به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نویسنده با این رمان، در واقع سرنخهای حوادث مربوط به پیوستن اتریش به آلمان نازی را در سال ۱۹۳۸ دنبال میکند و شرح میدهد که ادبیات چه چیزی را میتواند برای تاریخ به ارمغان آورد؟
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
هیتلر در مرسدساش هنگام ترک مونیخ؛ از جنگلهای پهناور گذشت. قصد داشت اول به برونو، زادگاهاش و سپس به لینز، شهر جوانیاش و در نهایت به لئودینگ برود؛ جایی که والدینش آرمیدهاند. در مجموع، سفر خوبی بود. حدود ساعت شانزده، هیتلر از مرز عبور کرده بود. هوا درخشان ولی سرد بود، همراهان او متشکل از بیستوچهار خودرو و بیست کامیونت بودند. همه اینجا هستند: اساس، اسآ، پلیس و تمام لشکر ارتش. آنها با جمعیت ارتباط برقرار میکنند. لحظهای، جلو خانه پیشوا میایستند؛ اما وقت را تلف نمیکنند. خیلی دیرشان شده است. دختربچهها خوشهها را تقدیم میکنند، جمعیت پرچمهای خود را با نشان صلیب اسواستیکا تکان میدهند؛ همهچیز خوب است.
این رمان ۱۲۰ صفحهای را فاطمه قهرمانی به فارسی برگردانده و انتشارات مجید آن را در شمارگان ۵۰۰ نسخه و با بهای ۱۲ هزار تومان منتشر و راهی کتابفروشیها کرده است.