به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) که تاکنون مسئولیت تهیه منابع درسی و دانشگاهی را در زمینه علوم انسانی را بر عهده داشته است همواره طی سالیان متمادی عنوان ناشر نمونه را به خود اختصاص داده است.
انتشار بیش از ۲۰۰۰ عنوان کتاب در حوزه علوم انسانی کار دشواری به نظر می رسد که این امر با مدیریت فردی مانند مرحوم حجت الاسلام دکتر احمد احمدی تحقق یافته است. انتشارات سمت به دلیل هدفگذاری مناسب و بهرهگیری از ظرفیتهای اهالی دانشگاه توانست، به تولید و تدوین کتابهای درسی- دانشگاهی سمتوسویی مناسب دهد. اما در این بین ممکن است نقاط ضعف و نقص هایی نیز در روند انتشار کتاب ها و همچنین در محتوای آنها وجود داشته باشد که این مسئله امری بدیهی به نظر می رسد. نقد و بررسی کتاب های منتشر شده توسط سازمان سمت از جمله مسائلی است که هم اکنون نیز -با وجود اینکه ممکن است چندین سال از انتشار این کتاب ها سپری شده باشد- امری لازم و ضروری است.
اینکه انتشارات سمت به عنوان متولی کتب علوم انسانی بعضا به صورت فله ای و کمی کتاب چاپ کرده و آثار ناسازگار با اندیشه اسلامی و انقلابی یا بعضا از نویسندگان فاقد پایبندی به این ویژگی ها در آن منتشر می شد مسئله محل تأمل و قابل نقدی است
مرحوم احمدی، انسان فاضل، وارسته، انقلابی و یار امام و رهبری بود. کافی است پیام های تسلیت شخصیت های حقیقی و حقوقی را در مورد این اندیشمند بزرگ کشورمان بخوانیم تا ابعاد وجودی این عالم فرهیخته برای ما روشن شود. اما اینکه انتشارات سمت به عنوان متولی کتب علوم انسانی بعضا به صورت فله ای و کمی کتاب چاپ کرده و آثار ناسازگار با اندیشه اسلامی و انقلابی یا بعضا از نویسندگان فاقد پایبندی به این ویژگی ها در آن منتشر می شد مسئله محل تأمل و قابل نقدی است. پاتوق سیاسی شدن سمت و حضور عناصر فتنه گر و... در این موسسه طبعا در خروجی های سمت اثرگذار بوده است.
ما درصدد نفی شخصیت یا خدمات بزرگ مرحوم احمدی نیستیم، اما نقد عملکرد مجموعه ای که قرار بود با اصلاح متون موتور محرک اسلامی شدن و ایرانی شدن و انقلابی شدن دانشگاه باشد، امری ضروری است.
نقد ما به سمت به معنای نبود آثار فاخر، علمی، اسلامی و انقلابی در خروجی های سمت نیست، بلکه به معنای نقد برخی کاستی ها و آثار مخرب منتشر شده توسط آن است. عدم کارکرد صحیح سمت باعث شده چندین مجموعه موازی در نهادهای مشابه به وجود بیاید و درنهایت کار اصلی انجام نشود! ناکارآمدی و نقد نشدن امثال سمت و شورای تحول و ارتقای علوم انسانی باعث شده فضایی به وجود بیاید که نه تنها آموزش عالی و علوم انسانی اصلاح نشود که افرادی مانند صادق زیباکلام به اصل اموری مانند اسلامی سازی دانشگاه ها و علوم انسانی اسلامی بتازند.
در این بین در سال های اخیر برخی، انتقاداتی به کتاب های سازمان سمت مطرح کرده اند، از سید جواد طباطبایی گرفته تا شهریار زرشناس و سعید زیباکلام هر کدام نقدهایی به کتاب های سمت داشته اند که در ادامه نقدهای آنان در مورد سمت را مورد بازخوانی قرار خواهیم داد.
