فرهنگ امروز/ امیرابراهیم رسولی*:
محمدقلی مجد متولد ۱۳۲۴، محقق ایرانی مقیم آمریکا که تحصیلات خود را در دانشگاههای سن اندریو، منچستر وکرنل با درجه دکتری به پایان برد و سپس در دانشگاههای مختلف آمریکا ازجمله در دانشگاه پنسیلوانیا تدریس کرده است، مینویسد:
«من در سال ۱۹۹۹به نارا (مرکز اسناد ملی ایالات متحده امریکا) مراجعه کردم. درآن زمان مشغول مطالعه بر روی کتب دیگری درباره تقسیم اراضی ایران در اجرای طرح موسوم به انقلاب سفید بودم و همزمان به خاطرات و دستنوشتههای پدرم درباره حوادث جنگ جهانی دوم نیز مراجعه نمودم. درمجموع به چند گزارش درباره وضع ایران در اواخر حکومت رضاشاه دست یافتم. این گزارشها سرزمینی را توصیف میکردکه ۲۰ سال غارت شده، با وحشیگری سرکوب شده و به شدت آسیب دیده بود.
فقر، ستم، قتل و سانسور و از همه جالبتر کمبود موادغذایی در این کشور بیداد میکرد. این وضع خیلی متفاوت بود با آنچه که ما درکتابها درباره رضاشاه به عنوان بنیانگذار ایران مدرن خوانده بودیم!»
تاریخ به عنوان علم در دنیای فرهنگ و اندیشه هر کشوری جایگاه غیرقابل کتمانی دارد. در ایران نیز تاریخ بهمثابه تجربه و عبرت برای ملتی صاحب فکر و اندیشه همیشه مد نظر بوده و در بین عوام نیز علاوه بر فرهیختگان و صاحبان علم مقبولیت دارد.
آسیب امروز در حوزه تاریخ کشورمان به نگاه سطحی به این مقوله بازمیگردد.آنگاه که اهل درس و بحث و دانشگاه که تخصص این حوزه را دارا هستند و همچنین مسئولین مرتبط، با معضلات رشته تاریخ با خونسردی عبورکرده و تلاشی برای عرضه تاریخ برای نسل نو نمیکنند شاهد اتفاقاتی در کف جامعه هستیم که چیزی جز تاوان کمکاری آنان نیست.
حاشیههایی در سطح ماجرای اخیر در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی درباره جسد منتسب به رضاشاه نمونهای است که میبایست با نگاهی عمیق به آن نگریست. طرح مباحث دورۀ رضاخانی و غلوهایی در باب شخصیت او و دوران حکومتش در میان هر چند قلیل مردم در جامعه را میبایست با موشکافی مورد بررسی قرار داد که چه اتفاقی افتاده که رضا قلدر دیروز، امروز به بهانۀ بازگشت از گور دوباره مطرح میشود.
برای پاسخ به این نکته باید به دو محور در میان اهل فکر و اندیشه و مسئولین مرتبط عنایت داشت:
الف) کمکاری در اطلاعرسانی و تبیین تاریخ
اینکه در گوشه و کنار کشور، قلیلی تلاش کردند تا رضاشاه را فارغ از شخصیت مستبد و دیکتاتورش نشان داده و نسل نو را بفریبند حاصل کمکاری در حوزۀ اطلاع رسانی و تبیین تاریخ است.
طبیعی است متولدین ۷۰ یا ۷۵ در نسل جوان ما که رضاخان را در کتب تاریخ مدرسه آن هم به صورت سطحی شناخته، اسیر فضاسازی و تحریفات روانی شوند و گرایشات غیرواقعی در آنها پدیدار شود. مسئولین این حوزه، از صداوسیما تا فرهنگیان و اهالی تاریخ و اندیشه در تمام این سالها برای شناخت پهلوی اول و دوم و تبیین تاریخ و باز کردن چهرۀ واقعی رضاخان و اوضاع حکومتش چه کردهاند؟ درحوزه شناخت و بینش تاریخی چه کردهایم که انتظار داریم نسل نو تحریف پیرامون رضاخان را باور نکند؟
این واقعیت یعنی کمکاری ما در حوزۀ تبیین و تفسیر دقیق تاریخ به زبان نسل نو باعث شده تا برخی با سوء استفاده از کماطلاعی، خوراکی غلط و تحریف شده را به خورد جامعه دهند تا منویات سیاسی خود را برداشت کنند.
