به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رمان «روزهای رخوت» سومین ترجمه شقایق قندهاری از ارلند لو نویسنده و طنزپرداز نروژی است که در نشر ثالث منتشر شده است. «ابر ابله»و «داپلر» دو رمان دیگری است که با ترجمه این مترجم از این نویسنده منتشر شده است و از استقبال خوبی برخوردار شده است تا جایی که نشریه گاردین رمان «داپلر» را در شمار بهترینهای سال خود قرار داده است. به بهانه انتشار این اثر با این مترجم آن به گفتگو نشستهایم.
* خانم قندهاری ادبیات منطقه اسکاندیناوی در روزها و سالهای اخیر در ایران مخاطب زیادی داشته است. شما چه چیزی را در این ادبیات حس میکنید که مخاطب ایرانی را مجذوب خود کرده است؟
مخاطب کتابخوان ایرانی تشخیص میدهد چه اثری از لحاظ ساختار، پرداخت، شخصیت و خلق فضا قوی و منسجم است و دقیقاً به دلیل همین شناخت جذب آثار برجسته ادبیات جهان میشود.
ادبیات منطقه اسکاندیناوی نویسندگان خلاق و خوشفکری دارد، مثل «ارلند لو» که با نگاه خاص و متفاوتشان ابعاد تازهای به جهان ادبیات داستانی میبخشند و جنبههای کاملاً بکر و تازهای وارد اثر داستانی خود میکنند. تصور میکنم همین ویژگیها باعث شده پرداخت داستانی آنها از جهات گوناگون نو و حتی منحصر به فرد باشد و طبیعی است که همین مؤلفهها مخاطب را مجذوب خود میکند. وقتی نویسنده بداند از چه منظری به ذهن و فکر مخاطب راه پیدا کند و او را با خود همراه سازد، موفق شده لذت خوانش یک اثر ادبی را به خواننده اثرش منتقل کند.
* درباره شخص ارلند لو مصادیق پاسخ بالای شما چطور معنی پیدا میکند؟
در جهان ادبیات داستانی ارلند لو، طنز جزء عناصر اصلی و انکارناپذیر است. او طنز و قابلیتهایش را با ظرافت و هوشمندی میشناسد و به عبارتی بر عالم طنزی که در آثار ادبیاش خلق میکند، بسیار مسلط است. ارلند لو اگرچه به زبان طنز مینویسد و نویسنده ادبیات طنز تلقی میشود، اما اتفاقاً نویسنده بسیار جدیای است چون دغدغههای بسیار مهم و ارزشمندی دارد. برای من که مترجم آثارش هستم خیلی جالب است که مشاهده میکنم او چگونه در هر اثر به صورت کاملاً متمایز و مشخصی به برخی از مسائل جامعه جهان شمول بشری اشاره میکند و به صورت زیرپوستی و در بطن اثرش آن را به نقد و چالش میکشد.
نوع بیان و زاویه دید متفاوت او از یک طرف، و درآمیختن آن با طنزی ژرف و اثرگذار از طرف دیگر، موجب میشود مخاطب فهیم عمیقاً به فکر فرو برود و نوع نگاهش به خیلی از مسائل زندگی، حتی مسائل به ظاهر پیش پا افتاده زندگی روزمره، با چالش اساسی مواجه شود.
* در میان نظرات مخاطبان و با تجربه شخصی، حس میکنم که نوع لحن و بیان مترجم در کیفیت انتشار یک ترجمه اهمیت دارد. درباره کار ارلند لو هم این اتفاق به خوبی خودش را نشان داده است. تکنیک و یا شگرد شما برای این جنس ترجمه چیست؟
برای یک ترجمه خوب باید صبور بود و خیلی سرفرصت وقت گذاشت. در ترجمه ادبی رسیدن به روح اثر خیلی مهم است و اگر مترجم به آن نرسد، نمیتواند ترجمه درخور و شایستهای ارائه بدهد و حق مطلب را ادا کند. من اثری که قرار است ترجمه کنم را بارها و بارها میخوانم، ضمن اینکه سعی میکنم حین خوانش به لایههای پنهان و مستتر در متن پی ببرم، و با لحن نویسنده و طرز بیانش ارتباط دقیق و منسجمی برقرار کنم.
