به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ داعش ورود خود را به شکلی خونین و پر سر و صدا به صحنه اخبار بینالمللی اعلام کرد و در مدتزمانی کوتاه قلمرویی تشکیل داد که بر مساحتی از خاک تسخیرشده میان شرق سوریه و غرب عراق حکم میراند و بزرگتر از خاک بریتانیا بود. امروز عمر گروه داعش رو به پایان است. با اینحال، با ادامه بحران و جنگ در خاورمیانه شناسایی ریشهها و چگونگی برآمدن آن موضوعی است که همچنان مورد بحث مقالات و کتابهای متعدد است. ماهیت سازمان داعش، رویکرد ژئوپلیتیک و نحوه مواجهه با نظم جهانی، تفاوت آن با دیگر گروههای جهادی، مکانیسم ماشین تبلیغات آن، و نحوه گسترش و تبلیغات سیاسی و عضوگیری در اینترنت محتوای کتاب «دولت اسلامی، خلافت دیجیتالی» است. این کتاب گزارشی است دقیق و زنده از اطلاعات مربوط به پدیده دولت اسلامی و آغاز و گسترش آن. نویسنده کتاب عبدالباری عطوانی روزنامهنگار شناختهشده فلسطینی است که علاوه بر کتاب حاضر سه کتاب دیگر نیز منتشر کرده است: «تاریخ نهان القاعده» (که در ایران با نام «سازمان سری القاعده» ترجمه شده است)، «کشور واژگان: سفر یک فلسطینی از اردوگاه پناهندگان تا صفحه اول روزنامه» و «نسل بعدی القاعده».
عطوانی بر اساس سفرهایی که به مرز سوریه و ترکیه داشته و مصاحبههایی که با خود جهادگرایان و رهبران کشورهای عربی انجام داده تصویری جامع از خلافت داعش به عنوان یک تشکیلات منسجم و متشکل از کارآیی اداری و کارشناسی نظامی به همراه پیشرفتهترین راهکارها در کاربرد تکنولوژی اطلاعاتی و کامپیوتری به دست میدهد. مهمترین محور کتاب استراتژیهای آنلاین در رشد این سازمان است و نشان میدهد داعش چگونه به طرز بیسابقهای موفق شد از جنگجویانی بیعت بگیرد که در مکانهای دور از یکدیگر مثل عراق، سوریه، افغانستان، نیجریه، پاکستان، یمن و لیبی زندگی میکردند. از نظر نویسنده، یکی از مهمترین عوامل این تحول قدرت و نیروگرفتن خلافت اسلامی، تخصص کامپیوتری یا دیجیتالی گردانندگان خلافت است که حضوری چشمگیر در شبکههای اجتماعی دارند. عطوانی برای نشاندادن اهمیت اینترنت در رشد داعش، پیشگفتار کتاب را با اشاره به نوار صوتی بیست دقیقهای صحبتهای ابوبکر بغدادی آغاز میکند که در اول جولای سال 2014 در تمام تارنماهای افراطگرایان و پایگاههای رسانههای اجتماعی آنها انتشار یافت. «خلیفه ابراهیم» در این نوار اعلام خلافت جدید کرد و بینش خود را از دولت اسلامی با ترغیب مسلمانان تمام دنیا به مهاجرت (هجرت) برای پیوستن به آن دولت بیان کرد چرا که «هجرت به سرزمین اسلام از واجبات است». او تصویری خوشآبورنگ از این دولت در حال تکوین ترسیم کرد: «آنجا که عرب و غیرعرب، سیاهپوست و سفیدپوست، شرقی و غربی همه برادر هستند... زیر یک پرچم و برای هدف واحد، خون آنان در هم میآمیزد و یکی میشود.» (ص 13) در پایان هم برنامههای گسترش جهانی را ترسیم کرد: «این اندرز من به شما است، اگر به آن پایبند باشید، انشاءالله روم را فتح و مالک دنیا خواهید شد.» این همان ایده تجدید حیات خلافت بود که برای جریانهای بنیادگرای اسلامی در قرن بیستم همواره دغدغهای جدی به شمار میآمد.