سیدجواد طباطبایی: هیچ کتابی نیست که غلطهای اساسی در آن پیدا نکنید
سید جواد طباطبایی در همایش «وضعیت فکر سیاسی در ایران معاصر» با اشاره به دانشکده علوم سیاسی تهران و با انتقاد از کتابی که انتشارات سمت نام آن را «اندیشه ها» گذاشته بود، گفت: «دانشکده ما عمدتا طبق مدل دانشکدههای فرانسوی و بهخصوص دانشکده حقوق پاریس شکل گرفته که به همین شکل سه رشته را با هم تدریس میکردند. بعدها متوجه شدند ضمن درسهایی که در پاریس داده میشود درسی وجود دارد به نام «اندیشه سیاسی». در پاریس این درس تا دهههای اخیر تدریس میشد. عنوان انگلیسی آن «History of Political Ideas» است. بعد از ورود این درس به ایران، کلمه جمع Ideas را به اندیشهها ترجمه کردند و در وزارت علوم درسی اضافه شد به نام اندیشهها. این واحد یک و دو دارد. بعدها کلمه قرن بیستم را هم اضافه کردند.
امروز در دانشکده درسی هست به نام اندیشههای یک و دو. با کلمه «اندیشهها» شروع کردیم به کتابنوشتن. چیزی درست شد به نام «سمت» (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها). ادعایش این بود که ما باید مقداری کتاب تولید کنیم. هم به منظور قطع وابستگی به کتابهای خارجی و ترجمهها و هم برای آنچه امروز زیاد تکرار میکنند: «تولید علم». برای تولید این علم، یک گروه علوم سیاسی نیز وجود دارد که نمیدانم امروز چه کسانی آن را اداره میکنند ولی تعدادی از کتابهای علوم سیاسی نیز در آنجا نوشته شدهاند. وقتی این کتابها را نوشتند فهمیدیم کلمه Ideas را خیلی خوب ترجمه نکردهایم. تا پیش از سالهای ١٣٤٠ در دانشکده با عنوان تاریخ «عقاید» سیاسی و اقتصادی شناخته میشد. ترجمه بهتری برای Ideas بود. بعدها تغییراتی دادیم و شد «اندیشه». ولی واژه «اندیشهها» در مورد این درس جعلی است.
وقتی شروع کردیم به کتابنوشتن، انتشارات سمت که محل علمای همه رشتههای ماست – یعنی ظاهرا هم فارسیدان دارد و هم کسی که تاریخ اندیشه سیاسی مینویسد و هم انگلیسیدان که باید حدودا انگلیسی بداند – عنوانش را گذاشت تاریخ «اندیشهها» و چون تولید علم در سطح جهانی بوده به «Political Thoughts» ترجمه شده است! شما نمیتوانید در سطح جهانی کتابی درباره تاریخ اندیشه بیابید که به صورت جمع باشد. میتوانید به کتابخانه کنگره یا سایت آمازون مراجعه کنید. اگر به صورت جمع جستوجو کنید، نتیجه آن به صورت مفرد است.وقتی درباره «اندیشه» صحبت میکنیم یعنی از افلاطون تا هگل و هایدگر و دیگران. آنها نه «اندیشههای سیاسی» بلکه «اندیشه سیاسی» دارند. اندیشه سیاسی یعنی نظام منضبط مفاهیمی که چفتوبست درونی و منطقیشان را از درون نشان دادهاند. هرکسی هر چیزی گفت اندیشه نیست. البته کلمه اندیشهها نیز برخی مواقع استفاده میشود ولی تأملات جستهگریخته و نامنسجمی است.
