شناسهٔ خبر: 55083 - سرویس دیگر رسانه ها

قصه دنباله‌دار شکایت نویسندگان از هالیوود/ رمان‌هایی که در فیلم‌ها خوانده نشدند

تاریخ هالیوود نشان می‌دهد که برای صاحبان قدرتمند ماشین فیلم‌سازی تنها جذابیت در جهت پول‌سازی اهمیت دارد. بسیاری از نویسندگان بارها از تغییر داستان خود توسط هالیوود شکایت کرده‌اند.

قصه دنباله‌دار شکایت نویسندگان از هالیوود/ رمان‌هایی که در فیلم‌ها خوانده نشدند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ شرکت فیلمسازی هالیوود افرادی استخدام کرده است که برای تهیه سوژه به هرکجا و هرچیزی در اطرافشان مراجعه می‌کنند که از پرکاربردترین این مراجع رمان‌ها هستند که خیلی از فیلم‌های ساخته شده از رمان‌های مشهور الهام گرفته شده است. اگر کتاب یا رمانی کمی فروشش بالا برود یا کمی بیشتر از حد معمول مورد توجه قرار گیرد، به سرعت هدف اصلی هالیوودی‌ها قرار گرفته و به فیلم سینمایی تبدیل می‌شود. ولی خیلی وقت‌ها فیلم ساخته شده با چیزی که نویسنده در کتابش نوشته تفاوت دارد و این تفاوت خیلی وقت‌ها به مذاق نویسنده‌ها خوش نیامده است که نمونه مشهورترین آن فیلم درخشش ساخته استنلی کوبریک است که از رمان استیون کینگ الهام گرفته شده است. کینگ بارها به این فیلم شکایت کرده و گفته چیزی که کوبریک ساخته مثل کادیلاک گران‌قیمتی است که موتور ندارد.
از این ماشین‌های بی‌موتور در فیلم‌های هالیوودی زیاد دیده می‌شود که در اینجا نمونه‌هایی از اقتباس فیلم‌های هالیوودی از رمان‌های کلاسیک آورده شده است که باید گفت ماشین فیلم‌سازی آمریکا این رمان‌ها را نابود کرده است:
 

فارنهایت 451 نوشته رای بردبری


خود بردبری این کتاب را تنها کتاب علمی تخیلی خود می‌داند. کتاب مانند برخی دیگر از آثار بردبری به بحث سانسور حکومتی و کتاب‌سوزان می‌پردازد و یکی از جنجال‌برانگیزترین کتاب‌های علمی تخیلی شمرده می‌شود. داستان در جهانی اتفاق می‌افتد که خواندن یا داشتن کتاب جنایتی بزرگ محسوب می‌شود و همه کتاب‌ها سوزانده می شوند. در فیلم مردانی وجود دارند که آتش‌نشان هستند ولی در کتاب از آنها به عنوان مردان آتش یاد شده که در فیلم‌های هالیوودی خبری از آن نیست. فابر که از دانشمندان قدیمی، عضو گروه سری حافظان ادبیات و کتاب است، در فیلم حاضر نیست. صحنه جنگ که در بخش دوم کتاب خواننده را متأثر می‌سازد، در فیلم‌های هالیوودی  بازآفرینی نشده ‌است. فیلم‌های متعددی از این کتاب در هالیوود ساخته شده که معروف‌ترین آن فیلم ساخته فرانسوا تروفوا کارگردان فرانسوی است.

