به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر یادداشتی از سیدجواد طاهایی است که در ادامه می خوانید؛
الف) بازنگری در صهیونیسم، ۱۹۴۴
ناسیونالیسم آنگاه که بهچیزی جز نیروی وحشی ملت اعتماد نکند، به اندازهی کافی چیز شومی است. اما شومتر از آن، ناسیونالیسمیست که ضرورتاً و آشکارا متکی بر نیرویی از خارج از مرزهایش باشد. این همان وضع ناسیونالیسم یهودی در معرض خطر است؛ همان دولت پیشنهادی اسرائیل؛ دولتی که لاجرم در احاطهی دولتها و ملتهای عرب قرار گرفته. حتی اکثریتی یهودی در فلسطین - و نه حتی انتقال تاموتمام عربهای فلسطین (به سرزمینی دیگر) که تجدیدنظرطلبها، به وضوح طالب آن هستند- قادر به تغییر این شرایط نخواهند بود. منظور شرایطی است که یهودیها یا باید مدام خواستار حمایت نیروهای خارجی برابر دولتهای همسایه باشند و یا این که به توافقی کارآمد با همسایههای خود بهرسند.
صهیونیستها اگر همینطور چشم بر مردمان حاشیهی مدیترانه ببندند و درعوض دست نیاز به سوی ابرقدرتهایی که دور از ایشان هستند دراز کنند، بدل به ابزار دست این دول و عاملی برای منافع خارجی و خصمانه خواهند شد. یهودیانی که از تاریخ خود خبر دارند باید احتیاط کنند چرا که چنین اوضاعی خواهناخواه به موج جدیدی از نفرت از یهودیان خواهد انجامید. یهودیستیزیِ فردا مدعی خواهد بود که یهودیان نهتنها از حضور ابر قدرتهای خارجی در منطقه استفاده بردهاند بلکه (چون) خود نقشه آن را کشیدهاند مقصر عواقب آن هستند.
سهم صهیونیستها با این تجربهی جدیدشان از فلسفهی تاریخی تنها در این بخش جدید آن بوده است که: «ملت گروهی است از مردم ... که یک دشمن مشترک آنها را کنارهم قرار داده است» (هرتسل) – یک آموزهی پوچ...
ب) درباره نجات ارض یهود. ۱۹۴۸ ( درزمان جنگ با فلسطین)
و حتی اگر یهودیها در جنگشان پیروز شوند، نتیجه این پیروزی جز زایلشدن امکانات و دستآوردهای ممتاز صهیونیسم فلسطین نخواهد بود. سرزمینیکه از پس این پیروزی بهدست خواهد آمد، چیزی کاملاً متفاوت از سرزمین موعود یهودیها، چه صهیونیست چه غیرصهیونیست، خواهد بود. یهودیان فاتح در محاصرهی جمعیت عربی خواهند افتاد که دشمن آنها هستند، و درنتیجه، درون مرزهایی همیشه در معرض خطر، منزوی میشوند و به دفاع فیزیکی از خود فروخواهند غلتید، تا حدی که تمام اهداف و فعالیتهایشان تحت شعاع قرار خواهد گرفت. دیگر کسی وقعی به گسترش فرهنگ یهود نمینهد، تحقیقات اجتماعی چیزی جز کالاهایی لوکس و بیخاصیت نخواهند بود، و تفکر سیاسی تماماً حول استراتژیهای نظامی سامان خواهد یافت... همه اینها تقدیر ملتی خواهد بود با جمعیتی ناچیز برابر همسایگانی که دشمن اویند، حالا هرچقدر هم مهاجر جذب کند و هر چقدر هم مرزهایش را گسترش دهد. (فراموش نکنیم که یهودیان تجدیدنظرطلبِ دیوانه کل فلسطین و بلندیهای اردن را میخواهند).
با چنین اوضاع و احوالی، یهودیان فلسطین[ساکنان اسرائیل] به یکی از قبایل کوچک جنگجو فرو خواهند غلتید. جنگجویانی که تاریخ از امکانات و اهمیتشان از دیرباز و از زمان اسپارت به ما کم نگفته است. رابطهی یهودیان (درسرزمینهای اشغالی) با یهودیانِ جهان دردسرساز خواهد شد، چراکه هر لحظه امکان دارد منافع دفاعیشان با منافع کشورهایی که جمعیت کثیری از یهودیان درآنجا زندگی میکنند، درتضاد قرار گیرد. و بدینوسیله یهودیهای فلسطین بیشتر و بیشتر از بدنهی اصلی جهان یهود منفک خواهند شد و این عزلت از آنها ملتی جدید خواهد سخت. آشکار است که در این شرایط بهای علمکردن یک دولت یهود، همانا از دست رفتن ارض یهود است.
دو قطعه از آرنت، به نقل از:
Philip Weiss, Arendt: Born in conflict, Israel will degenerate into Sparta, and American Jews will need to back away,January ۱, ۲۰۱۲, in< http://mondoweiss.net/۲۰۱۲/۰۱/arendt-born-in-conflict-israel-will-degenerate-into-sparta-and-american-jews-will-need-to-back-away.html<