چند کتابی که وجود دارد بعضی رونویسی از بعضی دیگر است هیچ کتابی نیست که غلطهای اساسی در آن پیدا نکنید. مرعوب کتابهایی میشویم که دانشگاه و انتشارات سمت با ١٢ طبقه ساختمان و کلی اعضای هیئت علمی منتشر میکندپیشنهاد من به انجمن علوم سیاسی این است که هرچه زودتر تکلیف این موضوع را روشن کنند. چون تاریخ اندیشه درس میدهیم یعنی تاریخ منطقی فکرکردن درباره موضوعی به نام سیاست و قدرت. در ٧٠ سال گذشته- که دانشگاه داشتهایم – و از ٥٠ سال گذشته یعنی از زمان مرحوم دکتر عزیزی – که اولین کتاب نوشته شده – این ابهام همچنان باقی است. اگر هم سفارش میدهیم باید تاریخ اندیشه بنویسند نه اندیشهها. دو کتاب با صدهزار نسخه مطلب غلط چاپ کردهایم و به استاد و دانشجو دادهایم. دراینمیان نه صدای معلم درآمده چون مسئلهاش نیست و نه طبیعتا صدای شاگرد که بحث را نمیداند. به چه مناسبتی کاغذ و امکانات را حرام و وقت دانشجو را تلف میکنیم؟ برای مثال در یکی از این کتابها نوشته شده ابنسینا رسالهای دارد به نام سلامان و «آبسال». این کتاب تاکنون ٥٠هزار نسخه فروش رفته است. در این مدت کسی نگفته آبسال جانشین کارخانه «ارج» است! یا کسی این موضوع را نفهمیده یا اگر هم فهمیدهاند از کنارش گذشتهاند. هر دو اینها فاجعه است.
این وضعیت دانشگاه ما است. چند کتابی که وجود دارد بعضی رونویسی از بعضی دیگر است. دانشگاه تهران به مناسبت ٧٠ سالگی خواست ٧٠ کتاب از ٧٠ سال فعالیت چاپ کند و همچنان یکی از آنها کتاب دکتر محسن عزیزی است. این بدان معناست که در این فاصله چیزی تولید نکردهایم. این فاجعه است. از طرف دیگر کتابهای زیادی ترجمه شده و اکنون در دست مردم است. در مورد بعضی از آنها نقدهایی نوشتهام. عمدتا اصطلاحات را بلد نیستند. کسانی که ترجمه میکنند زبان انگلیسی را درست نمیدانند. فاجعهتر آنکه فارسی هم بلد نیستند. یعنی شما در کمتر کتابی است که غلط فارسی نمییابید.
هیچ کتابی نیست که غلطهای اساسی در آن پیدا نکنید. وقتی آبسال مینویسند و کسی صدایش درنمیآید روشن است (و این وضع فارسی ماست روشن است که) چقدر انگلیسی میدانیم! از طرف دیگر مرعوب کتابهایی میشویم که دانشگاه و انتشارات سمت با ١٢ طبقه ساختمان و کلی اعضای هیئت علمی منتشر میکند. معلوم است در چنین فضایی صدای آدم معمولی نمیتواند دربیاید مگر اینکه درجهای از جنون در او ظاهر شده باشد. دانشگاه ما نمیتواند بهدرستی وظیفه دانشگاه را انجام دهد و به عبارت دیگر دانشگاه ما ادامه دبیرستان است».
شهریار زرشناس: کتاب ادبیات درسی ترویج روشنفکران سکولار است
در این بین نقدهای شهریار زرشناس بر خلاف سیدجواد طباطبایی فراتر از غلط های موجود در کتاب های سمت است. زرشناس از اساس رویکرد این تالیفات را مورد نقد قرار می دهد و بر این مسئله تاکید می کند که چرا باید برخی روشنفکران غرب زده به تالیف کتب سمت مبادرت داشته باشند.
