به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا، در واقع میتوان گفت انسان، هدف توسعه و درعینحال محور توسعه بوده و پرورش قابلیتهای سرمایههای انسانی، هدف اصلی توسعه است. مفهوم سرمایه انسانی ریشه در ادبیات اقتصادی دارد. در حقیقت ویژگیهای کیفی افراد، سرمایه آنها بهحساب میآید و سرمایه انسانی بهعنوان دانش، مهارت، خلاقیت و سلامت فرد تعیینشده است.
سرمایه انسانی را در زمان، تجربه، هدف و تواناییهای افراد جامعه که میتواند در فرایند تولید نقش داشته باشد، معرفی میکنند. در اغلب موارد موفقیت سازمانی به افرادی بستگی دارد که سطح بالاتری از شایستگیها را دارا هستند. سرمایه انسانی کلیدی برای رشد اقتصادی جوامع محسوب میشود و یک سرمایه مهم و ضروری است که به جامعه در جهت رشد و توسعه اقتصادی کمک میکند و از این نظر میتوان آن را با سرمایهها و داراییهای فیزیکی سازمان مقایسه کرد.
در این رابطه، شاخصی به نام «شاخص توسعه انسانی» تعریف شده که یک شاخص ترکیبی است. این شاخص، دیدگاه تولید مداری را رها کرده و دیدگاه انسانمداری را جایگزین آن کرده است. این شاخص متوسط برخورداری یک کشور در سه زمینه اصلی مدت سلامت زندگی، دانش و سرانه تولید ناخالص ملی را اندازهگیری میکند و همهساله از سوی برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) منتشر میشود.
محققان کشورمان در این راستا و با توجه به ضرورت و اهمیت تعیین جایگاه هر استان در زمینه توسعه انسانی، پژوهشی را انجام دادهاند که در آن کارایی استانهای کشور در این خصوص بررسیشده و علاوه بر تعیین استانهای کارا و ناکارا، فرایند آنها به دو زیرفرایند تأمین زیرساختهای توسعه و کسب نتایج تقسیم شده است.
در این پژوهش که توسط محققانی از دانشگاه تربیت مدرس و مرکز آمار ایران انجامشده، متغیرهای زیر در نظر گرفته شدهاند؛ جمعیت، عملکرد اعتبارات هزینهای، عملکرد اعتبارات عمرانی، نسبت محصل به مدرس، پوشش تحصیلی، نوع بیکاری، تعداد پزشک به ازای هزار نفر، تعداد تخت بیمارستان به ازای هزار نفر، درآمد سرانه، نرخ باسوادی و امید به زندگی (به تفکیک زن و مرد).
در این پژوهش توصیفی – تحلیلی، کارایی نسبی 31 استان ایران در زمینه توسعه انسانی برای دوره زمانی سالهای 1389 تا 1393 مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافتههای این پژوهش نشان داد که تعداد قابلتوجهی از استانها در این خصوص غیرکارا هستند. لذا محققان برای شناسایی دلیل عدم کارایی استانهای فوق، از روش تفکیک کارایی بر اساس فرایند استفاده کردند و مشخص شد که کارایی کل، در درجه اول با تأمین زیرساختها ارتباط دارد و میتوان عدم کارایی بسیاری از استانها را به غیرکارا بودن آنها در تأمین زیرساختها جهت توسعه انسانی نسبت داد.
دکتر عباس رضایی پندری از دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و همکارانش در این باره اظهار کردند: «رتبهبندی استانها بر اساس شاخص کارایی نسبی کل برای دوره زمانی مورد بررسی نشان داد که استانهای البرز، تهران، سیستان و بلوچستان، قم، ایلام و بوشهر رتبههای یک تا 6 را به خود اختصاص دادهاند. شاید قرار گرفتن استانهای محرومی مثل سیستان و بلوچستان و ایلام در رتبههای بالای کارایی چندان منطقی به نظر نرسد، اما باید توجه داشت که اگرچه این استانها محروم هستند، اما نسبت به ورودیهای محدود خود بیشترین خروجی را داشتهاند و این نکتهای است که بهطور عمده در مباحث توسعهیافتگی منطقهای ایران موردتوجه قرار نگرفته است».
نتایج این پژوهش همچنین نشان میدهد که نسبت مدرس به محصل، نرخ بیکاری و تعداد تخت بیمارستان به ازای هزار نفر برای استان سیستان و بلوچستان، بالاترین وزن را نسبت به سایر استانها داراست! همچنین برای استان ایلام جمعیت، تعدادتخت بیمارستان به ازای هزار نفر و امید به زندگی برای مردان بالاترین وزن را نسبت به سایر استانها داراست.
محققان این پژوهش میگویند: «بر اساس یافتههای پژوهش، تعداد زیادی از استانها در ناحیه توسعه انسانی پایدار قرار دارند به این دلیل که هم ازنظر تأمین زیرساختها و هم ازنظر کسب نتایج توسعه انسانی کارایی قابل قبولی دارند. نکته قابلتوجه در مورد استانهایی که در ناحیه زیرساخت گرا قرار دارند، این است که جمعیت کم استانهای کمجمعیت باعث شده در بخش تأمین زیرساختها دارای کارایی باشند، اما در زمینه دستیابی به نتایج توسعه انسانی نسبت به سایر استانها وضعیت خوبی ندارند».
این محققان میافزایند: «استانهایی که در ناحیه نتیجهگرا قرار دارند نیز عموماً استانهایی هستند که ازنظر وسعت جغرافیایی در رتبههای بالای کشوری قرار دارند (خراسان رضوی، کرمانشاه، کرمان و فارس). این موضوع باعث شده در تأمین زیرساختها با توجه به وسعت و جمعیت بالای خود کارایی ضعیفی داشته باشند».
دکتر رضایی پندری و همکارانش اعتقاد دارند: «هدف از رتبهبندی استانها درنهایت، کمک به تخصیص بهینه منابع و سیاستگذاریهای مناسب برای بهبود توسعه انسانی و افزایش کارایی استانهای کشور است. بنابراین برای استانهایی که در مرحله تأمین زیرساختها کارایی داشتهاند، میتوان با سیاستهای نتیجهگرا، به کارایی پایدار در زمینه توسعه انسانی دست یافت. همچنین استانهایی که ازنظر تأمین زیرساختها ناکارا هستند، باید به سیاستهای بلندمدت و تأمین زیرساختهای مناسب اقدام کنند».
نتایج کلی این پژوهش که در فصلنامه «پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی» وابسته به دانشگاه پیام نور منتشرشده، حکایت از این دارد که استانهای البرز و تهران ازنظر توسعه انسانی بالاترین کارایی را دارند و از طرف دیگر استانهای کردستان، مازندران و لرستان ازنظر توسعه انسانی نسبت به سایر استانهای کشور در جایگاه بدتری قرار دارند. تفکیک کارایی کل نیز نشان میدهد که ناکارایی در مرحله تأمین زیرساختهای توسعه انسانی تأثیر بیشتری در کارایی کل دارد.
دادههای بهدستآمده از این پژوهش که بهخوبی تحلیل شدهاند، میتوانند برای افزایش کارایی کل در هر استان با ارائه سیاستهایی بهمنظور کارا شدن زیرساختهای توسعه انسانی و الگوبرداری از واحدهای کارا مورداستفاده سیاستگذاران قرار گیرند.