امروز صدا و سیما وظیفه دارد نسبت به شرایط سنی و ادراکی افراد مختلف جامعه در این موضوع فعالانه عمل کند. آیا صرف پخش چند سریال متوسط با کارشناسانی قلیل که بحثی را در ساعات انتهایی شب که کمترکسی بیدار است مطرح میکنند، میتواند نسل نو را با عمق تاریخ وگذشته کشورآشنا کند؟
وقتی در مواجهه با علوم انسانی، علیالخصوص حوزۀ تاریخ، سیر درستی را طی نمیکنیم طبیعی است تحریفات تاریخی و دروغهای آشکار دربارۀ رخدادها و شخصیتهایی که هیچگونه دسترسی به آنها حتی اطرافیانشان در میان عوام یا حتی نخبگان وجود ندارد، قابل تصور خواهد بود.
ساخت برنامههای مستند، سریالهای عامهپسند، مباحث سلسلهوار وکارشناسی حوزۀ تاریخ با استفاده ازجذابیتهای بصری میتواند خلأ موجود را مرتفع کند به شرطی که مستدل اما با زبانی شیوا و روشی معقولانه و آکادمیک عرضه شود. استادان دانشگاه، رسانههای مکتوب یا مجازی نیز میتوانند نقش قابل توجهی داشته باشند. پرداخت دقیق و درست به حوادث و شخصیتهای تاریخی با پرهیز از ادبیات غیرعلمی و نظرات سیاستزده میتواند این حاشیهسازیهای ناشی از کمکاری - که منجر به ایجاد فضای مسموم شده - را برطرف کند.
ب) شرایط روز کشور
وقتی در حوزۀ تئوری و اطلاعات، عملکرد ما در انتقال تاریخِ درست به مردم بهخصوص جوانان با نقص همراه است، ضریب تأثیر القای مغرضان در تحریفات تاریخی میان مردم که ممکن است در شرایط اقتصادی سختی قرارداشته باشند، بالا رود. فقدان اطلاعات علمی دقیق و عدم تبیین دورانهای تاریخی میتواند مردم تحت فشار زندگی روزمره که از بیکاری وتورم خستهاند را تحت شعار یا حرکتی سیاسی قرار داده و منجر به واکنشهایی شود که در عالم واقعیت وتاریخ به هیچ عنوان درست نبوده و یا کاملاً برعکس آن وجود دارد.
رضاخان که حتی روش سرکوب روشنفکران در زمانه حکومتش زبانزد است و استبداد شاهنشاهی را بحد اعلی رساند، فقط با کمکاری صاحبان فن تاریخ و سیاستگذاران اجرایی و رسانهای میتواند در عصر حاضر دوباره مطرح شود؛ وگرنه کدام اندیشمند اهل فکر و مطالعهای است که روشهای مستبدانۀ وی را نداند و بر آن صحه نگذارد.
نمونهای که در ابتدای سرمقاله به نقل از فصلنامه تاریخ ذکر شد نه از یک دستگاه خاص یا فردی با گرایش خاص بلکه از یک فرد صرفاً آکادمیک فارغ از سلیقه شخصیاش مطرح شد. مستندات تاریخی آنچنان گویاست که نیازی جز شرح آن برای فطرتهای انسانی نیست تا حقیقت را چنان درک کنند که هیچ حاشیهای نتواند آنان را تحت تأثیر قرار دهد.
مجلۀ فرهنگ امروز در این شماره سعی دارد، به دور از سیاستزدگی و در قالبی مستند با محوریت تاریخ و استدلال به گوشهای از حکومت رضاخانی بپردازد تا بلکه سهم خویش را در نشان دادن چهرۀ واقعی او در قبال اتفاقات امروز نشان دهد. تاریخ قابل تحریف نیست به شرطی که مستمع به لحاظ اطلاعاتی مستحکم باشد، اما در قبال کمکاری اهل علم بهخصوص درحوزه تاریخ و صاحبان و سیاستگذاران رسانه، پوستۀ تحریف میتواند جامعه به ویژه نسل نو را به مسیری غلط رهنمون کند.
* مدیرمسئول نشریه فرهنگ امروز