شهریار زرشناس استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه با بررسی سه کتاب «ادوار نثر فارسی» اثر هرمز رحیمیان، «جامعه شناسی سیاسی ادبیات فارسی» اثر محمد پارسانسب و «شعر معاصر ایران» اثر صابر امامی به نقد محتوایی آنها پرداخته و در کتابی تحت عنوان «غفلت تئوریک خطرناک» به خوبی نشان داده که رویکرد این سه کتاب در حوزه ادبیات که با هزینه بیت المال و به عنوان کتب درسی دانشجویان این رشته منتشر شده است، تا چه اندازه با اهداف اولیه سازمان سمت در تعارض است.
زرشناس در این کتاب با استناد به صفحات متعدد سه کتاب مورد اشاره، تطهیر چهره هایی مثل صادق هدایت، میرزا ملکم خان، میرزا آقاخان کرمانی، ایرج میرزا، ملک المتکلمین، ابراهیم پور داوود، صادق چوبک ، احمد شاملو و ... را بررسی کرده و نتیجه گرفته که نویسندگان این کتب در خلال موضوع ادبیات و معرفی و بررسی آثار ادبی، به ارائه چهره ای نادرست و غیر واقعی از افراد مورد اشاره پرداخته و بدون اشاره به جهت گیری سیاسی- اجتماعی آثار آنها به طور مبالغه آمیزی شخصیت آنها را تقدیس کرده و هیچ اشاره ای نیز به فساد فکری نامبردگان نشده است.
شهریار زرشناس، همچنین در گفتگویی با اشاره به اینکه چرا سبک زندگی ما در طی سال های پس از انقلاب تغییر کرده است، گفت: «وقتی «سمت» که انتشارات کتابهای درسی دانشگاهی ماست، کتاب دکتر حاتم قادری را به عنوان کتاب درسی علوم سیاسی منتشر میکند یا کتاب ادبیات درسی نیز که یک سری ترویج روشنفکران سکولار است، چه انتظاری میتوان داشت دانشجویی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود مخاطب «مهرنامه» نبوده و مخاطب نشریه دینی باشد؟!
خب ما این آدم را اینگونه بار میآوریم و سپس میگوییم چرا «لایفاستایل» تغییر کرد؟ ما باید به عناصر اقتصاد و فرهنگ به صورت جدی توجه کرده و آن را با فضای سیاسی همگام کنیم چون فقط فضای سیاسی ما تا حدود زیادی اسلامی است البته نه تمام عیار، اما فضای فرهنگی و اقتصادی ما دینی نیست و وقتی این دو را با سیاست تنظیم کنیم، بالتبع تحول در شرایط اجتماعی نیز به وجود میآید و وقتی این شرایط به وجود آمد، زمینه تغییر «لایفاستایل» خود به خود به وجود میآید.
کار جدی آن است که واقعا به طور زیربنایی، نظام آموزش دانشگاهی را حداقل ۱۰ تا ۱۲ رشته در علومانسانی دگرگون کنیم که علیرغم تمام حرفهاییهایی که زده شده این کار صورت نگرفته است! نظام درسی دانشگاهی ما در رشته علوم سیاسی، روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد چقدر تغییر کرده است؟
کار جدی آن است که واقعا به طور زیربنایی، نظام آموزش دانشگاهی را حداقل ۱۰ تا ۱۲ رشته در علومانسانی دگرگون کنیم که علیرغم تمام حرفهاییهایی که زده شده این کار صورت نگرفته است! نظام درسی دانشگاهی ما در رشته علوم سیاسی، روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد چقدر تغییر کرده است؟ -اگر نمیتوانید برای آن کتاب و استاد تهیه کنید لااقل آن را محدود یا تعطیل کنید- لذا وحی منزل نیست که ما میخواهیم بر اساس همین سیستم، فکر و عمل کنیم.
متأسفانه نه تنها هیچ کاری در این زمینه انجام نمیدهیم بلکه فقط بحث میکنیم. بنابراین وقتی ذهن جوان مدرن، ناشی از علوم انسانی سکولار در جامعه وارد شد و از طرف دیگر اقتصاد ما نیز که سرمایهداری بلکه شبه مدرن است همچنین شهرداری ما نیز معماری شهری را به شکل مدرن میسازد این همه معماری بر اساس معماری فراماسونری، هرمی، ابلیسک و… در شهر وجود دارد.