کتاب در فصل اول، استراتژی و شکل حضور داعش در اینترنت، پیشرویهای موفقیتآمیز آن را در سطح منطقه و همینطور عضوگیری و تجهیز جهانی این گروه را با بهرهگیری از فناوریهای ارتباطی دیجیتال توضیح میدهد. بسیاری از گروههای اسلامی، حتی آنها که در دورافتادهترین نقاط فعالیت میکنند، با ارسال ویدئو در شبکههای اجتماعی پرطرفدار، همبستگی خود را با دولت اسلامی ابراز میکنند. توانایی داعش در فضای مجازی علاوه بر مزایای فوق، به این گروه امکان داد به کارآیی سرویسهای اطلاعاتی و گروههای جهادی مخالف ضربه وارد کند. عطوانی تضاد میان استفاده از فناوریهای مدرن و بنیادهای ایدئولوژیک داعش را به عنوان یک تناقض مهم در شکلگیری این گروه برجسته میکند. این گروه تروریستی، تفکر بازگشت به رسوم «سلف صالح» را به عنوان مبنای اداره جامعه معرفی کرد و برای پیشبرد این مدل اجتماعی قرونوسطایی از پیچیدهترین فناوریها استفاده کرد.
فصول دو تا شش کتاب، خاستگاهها و مراحل اولیه تاسیس داعش را به عنوان یک نهاد سازمانی و همچنین قطببندیهای ایدئولوژیک آن را در درون جنبشهای جهادی بررسی میکند. سلفیها که به اولین روایتها از اسلام وفادارند به دورانی از جاهلیت قائلاند که پس از آن مرحله اسلامی میآید. آنها باور دارند که امروز دنیا در حالت جهالت قرار گرفته و فقط با سه گام میتوان از آن خارج شد: ایمان (اسلام سلفی)، هجرت (مهاجرت مسلمانان از کشورهای کافر به جامعههای باایمان)، و جهاد (مبارزه برای استقرار یک دولت اسلامی برای امت یا ملت). مهاجرت شمار زیادی جنگجوی خارجی برای پیوستن به آرمان دولت اسلامی یک جنبه سرنوشتساز از روابط عمومی و عضوگیری آنلاین دولت اسلامی است. ویدئوهای آنلاین، تازهواردهای سرخوشی را نشان میدهد که پاسپورتهای خود را میسوزانند. مرحله جهاد در بخش بیشتری از دو دهه گذشته در جریان بوده است و بغدادی و پیروانش کاملا متقاعد شدهاند که جنبش استقرار مجدد خلافت اکنون دیگر توقفناپذیر است. به این دلیل است که آنها بااطمینان تشکیل دولت اسلامی را اعلام کردند، گرچه سازمانهای رقیب مثل القاعده معتقد بودند این اعلام نابهنگام بوده است. داعش با بهرهبرداری از بحران روبهرشد در سوریه و عراق و با تکیه بر منابع مالی عظیمی که به دست آورد کنترل بخشهای وسیعی از مناطق دو کشور عراق و سوریه را به دست گرفت. همانطور که یورگن تودنهوفر روزنامهنگار آلمانی که ده روز را در قلمرو و اقامت در سرزمینهای زیر کنترل داعش هم در عراق و هم در سوریه گذرانده بود، در ارزیابی قاطع خود اعلام کرد «اکنون مجبوریم بپذیریم که ISIS (دولت اسلامی عراق و سوریه) یک کشور است.» (ص 15)
خاستگاه اولیه
عطوانی صدام حسین را اولین نفری میداند که بعد از جنگ دوم خلیج، بذر داعش را کاشت: «در آوریل 2003 روزنامه القدس العربی که من سردبیر آن بودم نمابری از صدام حسین که آن زمان مخفی بود، دریافت کرد. آمریکا بر این باور بود که جنگ دوم خلیجفارس تمام شده است. صدام میدانست جنگ واقعی از نوع شورشی است و در شرف وقوع. او مردم عراق را به قیام علیه اشغالگران آمریکایی ترغیب میکرد. اما چیز دیگری در آن زمان مرا به شکلی عجیب تکان داد- این نمابر (و دیگر نمابرهایی که تا ژوئن دریافت کردیم) پر از نقلقولها و ارجاعهای قرآنی بود و سرشار از لفاظیهای جهادی. فراست صدام به او میگفت که اسلام رادیکال سیاسی انسجام لازم برای یک شورش موثر را در خود دارد.» (ص 41) البته پیشزمینه این اوضاع را باید در بیرحمانهترین تحریمی دانست که جامعه بینالملل تا آن زمان دیده بود و در نتیجه آن، 7/1 میلیون نفر که نیم میلیون کودک زیر پنج سال در میان آنها بودند جان خود را از دست دادند. از سال 2003 تا 2008، در جریان اشغال عراق به دست آمریکا، شیعیان و سنیهای عراق درگیر جنگی خونین و مذهبی بودند که در تاریخ روابط این دو مذهب در این کشور بیسابقه بود و در نتیجه آن، قومیتگرایی و روند شکاف میان این دو شاخه سرعت بیشتری گرفت و در مناطقی از عراق بیشتر خود را نشان داد. داعش ابتدا به عنوان شاخه تشکیلات القاعده در عراق به رهبری ابومصعب الزرقاوی فعالیت خود را آغاز کرد.
