر» ساخته میشود. آمیتاب بچن جای آن مارگرت نابینا را میگیرد تا در یک فضای ملکه ویکتوریایی به رانی موکرجی کرولال آموزش بدهد. منتقدان سیاه را اثری تاثیرگذار و گرم توصیف کردند که بر روح و روان تماشاچی بهشدت اثر گذاشته و او را مفتون خود میکند. باوجود حضور دوستاره بالیوودی در فیلم، بههیچوجه نمیتوان آن را در رده کارهای کارخانه رویاپردازانه هندی قرارداد. حال و هوای سیاه شباهت چندانی به دیوداس و قلبم را دور انداختهام عزیزم نداشت و باوجود لحن تلخی که داشت، یکی از فیلمهای موفق جدول گیشه در زمان نمایش بود. بانسالی با دو ساخته بعدیاش «ساواریا» و «گزارش» در سالهای ٢٠٠٧ و ٢٠١٠، طعم تلخ شکست تجاری را چشید. این دو فیلم از نظر ساخت، بیشتر شبیه سیاه بودند و باوجود ساخت استادانهشان، نتوانستند نظر عموم تماشاگران را به خود جلب کنند. این در حالی بود که گزارش نقدهای مثبت زیادی را از سوی منتقدان دریافت کرد.
به دنبال جوانگرایی
ظاهرا شکست مالی این فیلمها بانسالی را به فکر جوانگرایی انداخت و باعث شد تا برای درام تاریخی بعدی خود «رام و لیلا» (٢٠١٣) به سراغ دیپیکا پادکونه و رانویر سینگ برود که مطرحترین چهرههای روز سینمای هند لقب گرفتهاند. فیلمساز این دو را در
حال و هوایی شکسپیری قرار داده و داستان نمایش معروف و کلاسیک رومئو و ژولیت را به فضای روستایی راجستان میبرد. در جریان درگیریهای بیپایان دو طایفه، دختر و پسر جوانی از دو قبیله متخاصم به یکدیگر دل میبندند. منتقدان از توانایی بانسالی در انطباق داستان انگلیسی ویلیام شکسپیر با فضای روستایی در هند استقبال و تقدیر کردند. یک سال بعد، بانسالی درام ورزشی و شرححالگونه «مری کوم» را با بازی پریانکا چوپرا تولید کرد. تحسین منتقدان و استقبال تماشاگران از مری کوم یک پدیده ساخت. بانسالی اعلام کرد تحت تاثیر درام وسترن «ناجورها»ی ی جان هیوستن و نوع انتخاب او برای استفاده از مرلین مونرو، نقش اصلی کاراکتر مشتزن فیلم را به چوپرا داده است. به گفته اهلفن، بانسالی با این فیلم چهره کاملا متفاوتی از چوپرا را به تماشاگران ارایه کرد. بانسالی در درام تاریخی «باجیرائو و مستانی» دوباره از زوج هنری پادکونه و سینگ استفاده کرد. فیلم براساس یک ماجرای تاریخی ساخته شد و منتقدان از تاثیر آثار کلاسیک آکیرا کوروساوا و به ویژه «سریر خون» و «دژ پنهان» او روی فیلمساز صحبت کردند. این فیلم هم در سال ٢٠١٥ در فهرست پرفروشهای سال ٢٠١٥ قرار گرفت و مراسمهای مختلف جوایز سینمایی، جوایز اصلی خود همچون بهترین فیلم و بازیگران زن و مرد را به آن دادند.
ساختههای سینمایی بانسالی معمولا با بحث و جنجال کمتری به روی پرده سینماهای هنر رفتهاند اما «پادماوات» برخلاف آنها، سروصدای زیادی به پا کرد. شرکت فیلمسازی وایاکام ١٨ همکار تهیهکننده فیلم، با توجه به سروصدای پدید آمده طی بیانیهای رسمی اعلام کرد خودش را در قبال مسائل موردبحث در جامعه مسوول دانسته و بههیچوجه خواهان درگیری و انشقاق در بین مردم نیست. همین مساله باعث شد بهصورت داوطلبانه اکران عمومی فیلم را به عقب بیندازند.
آنها زمانی برای اکران عمومی بعدی پادماوات مشخص نکردند و ظاهرا میخواستند سروصداها را بخوابانند. این عقبنشینی داوطلبانه با گلایهمندی اداره سانسور (که از مسائل پیشآمده راضی نبود) همراه شد. این اداره از زبان مدیر خود پراسون جوشی، به شکوه و گلهگذاری پرداخت. او سازندگان فیلم را از این بابت مورد نکوهش قرارداد که چرا قبل از ارایه فیلم برای گرفتن اجازه نمایش عمومی، تبلیغات آن را در سطح وسیعی شروع کرده و بهقولمعروف نام آن را سر زبانها انداخته است.
