به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ غلامرضا کاشی، عضو هیأت علمی دانشگاه طباطبایی در مراسم بزرگداشت محمدامین قانعیراد که به عنوان امین جامعهشناسان عصر امروز (۲ تیرماه) در مرکز همایشهای کتابخانه ملی ایران برگزار شد، با اشاره به جملهای از قانعیراد گفت: ایشان در رسانهها مطرح کرد که مرگ روشنفکر، مرگ جامعه است. هیچ یک از شئونات قانعیراد به عنوان یک محقق ارزش آن را ندارد که بگوییم مرگ آن، مرگ جامعه است، اما نقش ایشان به عنوان روشنفکر ارزش این را دارد که بگوییم مرگ ایشان مرگ جامعه است. همه شئونی که او داشت، یک وجههی مشترک داشت و آن اینکه در همه حال با زبان سر و کار داشت، اما هر یک از این شئون نسبتی با زبان برقرار میکند.
وی ادامه داد: یک استاد دانشگاه ربطش با زبان در این حد است که نسبت آن را با زبان تعیین کند. یک سیاستمدار نسبت آن را با میدان عمل میسنجد، اما یک روشنفکر نسبتی با زبان دارد که هیچکدام از ما نداریم. نسبت روشنفکر با زبان این است که چگونه کلمات میتوانند به شرارتهای اجتماعی تبدیل شوند. جامعه سیاسی تجمیع شر است؛ حول و حوش نامها و روشنفکر عمومی در عرصه سیاسی کارش افشای این نامها است. کار روشنفکر با زبان است و اینکه بگوید چگونه اینها دروغ هستند و نیروی اجتماعیاش را برای رهایی آزاد میکند. به این معناست که مرگ روشنفکر، مرگ جامعه است و اگر روشنفکری در میان نباشد، تجمیع این شرور جامعه را به زوال میکشاند.
وی افزود: قانعیراد مرگ آگاه به زندگی خود نگاه میکرد و مسئولانهترین نقشی که میتوانست برای خود اختیار کند، نقش روشنفکری بود.
در این مراسم داوری اردکانی نیز در سخنانی با بیان اینکه قانعیراد امین جامعهشناسان ایران بود، اظهار کرد: قانعیراد شخص ممتازی بود و حرکات او نشان از متانت و اصالت داشت. او جامعهشناسی درس میداد و دورکیمی بود. همچنین درباره جامعهشناسی جهان اسلام هم مطالعات خوبی داشت. ایشان اگر در جامعه نفوذی داشت، از آن جهت است که سیاستمدار صدیقی بوده است. دانشگاههای ما جزیره و از جامعه جدا بوده است و انشاءالله آغاز خوبی خواهیم داشت که علم وارد جامعه شود و بتواند پیوند خوبی با جامعه برقرار کند، چرا که زمان آن رسیده که علم وارد جامعه شود و قانعیراد از پیشروان آوردن علم به جامعه بود. این کار شرایطی دارد بخصوص وقتی که ما انتزاعی فکر میکنیم، از یاد میبریم که علم با اخلاق چه ارتباطی دارد. اینجا منظور من از اخلاق، فضایل نیست، بلکه اخلاق حقیقتدوستی است. بالاترین فضیلت، فضیلت حقیقت است و کسی که به میل به حقیقت و دانستن حقایق دارد، این میل یک وضع و جهتگیری اخلاقی است.
داوری اردکانی با تأکید بر اینکه اکنون وارد زمانی شدهایم که ناگزیر باید به علوم اجتماعی روی بیاوریم، افزود: امروز به علوم انسانی و اجتماعی نیاز داریم، چرا که تعامل با جامعه و نزدیک شدن به جامعه مدنی، اقتضای علوم اجتماعی است. علوم اجتماعی هم علوم انتقادی است و در اصل تجدد نقد است. نقد مطابقت دادن و تطبیق امور با یک میزان و از قدیم به اینگونه بوده است. قانعیراد میدانست که جامعه ما باید با علم و آگاهی در راه پیشرفت و توسعه قرار گیرد و میخواست موانع این راه را درک کند. البته چون بیشتر جامعهشناس بود، از چنین جامعیتی برخوردار بود و میخواست از طریق جامعهشناسی جامعه را اصلاح کند.
این استاد فلسفه با بیان اینکه علم امروز علم نظری صرف نیست، تأکید کرد: علوم همواره به تحول و تغییر نیاز دارند و در تحول جامعه مؤثر هستند. این طبیعی بود که جامعهشناس به نقشی که علم در تحول جامعه ایجاد میکند، توجه داشته باشد.
مصطفی ملکیان هم در این برنامه یکی از مهمترین ویژگیهای قانعیراد را در این دانست که وی استادی دانشگاه را شغل خود نمیدانست، بلکه حرفه خود میدانست و معتقد بود جامعهشناسان باید جامعهشناسی را از ما بیاموزند و در این راه هیچکس ندید که او به حقالتدریس فکر کند و یکی از نوادری بود که مطلقاً به این امر توجه نداشت که آیا در قبال تدریس، پولی دریافت میکند یا نه و شرط دانش خود را پول گرفتن قرار نداده بود. این ویژگی بخصوص در روزگار ما اهمیت دارد که به همه چیز از چشم اقتصاد و پرداخت نگاه میکنیم و کسانی که فقر اقتصادی دارند را از فقر فرهنگی بینصیب میگذاریم.
وی افزود: زندگی قانعیراد واقعاً قانعانه بود و اصلاً زندگی تجملی نداشت و شخصی بود که علاوه بر اینکه راد بود، قانع هم بود و زندگی و قناعت را یاد گرفته بود. ما وقتی فتوت و مروت خود را از دست میدهیم که از فقر میترسیم و وقتی از فقر میترسیم، همه چیز خود را از دست میدهیم و تسلیم شیطان میشویم. او واقعاً قناعت داشت و آزادگی خود را هیچگاه به درهم و دیناری نفروخت.
ملکیان در بخش دیگری از سخنان خود به وجه روشنگری قانعیراد اشاره کرد و گفت: او روز به روز به شأن روشنفکری خود افزود و آخرین دستاوردهای دانش را برای حل مسئلهای از مسائل جامعه خود به کار میبرد و این شأن روشنفکری را داشت، چون دلسوز جامعه بود. قانعیراد عزت نفس خود را پاس میداشت و با پیشنهادی که با ارزشهای او منافات داشت، مخالفت میکرد.