به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «آقای کتابدار» تنها عنوان یک کتاب نیست؛ بلکه به کسی باید گفت که عمری را برای کتاب گذاشته است. برای فانی، کتاب یک افقی سیال و جهانی رنگارنگ از معنی و هستی است. کامران فانی از جمله چهرههای فرهنگی است که عمر خود را سالها به پای کتاب گذاشته است.او نه تنها کتابشناسی حرفهای است بلکه مترجم و مولف پر کاری است و کارنامه او مملو از آثاری است که تالیف و ترجمه کرده است. نمایشنامه هایی ازآنتوان چخوف و کارل چاپک از جمله ترجمه های او در زمینه ادبیات نمایشی جهان است. ترجمة «خطابـه پوشکین» و «موش گربه» گونتر گراس هم از ترجمههای او در زمینه ادبیات داستانی است.
فانی از جمله کسانی است که کتابداری مدرن را در ایران ترویج کرد و کتابداری که اینک جزو یکی از تخصصهای مهم در حوزه فرهنگ محسوب می شود از جمله تلاشهای اوست. فانی به واسطه تلاشهای گسترده ای که در حوزه کتاب داشته، در تالیف و تدوین و راه اندازی دانشنامه های متعددی سهیم بوده است. فانی اگرچه عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی است اما همچنان تلاش خود را در جهت توسعه دانش کتابداری متمرکز کرده است.
منوچهر دین پرست درباره این کتاب می نویسد: در گفت و گوی طولانی که با فانی در منزل شخصی ایشان اواخر سال 90 صورت گرفته سعی کردم به زندگی او فارغ از سئوالهای کلیشهای توجه کنم. باید متذکر شد که فانی خود را مانند کسانی میداند که توانسته بر اساس کوشش و تلاش به مرتبهای که اکنون قرار دارد برسد. زندگی فانی، زندگی مردی از جنس کتاب است.
در کتاب «اقای کتابدار»فانی از زندگی و دوران علاقه اش به کتاب و کتابداری می گوید. فانی خاطرات و تاملاتش را از دوران تحصیل و دانشجویی آغاز می کند و به آشنایی با اصحاب فرهنگ و کتاب می رسد. او در میان گفتوگو به برخی از خصایل و خصوصیات زندگی شخصیاش نیز اشاراتی دارد. اما افق دید او همان کتاب است. کتابی که برای او حکم معشوقی را یافته که گویی زندگی برای او بدون کتاب معنایی ندارد. اما او از علاقهاش به کتاب و کتابداری بسیار می گوید و در بخشی از خاطراتش می گوید که چگونه اوضاع کتابداری را تغییر دادند: "بعد از انقلاب برخی از وزارت خانه ها تغییر کردند. ما زیرمجموعه وزارت علوم بودیم. کتابخانه ملی هم در ایران وجود داشت و زیرمجموعه وزارت فرهنگ و هنر بود. اما ما جزو زارت علوم بودیم و کارمان هم کتابداری بود. در واقع همه کتابداران تحصیلکرده در مرکز خدمات کتابداری کار می کردند. کتابخانه ملی فقط یک لیسانس داشت که کتابداری خوانده بودند و تمام کارمندانش سنتی بودند. یعنی به نظرم اصلا کتابخانه به معنای جدید نبود و یک کتابخانه عمومی بود. تقریبا همه کتابداران اصلی در مرکز خدمات بودند که زیرنظر وزارتخانه بود تا این رشته جنبه علمی پیدا بکند. بعد از انقلاب وزرات علوم به هم خورد و وزارت فرهنگ و هنر دو قسمت شد. یک بخش جزو وزارت علوم شد و بخشی نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. در همین بلبشو ما خودمان پیشنهاد دادیم که مرکز خدمات کتابداری باید با کتابخانه ملی یکی شود، چون هدف هم همین بود، چون قرار بود از یک جا به بعد همه ما به کتابخانه ملی برویم و آن را درست کنیم. این پیشنهاد مورد قبول واقع شد.»
منوچهر دین پرست، روزنامه نگار و فارغ التحصیل فلسفه است. از وی کتابهایی مانند: جنگ هفتاد و دو ملت(بررسی نظریه گفتوگوی تمدنها)؛ سید حسین نصر دلباخته معنویت، واقعیت نمایی و بداهت، تاویلهای ژان لوک نانسی از سینمای کیارستمی منتشر شده است.
کتاب «آقای کتابدار» را نشر اطلاعات در ۱۵۲ صفحه منتشر کرده است.