وقتی مجموع اینها شکل میگیرد چگونه میتوان ساختارها را عوض کرد. ما تمام ساختارهای مقوّم نظام مدرن را تقویت کرده و سپس میگوئیم چرا سبک زندگی تغییر یافت؟ تغییر ساختارهای اقتصادی و فرهنگی به دگرگونیهای انقلابی نیاز دارد که این یک دگرگونی سطحی نیست اگر این دو مورد تغییر کند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و به تبع اینها لازم است نظام معماری و شهرسازی تغییر کرده، نظام طب سنتی احیا شود وقتی این موارد تغییر کند خود به خود تأثیراتش را بر مقولاتی مانند؛ ازدواج، نظام خانواده و روابط انسانی خواهد گذاشت و خود به خود دگرگونیهایی را در اخلاق اجتماعی و فردی پدید میآورد و در این زمان، آموزشها میتوانند مؤثر باشند.
اما وقتی یک انسانی را میآوریم که تمام وجوه مدرن را به او آموزش داده و او را به یک انسان مدرن تبدیل میکنیم آن هم نه انسانی که مدرنیته را بشناسد بلکه با آن به شکل سطحی و شبه مدرن آشناست و در واقع او را مقلّد، شیفته و مرعوب تربیت میکنیم لذا دراین زمان آموزش اخلاق تأثیری بر روی او نخواهد گذاشت چرا که او اخلاق مدرن را فراگرفته است و اخلاق دینی را نمیتواند بپذیرد.»
سعید زیباکلام: کتاب ها با همان نگاه و رویکرد غربی ها تولید شده است
سعید زیباکلام از اساتید فلسفه دانشگاه تهران نیز از دیگر افرادی بوده است که نسبت به سازمان سمت و کتاب های آن انتقاداتی را مطرح داشته است. او انتشارات سمت را در ایجاد وحدت میان حوزه و دانشگاه ناکارآمد خوانده و معتقد است اکثر کتاب های سمت یا ترجمه از منابع غربی است و یا با اقتباس از منابع غربی و با آن رویکرد نگاشته شده است.
وی می گوید: «درباره سازمان و انتشارات سمت باید بگویم که به عنوان یکی از نمودهای وحدت حوزه و دانشگاه مطرح و معرفی می شود. اشتباه نشود و فکر نکنید که با آنها مشکلی دارم، نه. زیرا بنده با سازمان سمت و مسئولان آن ارتباط نزدیک دارم و کتاب هایم را به سازمان سمت می دهم و ترجیح می دهم که جایی دیگر هم ندهم. شما آثار آنها را نگاه کنید و بگویید که چه وحدتی رخ داده است؟ آیا نگاه کردن آثار کار دشواری است؟ آثار آنها را در هر حوزه ای که دوست داریم اعم از مدیریت، جامعه شناسی، علوم سیاسی و...نگاه کنید.
اکثر این کتاب ها با ترجمه منابع غربی است یا اقتباس و تألیفی است با همان نگاه و رویکرد غربی ها تولید شده است. کتاب های بومی در زمینه جامعه شناسی در چارچوب اسلامی نوشته نشده است
می بینید که اکثر این کتاب ها با ترجمه منابع غربی است یا اقتباس و تألیفی است با همان نگاه و رویکرد غربی ها تولید شده است. کتاب های بومی در زمینه جامعه شناسی در چارچوب اسلامی نوشته نشده است. در اقتصاد، مدیریت و غیره هم همین طور است. ما عمدتا براساس قوانین صندوق بین المللی پول، سیاست های اصلی اقتصادی پولی و مالی کشورمان را اداره می کنیم. اینطور نیست که نظریه پرداز اقتصاد اسلامی، جامعه شناسی اسلامی و علوم اجتماعی اسلامی اینجا نشسته است و راجع به مسائل مربوط نظریه پردازی کرده است.
