به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست معرفی و بررسی «وضعیتی از آمیختگی: مسیحیان، زرتشتیان و فرهنگ سیاسی ایران در عهد باستان متاخر» نوشته ریچارد ارنست پین عصر چهارشنبه (۱۸ بهمنماه) در سرای اهل قلم برگزار شد.
ارنست پین در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب خود ارایه کرد و گفت: این مهم است که ما پیشرفت مسیحیت را در ماقبل از اسلام پررنگ نکنیم. زرتشتیت با مسیحیت در یک راستا نبودند و زرتشتیت قدرت خودش را با پیشرفت مسیحیت از دست داد. بنابراین مسیحیت در میان جوامع زرتشتی بدون اینکه به آنها ضربهای بزند گسترش پیدا کرد.
امپراتوری ایران در گذشته زرتشتی بود
وی ادامه داد: امپراتوری ایران در گذشته زرتشتی بود و کلمه ایرانشهر یک کلمه زرتشتی است. کشیشان مسیحی که مالیات و عدالت را در جامعه برقرار میکردند در کلیسا این کار را انجام میدادند و پرسشی که اینجا مطرح میشود این بود که رویکرد موبدهای زرتشتی در حکومت امپراتوری نسبت به مسیحیان چگونه بوده است.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه در این کتاب سعی کرده سه مرحله خشونت را تبیین کند، افزود: مرحله نخست وقتی است که زرتشتیها به معابد مسیحیت حمله میکنند و سعی میکنند آنجا را به کلیسا تبدیل کنند. دومین مرحله زمانی است که آنها از پرداخت مالیات خودداری میکنند و سومین مرحله به تغییر مذهب از زرتشتی به مسیحیت برمیگردد. این خشونتها در کل سیستم مسیحیت وجود داشته است.
هویت محلی مسیحیان برایشان مهم بود
به گفته ارنست پین، مسیحیها در آن دوره هنجارها را قبول کردند و اگر تاریخ مسیحیت را در ایران و در آسیای غربی مقایسه کنیم میبینیم که با یکدیگر تناقض زیادی دارند مسیحیان در هزاره اول حملات زیادی به معابد رقیبان خود از جمله یهودیها کردند در حالی که در ایران خشونتها توسط مسیحیها به دیگر ادیان دنبال نمیشد.
وی تاکید کرد: باور ما بر این است که مسیحیها سعی میکردند که دینهای دیگر را دعوت کنند که تغییر دین بدهند اما در ایران برعکس است و دیده شده که مسیحیها این تغییر دین را رد کردند و از آنجایی که مسیحیها هنجارها را پذیرفته بودند زرتشتیها جلوی آنها را برای گسترش دینشان نگرفتند.
این محقق تاریخ با بیان اینکه کتابش به تعاملات اجتماعی بین ادیان میپردازد به نمونههای تاریخی از مسیحیانی اشاره کرده که به ایران تبعید شدهاند و گفت: گروهی از مسیحیان از امپراتوری روم به کرمانشاه تبعید شدند و در داستانی آمده که آنها چگونه خود را با شرایط زندگی وفق دادند. این مسیحیان هویت محلی برایشان مهم بود و بهدنبال بهدستآوردن آن بودند اما از آنجا که اصلیت ایرانی نداشتند تلاش میکردند که هویت خود را اینگونه تعریف کنند پس آنها خودشان را با فرقه جدید مرتبط کردند و عبادات خودشان را در بیستون انجام میدادند.
همخوانی اشرافیبودن با اسطورههای زرتشتی
وی ادامه داد: مسیحیان و زرتشتیان کوه بیستون را مکان مقدسی میدانستند آنها هویت خود را یکی میپنداشتند اما مثال دوم به منطقه کرکوک کنونی برمیگردد که در گذشته قسمتی از امپراتوری ایران بوده است متونی درباه تاریخ شهدای مسیحی در آنجا وجود داشته که میگوید شجرهنامه اشرافی داشتند. در ایران قبل از اسلام تنها کسی میتوانست قدرت را به دست بگیرد که شجره اصیلی داشت و از سوی دیگر اشرافیبودن با اسطورههای زرتشتی همخوانی داشته است.
ارنست پین گفت: اما از آنجایی که زرتشتیان نمیتوانستند ادعا کنند که جزء ایرانیهای اشرافی هستند به متون خودشان برگشتند تا شجره اشرافی برای خودشان درست کنند و از همین رو شخصیتی به نام نمرود را پیدا کردند که در کتاب مقدس از آن گفته شده و اصل و نسب ایرانی داشته است. تلاش زرتشتیها این بوده که با اتصال به نمرود هویت خود را به ایرانیها پیوند بزنند.