اسکارلت لتر یا داغ ننگ نوشته ناتانیل هاوثورن 

هستر پرین زن جوان و متاهلی است که گفته می‌شود که همسرش سال‌ها پیش به مسافرتی رفته ولی هرگز بر نگشته است و همگان به یقین رسیده‌اند که وی مرده است. هستر صاحب بچه‌ای شده است به نام پرل که این بچه رسوایی این جرم وگناه بزرگ را آ شکار ساخته، بنا بر این هستر در زندان به سر می‌برد. از او خواسته می‌شود که نام پدر بچه را فاش کند ولی هستر خودداری می‌کند. حکم مجازات او این است که می‌بایست همراه با فرزند خویش در وسط شهر و در نزد عموم بر روی سکوی اعدام ایستاده تا همگان او را ببینند، و نیز تا پایان عمر خویش همواره باید داغ ننگ یا اسکارلت لتر را بر روی سینه‌اش به تن داشته باشد. این رمان در سال 1850 نوشته شد و هدف اصلی نویسنده به تصویر کشیدن وضعیت اجتماعی زنان و واکنش جامعه نسبت به گناه است که در فیلم‌های هالیوودی چنین چیزی وجود ندارد. تقریباً یک دوجین فیلم از این رمان ساخته شده که پیام اصلی کتاب را ندارند و همگی نوعی تفریح و سرگرمی هستند. در کتاب از مخاطب می‌خواهد کمی بیشتر درباره گناه فکر کند و عواقب اجتماعی آن را ببیند ولی در فیلم‌های هالیوودی چنین چیزی از مخاطب خواسته نشده است.
 

گربه با کلاه نوشته دکتر زیوس 

تئودور گیزل با نام مستعار دکتر زیوس کتاب‌های بسیاری برای کودکان نوشته که این کتاب از موفق‌ترین آن‌هاست. تصویرهای این کتاب توسط خود گیزل نقاشی شده بود که در فیلم‌های هالیوودی اصلاً به آن‌ها توجهی نشد. «بو ولچ» کارگران مشهور هالیوودی فیلمی با بازی «مایک میر» از این داستان ساخت که در تمام صحنه‌های فیلم توجهی به متن و تصاویر کتاب نشده است. در حقیقت هالیوود داستان جدیدی برای خود ساخت و ظاهراً تنها از نام کتاب الهام گرفت.
 

گتسبی بزرگ نوشته اف.اسکات فیتزجرالد 


این رمان برای اولین بار در ۱۰ آوریل ۱۹۲۵ منتشر گردید. ماجراهای این کتاب در نیویورک و لانگ آیلند و در تابستان سال ۱۹۲۲ اتفاق می‌افتند. داستان دورانی را توصیف می‌کند که فیتزجرالد خود آن را دوران موسیقی جاز یا عصر جاز می‌نامید. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی خود شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است.  در رمان ارزشمند فیتزجرالد ثروت بادآورده آمریکا به نقد کشیده می‌شود که همراه آن داستان متعددی از عشق و هدف آورده شده است. نسخه‌های سینمایی متعددی از این رمان ساخته شده که آخرین نمونه آن فیلمی با بازی لئوناردو دی‌کاپریو است که در سال 2013 روی پرده سینماهای آمریکا اکران شد. فیلم به جای پرداختن به محتوای رمان به جلوه‌های پرزرق و برق کامپیوتری خود تکیه کرده و در حقیقت ادبیات کلاسیک آمریکایی را به سبک زندگی معاصر آمریکایی تغییر داده است.
 

جزیره دکتر مورو نوشته اچ.جی. ولز

این رمان، داستان زندگی مردی به نام ادوارد پرندیک را بازگو می‌کند. مردی که از یک کشتی غرق شده توسط یک قایق نجات یافته و خود را در جزیره خانگی دکتر مورو می‌یابد. کسی که از زنده شکافی جانوران موجوداتی نیمه‌انسان و نیمه‌حیوان می‌آفریند. کتاب به موضوعاتی فلسفی از قبیل درد، ستم، مسئولیت اخلاقی، هویت انسان و تقابل انسان با طبیعت می‌پردازد ولی در اقتباس‌های سینمایی تنها به جنبه‌های ترسناک و تخیلی آن تکیه شده است. در فیلم به جای نشان دادن مردی که قصد دارد با محیط اطرافش ارتباط برقرار کند، دکتری دیوانه نشان داده می‌شود که موجودات ترسناکی را خلق می‌کند.