من مخالف این هستم که برای خوشامد عده ای کف بزنیم، سوت بزنیم و بگوییم ان شاء اللّه همه چیز خوب است و کارها رو به راه است! این صحبت ها و انتقادات باید در محافل دانشگاهی مطرح شود. باید صحبت کرد تا متوجه شویم کجای کاریم؟چه داریم و چه داریم میکنیم؟ باید بپرسیم آثاری که انتشارات سمت منتشر کرده چه سمت و سویی دارد؟ بانک جهانی پول برای خودش برنامه دارد و سیاستگذاری می کند اما ما هم داریم مثل آنها عمل می کنیم. یعنی به رغم آن همه شعار و ادعا به سیاست های آنها عمل می کنیم. بیرون از این اتاق و فضای دانشگاه که این مسائل گفتنی نیست. اهل علم باید این مسائل را بگویند و چالش ها را تجزیه و تحلیل کنند. ما باید از سر غیرت و ارزشمداری اسلامی به فکر چاره باشیم.«
فرجام سخن
از این روی به نظر می رسد با توجه به برخی انتقاداتی که نسبت به کتاب های سازمان سمت وجود دارد، این مجموعه نیازمند مدیریتی است که برخاسته از فضای علمی کشور باشد و بتواند جای خالی فیلسوف و متفکر بزرگی مثل مرحوم احمد احمدی را بگیرد و از طرف دیگر بتواند زمینه بازخوانی و نقد کتاب های حال حاضر را فراهم آورده و اصلاح غلط ها و محتوای برخی کتب که مورد انتقاد اندیشمندان واقع است را در دستور کار خود قرار دهد.
بازخوانی نقدهای معطوف به انتشارات سمت نشان می دهد یکی از علل عقب ماندگی علوم انسانی در کشور بعد از گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی چیست و چرا علیرغم تاکیدات مکرر رهبر انقلاب و دلسوزان انقلاب نسبت به تحول در این عرصه، همچنان علوم انسانی در ایران وضعیت اسف باری دارد
این سازمان باید بتواند به دور از سیاست زدگی محتوای کتاب های درسی چه آنانکه چاپ شده و چه آنانکه در صدد چاپ است را مورد بازبینی قرار دهد که این امر بدون وجود مدیریت کارآمد و آشنا به مبانی دینی و منطق اسلامی سازی علوم انسانی، محقق نخواهد شد.
به نظر می رسد مادامی که موسساتی مانند سمت و دیگر نهادهای متولی تحول در آموزش عالی، به فهم مشترکی در مورد اسلامی سازی علوم دست نیابند و مادامی که مدیریت این مجموعه ها از کارآمدی و چابکی و پویایی لازم برخوردار نباشد، موضوع علوم انسانی اسلامی و اسلامی سازی دانشگاه ها به سرمنزل مقصود نخواهد رسید و این امر زمینه پاک کردن صورت مسئله و هجمه به اصل موضوع توسط برخی عناصر خودباخته و غرب زده را فراهم خواهد آورد.
بازخوانی نقدهای معطوف به انتشارات سمت نشان می دهد یکی از علل عقب ماندگی علوم انسانی در کشور بعد از گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی چیست و چرا علیرغم تاکیدات مکرر رهبر انقلاب و دلسوزان انقلاب نسبت به تحول در این عرصه، همچنان علوم انسانی در ایران وضعیت اسف باری دارد و در بسیاری از مواقع عقب گرد جدی داشته است چرا که یکی از سازمان هایی که قرار است ناشر کتب علوم انسانی با محوریت گفتمان انقلاب در دانشگاه ها باشد در رشته های مختلف اقدام به انتشار کتبی می کند که در تعارض ذاتی با وظیفه شکل گیری آن سازمان بوده است.