زرقاوی برخلاف اسامه بنلادن که قصد متحدکردن همه شاخههای اسلام را داشت، ضمن سازماندادن حملات مرگبار علیه مساجد و مراکز زیارت شیعیان، از گفتار افراطی فرقه وهابیت سود جست. عطوانی معتقد است استراتژی کلی زرقاوی برای مقابله با اشغال نظامی آمریکا این بود که حاکمیت شیعی عراق را وارد یک جنگ داخلی با اهالی سنی کشور کند. با این استراتژی او توانست حمایت جمعیت بومی سنی را جلب کند و همزمان جنگجویان تازهنفس را از کشورهای همسایهای که اکثریت جمعیتشان سنی است (سوریه، اردن، ترکیه، و عربستان) به استخدام درآورد. زرقاوی تا زمان مرگش در سال 2006 رسما از نام داعش برای گروه خود استفاده نکرد، اما تشکیلات او پایه مهمی برای گروه مذکور شد. زرقاوی، در افغانستان تعلیم نظامی دیده بود، و با اشغال افغانستان و آغاز درگیریها در عراق، خود را به عراق رساند و گروهی تحت عنوان «جماعت توحید و الجهاد» تأسیس کرد، در سال 2004 نزد بنلادن سوگند وفاداری خورد و رسما بهعنوان رهبر شاخه القاعده در عراق منصوب شد. القاعده عراق که وارد جنگ با دولت عراق و نیروهای آمریکایی مستقر در عراق شده بود در سال ۲۰۰۶ با چندین گروه اسلامی دیگر ائتلاف کرد و مجلس شورای مجاهدین را تشکیل داد که یک قدرت مهم در استان انبار وسیعترین استان عراق
محسوب میشد.
با آغاز جنگ داخلی سوریه نیروهای حکومت اسلامی وارد سوریه نیز شدند و در آوریل ۲۰۱۳ نام «دولت اسلامی عراق و شام» را بر خود نهادند و از آن پس با نام مخفف داعش معروف شدند. آنها به سرعت بخشهایی از شمال شرقی سوریه را تصرف کرده و شهر رقه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. سپس همزمان با اقدام نظامی در سوریه به عراق حمله کرده و موفق شدند رمادی و فلوجه مهمترین شهرهای استان انبار در عراق را به قلمرو خود اضافه کنند. فلوجه یکی از بزرگترین شهرهای استان شرقی انبار است، شهری پرجمعیت که تنها شصت کیلومتر با بغداد فاصله دارد و در طول دو دهه گذشته مرکز اختلافات شیعه و سنی بوده است و به همین دلیل تصرف این شهر وجهی نمادین داشت. در ژوئن ۲۰۱۴ مهمترین موفقیت داعش با تصرف موصل دومین شهر بزرگ عراق به دست آمد. داعش پس از موصل به تاختوتاز خود در عراق و همچنین سوریه ادامه داد و علیرغم مقاومت نیروهای نظامی این کشورها روزبهروز قلمرو خود را بیشتر گسترش داد. آنها در ماههای بعد نیز پیشرویهای زیادی داشتند و تا یک سال بعدحدود نیمی از خاک سوریه و بخشهای شمال غربی عراق را به تصرف خود در آوردند. عطوانی مهمترین علت موفقیت داعش در فاز نظامی را محتوای به شدت وحشیانه مجازی این گروه میداند که شامل ویدئوهای سر بریدن، اعدام و عملیات انتحاری است. این عملیات روانی در مردم و نیروهایی که در قدرتمندی داعش تردید داشتند، تاثیرات روانی شگرفی به جا گذاشت و سبب شد تا شبهنظامیان داعش بتوانند بدون درگیری، مناطق زیادی را تصرف کنند.
