به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ «هایدگر و مسیحیت» کتابی است از جان مککواری. مککواری، متأله و فیلسوف شناختهشده اسکاتلندی، صاحب چندین دکترای افتخاری در الاهیات و ادبیات از دانشگاههای انگلستان و عضو آکادمی بریتانیا بود. مککواری در ایران نیز متفکری تقریبا شناختهشده است. معدودی از آثار او ترجمه و مقالات قابل توجهی از او درباره اندیشه به فارسی نوشته شده است. او یکی از مفسران و چهرههای شناختهشده در شرح و تفسیر فلسفه هایدگر است. مککواری کتاب «وجود و زمان» را در سال 1962 با همکاری ادوارد رابینسون به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد. چنانکه خود میگوید هایدگر به آنها توصیه کرده بود اگر به مشکلی در ترجمه کار برخوردند با هانا آرنت، شاگرد برجسته هایدگر، مشورت کنند. بعد از ترجمه و چاپ از آن استقبال گستردهای شد و هایدگر نیز در نامهای به ناشر، از مککواری و همکار او در ترجمه تشکر کرد. مککواری بعدها کتاب مشهور «هایدگر و مسیحیت» را نوشت که در آن اطلاعات جالب توجهی در این زمینه و برخی دیگر از تجربههای شخصی خود به دست میدهد.
این کتاب بهتازگی به همت بنگاه ترجمه و نشر پارسه به فارسی ترجمه و منتشر شده است. او در این کتاب تصویری کلی از اندیشه و فلسفه هایدگر، خاصه در نسبت با الاهیات و دین ارائه میدهد و مسئله ترجمه آثار هایدگر، نزدیکی فلسفه او به عرفان شرق و غرب و ارتباطش با حزب ناسیونالسوسیالیسم را بررسی میکند. نویسنده در این کتاب میکوشد ریشه الاهیاتی فلسفه هایدگر و جایگاه زمان فکری او را به دقت بررسی کند و مفهوم زمانمندی و امر سکولار را در اندیشه هایدگر نشان دهد. البته کتاب صرفا به تشریح آرای هایدگر نمیپردازد و نقدهایی نیز به او وارد میکند، ازجمله در زمینه اخلاقی. از موضوعات کتاب میتوان به زندگی، زمانه و آثار هایدگر، جایگاه و معنای وجود و زمان در اندیشه هایدگر، ریشههای الاهیاتی فلسفه هایدگر، معنا و منزلت زبان، شعر و متافیزیک در نزد هایدگر اشاره کرد.
«هایدگر و مسیحیت» ماحصل سخنرانیهای مککواری به دعوت گروه الاهیات دانشگاه آکسفورد است که در سالهای 1993- 1994 ایراد شد. یکی از محورهای اصلی این سخنرانیها، بررسی مفهوم و جایگاه زمان در عصر حاضر و تأثیر آن بر دین ازجمله مسیحیت بود. او بر تقابلی دست میگذارد که میان زندگی گذرای موجودات و وجود پایدار خدا در طول تاریخ پدید آمد. در نظر مککواری «مسیحیت و بسیاری دیگر از ادیان نسبتی تا اندازه مبهم با زمان و تاریخ داشتهاند. از سوی دیگر، عقیده بر این است که خدا و همه واقعیترین امور، فراتر از تاریخ هستند و گذر زمان را بر آنها دستی نیست». بااینحال، تأکید دارد نمیتوان منکر بود که در عصر حاضر، امور زمانمند و تاریخی اهمیت نویی در تفکر انسان یافتهاند. او به تلقی جاری از این موضوع میپردازد که هر چیزی را در بستر صیرورت و شدن میبیند و نیستی ایستا میماند. حتی به تردید متألهان هم در این زمینه اشاره میکند که ماندهاند آیا مفاهیمی مانند تغییرناپذیری و تأثیر و تأثرناپذیری ویژگیهای ذاتی خدا هستند یا نه. بدین منظور، مککواری به نظر متأله آلمانی فریدریش گوگارتن اشاره میکند: هرچند در سدههای پیشین عقیده بر این بود که رویدادهای تاریخ به تعبیری در صحنه ثابت و پایداری که متافیزیک فراهم کرده بود رخ میدادند، اما این وضعیت اکنون برعکس شده است. چارچوب پایدار ناپایدار شده و دستگاههای متافیزیکی خودشان محصول تاریخ تلقی میشوند که با وضعیت متغیر ظهور میکنند و عاقبت به زوال میانجامند.
این را میتوان «سکولاریسم» در معنای دقیق کلمه خواند، اینکه هرچیزی ویژگی خود را از عصر میگیرد، در نتیجه سکولارسازی بهسادگی به معنی تاریخیسازی است. ازاینرو، مککواری به این سؤال میرسد که آیا هرچیزی در نسبیتباوری کامل یا حتی آن نیهیلیسمی که نیچه پیشبینی کرده بود، فرو میرود؟ در نظر او یکی از راههای پژوهش درباره چنین پرسشهایی بررسی اندیشههای مارتین هایدگر است که در تفکر خود، برای زمانمندی و تاریخمندی وجود انسان و نیز وجود بهطور کلی جایگاهی محوری قائل بوده است. او تأکید دارد با بررسی مفاهیم زمان و تاریخ در نزد او و همینطور نظرات هایدگر درباره دین و الاهیات، چهبسا بتوان درباره تأثیر او بر مسیحیت از حیث تعلق خاطر به زمان در عصر حاضر چیزهایی بیاموزیم.