واکنش علیه سانسور
اما واکنش اهالی هنر به موضوع پادماوات شباهتی به موضعگیری اداره سانسور نداشت. جامعه هنری برعکس ماموران سانسور به دفاع از فیلم پرداخته و موضوع را از منظر دیگری موردبحث و بررسی قراردادند. آنها یکپارچه علیه اتفاقات منفی چند ماه اخیر موضعگیری کرده و از تهاجم تازه علیه آزادی بیان و محدود کردن قدرت خلاقه هنرمندان صحبت کردند. گله هنرمندان این بود که آنها هیچ حامی ندارند و هر فرد و نهاد و گروهی، میتواند علیه فیلمهایشان موضعگیری کرده و مشکلاتی سر راه نمایش عمومی آنها ایجاد کنند. اینبار هم هنرمندان هندی از مسوولان رسمی درخواست کردند مانع از سانسور آثارشان توسط نهادهای غیررسمی نشوند. درعینحال، آنها نسبت به تهدیدات جدی ترور و قتل پادکونه و بانسالی موضعگیری کردند. درخواست آنها این بود که پلیس بمبئی بهجای حفاظت از جان هنرمندان، روشهایی را پیش رو گیرد که هنرمندان با چنین تهدیداتی روبهرو نشوند. رسانههای گروهی هم مینویسند چنین تهدیداتی، عاملی میشود تا هنرمندان سینما جرات ورود به تولید فیلمهایی با موضوعات حساس را پیدا نکنند. نتیجه طبیعی چنین چیزی، تولید محصولاتی بیبو و بیخاصیت است که تنها هدفش، سرگرم کردن تماشاگران است. منتقدان سینمایی هم با توجه به وضعیت پدید آمده برای پادماوات، از مسوولان رسمی خواستند به دنبال یکراه چاره کلی برای همیشه باشد. به گفته آنها، «پادماوات» درعینحال که بهصورت یک معضل جدی برای همه درآمد، حکایت از یک خلأ قانونی در امر تولید و توزیع فیلمهای سینمایی میکند. ماجرای «پادماوات» بهگونهای درآمد که نه میشد آن را توقیف و از اکران عمومیاش جلوگیری کرد و نه میشد آن را به نمایش عمومی گذاشت. بهصورت طبیعی، امکان کوتاه کردن صحنههای فیلم یا فیلمبرداری مجدد برخی از صحنههای آنهم وجود نداشت. اهلفن به این نکته و واقعیت اشاره میکردند که صحنههای مربوط به حضور رانویر سینگ را بههیچوجه نمیتوان از فیلم حذف کرد. او یکی از سه ضلع اصلی مثلث فیلم است!بانسالی در زمان شروع فیلمبرداری گفته بود داستان فیلمش بر مبنای یک واقعه تاریخی ساختهشده و او برای تعریف سینمایی و دلنشین آن، خودش را موظف به رعایت دقیق اتفاقات تاریخی ندانسته است. به باور او، عدم خلق رویدادهای تاریخی به همان شکلی که اتفاق افتاده، حق یک هنرمند است. بهاینترتیب برای اینکه داستان فیلم به دل تماشاگران بنشیند، میتوان در بخشی از واقعیتها دخل و تصرف کرد اما مخالفان فیلم دیدگاهی متفاوت داشتند. اهلفن به نکته مهم اشاره میکنند که پایه و اساس هر فیلمی بر مبنای مناسبات اقتصادی شکل میگیرد. آنها در همان ابتدای درگیری سازندگان فیلم با معترضان به آن، گفتند دو طرف به توافق میرسند و سازندگان فیلم به خواستههای معترضان گردن مینهند. به باور این تحلیلگران، تلاش سازندگان فیلم برای جلب نظر مساعد مخالفان، بیش از آنکه انسانی و احترام به دیدگاه دیگران باشد، پایه و اساس مادی دارد. راجستان ازجمله مناطق مهمی است که اکران یا عدم اکران فیلمهای سینمایی، تاثیر زیادی روی فروش کلی آن میگذارد. تحریم یا ممنوعیت نمایش پادماوات در این ایالت، یکی از بهترین بازارهای فروش در داخل کشور را از دست تهیهکنندگان آن میگرفت. هزینه بالای ١٨٥ کروری (حدود ٣٠ میلیون دلار) تولید فیلم، حکایت از آن میکند که تهیهکنندگانش باید کمی دستبهعصا رفتار میکردند!