به بیان دیگر واقعاً سعی میکنم از جنبههای مختلف و متفاوتی درگیر متن اثر بشوم، و در نهایت کاملاً به آن مسلط شوم. طبیعی است که برای رسیدن به این وضعیت زمان زیادی را صرف میکنم و پیوسته مشغول مطالعه هستم. همچنین حین ترجمه خیلی وسواس دارم و متن ترجمهام را با دقت و سختگیری زیادی مرور میکنم تا به لحن نویسنده، فضایی که خلق کرده، وضعیتی که به تصویر کشیده و روح حاکم بر جهان داستانیاش برسم.
* خانم قندهاری شما مترجم سختگیری برای انتخاب و ترجمه یک اثر هستید. این سختگیری از کجا ناشی میشود؟
تصور میکنم انتخاب یک اثر خوب هم بخشی از مسئولیت من است و مخاطب حرفهای باید بتواند به من اعتماد کند. برای من ترجمه صرفاً یک حرفه نیست، بلکه حرفهای است که با عشق و علاقه و دغدغه جدی تلفیق شده و این ویژگیها موجب شده روی انتخابهایم حساس باشم. وقتی میخواهم اثری را برای ترجمه انتخاب کنم، باید قبل از هر چیزی خودم آن اثر داستانی را دوست داشته باشم و حس کنم بنا به دلایلی ارزش دارد ترجمه بشود. بدون تعارف ما زمان بسیار محدودی در اختیار داریم و عمر بسیار کوتاه است، از این رو حیف است که در این فرصت مغتنم به سراغ آثار برجسته نرویم، به خصوص با توجه به تنوع بالای آثاری که هر روز در جهان منتشر میشود.
* قبول دارید با مسابقه ترجمه آثار شاخص در کشور روبرو هستیم که در عمل آنها را تباه میکند؟
بله، متأسفانه همین طور است، ولی ترجمه آثار شاخص کار هرکسی نیست و مخاطب فهیم و اهل مطالعه هم این را میداند و با آگاهی به این موضوع، پس از مدتی متوجه میشود که نمیتواند به هر ترجمه و هر ناشری اعتماد کند و اینجاست که او هم باید انتخاب کند که کدام ترجمهها و آثار چاپ شده توسط کدام ناشران را برای مطالعه انتخاب میکند. به نظر من مخاطب باید برای این حق انتخاب خود ارزش و احترام والایی قائل باشد.
* و در نتیجه حاصل این مسابقه را برای ما چه میدانید؟
در کوتاه مدت ترجمههای موازی نازل، سطحی، بسیار ناشیانه، بیسر و ته و فاقد معنا و مفهوم اثر را تباه میکنند، اما در نهایت ناشران قدیمی، حرفهای، ناشرانی که به طور جدی دغدغه فرهنگ و کتاب دارند، به سراغ همین آثار میروند و ترجمههای دقیق، حرفهای، وزین و ادبی خوبی به دست مخاطب میرسانند.
من واقعاً متأسفم که ترجمه کتاب عرصه آزمون و خطاهای حیرتانگیز عدهای سودجو شده؛ چه مترجم و چه ناشر. این عده با اعتماد به نفس کاذب عجیبی به سراغ ترجمه آثاری میروند که ترجمهشان مترجم باتجربه و حرفهای میطلبد. هم اینک ترجمه کتاب برای برخی از ناشران نوپا که از مترجمهای بیتجربه و ناشی استفاده میکنند، صرفاً به یک شغل تبدیل شده است که همین امر با ذات این حرفه مغایرت جدی دارد.