شیخ نامرئی
در فصل پنجم عطوانی از خلال مصاحبهها - شامل گفتوگو با منبعی ارزشمند نزدیک به رهبری دولت اسلامی که مدت دو سال با بغدادی در زندان بوده - و منابع گوناگون فضای مجازی عربی ابعاد شخصیتی ابوبکر بغدادی را بازسازی میکند و دلیل محبوبیت او را توضیح میدهد: «آنچه ما از او میدانیم این است: مردی آرام با رفتار و ظاهری پرهیزگرانه اما حسابگر در به کارگیری خشونت افراطی؛ یک کارشناس زیرک و باهوش در تاکتیک نظامی؛ عالم حقوق و متون مقدس؛ سخنران و خطیبی اقناعکننده که پرهیز ماهرانهاش از شهرت تنها به کاریزمای او میافزاید؛ یک عوامفریب دقیق وفاداریهای قبیلهای که از به زیر کشیدن دیگران و به دستگرفتن کنترل ابائی ندارد». (ص 140) به بغدادی لقب «الشبح» یا شیخ نامرئی دادهاند چون هنگام سخنگفتن با فرماندهانش نقاب به چهره میزند. نام واقعی او «ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری القریشی» است. در سال ۱۹۷۱ در شهر سامرا عراق متولد شده، جایی که زمانی محل استقرار خلفای عباسی بوده که الگوی رهبری او هستند. قبیله «بو بدری» که او به آن تعلق دارد از همان سلسلهای است که قبیله قریش یعنی قبیله پیامبر اسلام را هم شامل میشود. به باور مسلمانان سنی، خلیفه باید از وابستگان قریش باشد. او تلاش میکند از طریق واژگان، حرکات و سکنات و نسبت خونی، خود را با پیامبر مرتبط سازد. طبق زندگینامه ابوبکر بغدادی که از سوی آژانس رسانهای «الحیات» در فضای مجازی منتشر شده، او از خانوادهای مذهبی برخاسته که چندین امام پیشنماز و تعدادی از علمای قرآنی را شامل میشود. تحصیلکرده «دانشگاه اسلامی بغداد» است و مدارک لیسانس، فوقلیسانس و دکترای خود را نیز از همان دانشگاه کسب کرده است. تز دکترای او مربوط به مسائل فقه اسلامی و فرهنگ و تاریخ اسلام بوده است. دوران دانشجویی او مصادف با هنگامی است که صدام حسین خواستار اتحاد مسلمانان سنی شده بود تا با تشویق عصبیت دینی، احساسات ملی مردم را برای مقاومت در برابر تحریمات اقتصادی غرب برانگیزد. کارنامه دانشگاهی ابوبکر بغدادی به او این مشروعیت را میبخشید که در کنار رهبری سیاسی و نظامی، ادعای هدایتگری دینی هم داشته باشد -مرجعیتی که بن لادن ساختمانساز و الظواهری جراح از آن برخوردار نبودند- همچنین باید اشاره کرد که تجربیات گسترده او از میدانهای جنگ و شهرت او به عنوان یک متخصص تاکتیکهای نظامی، به او این توان را بخشید که حمایت فرماندهان کارکشته و مدیران ارشد رژیم بعثی سابق عراق را همراه خود کند. سبک نظامی بغدای از همان آغاز ضربات شدید درگیرانه و مناسب «بزن و دررو» و هجومهای تاثیرگذار بود. داعش همواره از این امتیاز برخوردار است که دست به حملات غافلگیرانه بزند تا به محض مهیا شدن فرصت، تهاجم را دوباره آغاز کند. در جایی که شانس پیروزی ناچیز باشد، جنگجویان داعش عقب مینشینند و تا در زمان و محل مناسب و بهتر دوباره به هم بپیوندند.
فصل هفت و هشت، امور اقتصادی، ثروت نجومی، نحوه کسب درآمد، اداره امور و ساختارهای اجرایی و اداری داعش را در حکومت بر مناطق تحتاشغال بررسی میکند و بر اساس اطلاعات منابع بینالمللی، سیستم درونی حکومت و سازوکار تعیین سیاستهای بغدادی را تشریح میکند. با استفاده از این سیستم، رهبران داعش میتوانند بر قلمروهای جدید شامل شهرهای بزرگ مدیریت داشته باشند و در عینحال مرزهای جغرافیایی خود را گسترش دهند. ثبات حکومتی توسط شبکهای از واحدهای نظارتی، دادگاههای مذهبی، خدمات شهری، منابع انرژی، بهداشت عمومی و امکانات آموزشی تامین میشود. در نگاه مردم محلی، داعش به سبب قدرتی که دارد، در مقایسه با دولتهای ضعیف و فاسد گذشته محبوبیت مردمی دارد و به این علت عموما از آن حمایت میکنند. فصل نهم استراتژیهای اصلی داعش را در جذب نیرو از طریق پدیده جنگجویان مرد و زن خارجی و سرفصلهایی مثل توسلجستن به جوانان و «عروسهای جهادی» و پاسخ حکومتهای غربی را بررسی میکند. نویسنده با انجام مصاحبه با این جنگجویان خارجی نتیجه میگیرد که آنها انگیزههای متفاوتی برای رویآوردن به داعش داشتهاند که از «انگیزههای مالی و خستهشدن از زندگی عادی تا میل به تجربه کردن بازیهای جنگی رایانهای» متغیر است. به عقیده عطوان، بسیاری از داوطلبانی که در این گروه فعالیت میکنند، به خاطر مسائل اقتصادی و وعده دریافت حقوق بالا به این گروه میپیوندند. اسلامهراسی در غرب و نمایش مسلمانان سنتی نیز مهمترین دلیل پیوستن مسلمانان اروپایی به داعش است. مقتدرترین ارگان داعش، «شورای شریعت» نام دارد که وظیفه به اجراگذاشتن مجازاتهای «جنایت علیه حدود الله» را مثل قطع اعضای بدن و اعدام بر عهده دارد. فصل ده، با عنوان «بازی خطرناک» تلاشهای غرب را برای سوءاستفاده از جریان بنیادگرایی اسلامی توضیح میدهد که از حمایت بریتانیا از خلیفه عثمانی در قرن شانزدهم آغاز شد و در قرن بیستم و پس از جنگ جهانی اول و پیمان سایکس-پیکو و استخراج نفت در خاورمیانه شکلی جدید گرفت و در سالهای ابتدایی دهه 1950 برای مقابله با کمونیسم و ناسیونالیسم عرب به رهبری جمال عبدالناصر به پشتیبانی علنی و تامین مالی سازمان سیا از اخوانالمسلمین انجامید. این فصل با نگاهی تاریخی، رویکرد سهلانگارانه و تدابیر ضعیف آمریکا و بریتانیا را در سطح بینالمللی بررسی میکند، اقداماتی که در نهایت به حمایت بیشتر از این گروه و در نتیجه تجهیز گروههای نظامی مختلف منطقهای انجامید. فصل یازده نقش عربستان، خاندان سعودی و وهابیسم را در تقویت و رشد دولت اسلامی بررسی میکند. در پایان کتاب هم فصلی با عنوان «و بعد.. » از سوی مترجم آورده شده که در آن حوادث و رویدادهای مهمی مطرح شده که به صورتی شتابوار بعد از نگارش کتاب در سال 2015 اتفاق افتاده و بدون مرور آنها، شناخت واقعیتهای جنگ سوریه و ترسیم دورنمای آن میسر نخواهد بود.