به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ایرج شهبازی صحبتهای خود را با اشاره به مباحث جلسه گذشته و انواع دینداری فقهی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی شروع کرد و گفت: منظور از دینداری فلسفی آن نوع از دینداری است که بر عقل مبتنی است و میخواهد همه اجزای دین را به شکل عقلانی تبیین و تفسیر کند، اما باید توجه داشت در همه جا امکانپذیر نیست که درباره مسائل دینی به شکل عقلانی برخورد کرد، چرا که تعداد زیادی گزاره در همه ادیان و از جمله دین اسلام وجود دارد که نه خردستیز، بلکه خردگریز هستند که به نظر میرسد سنایی هم دقیقا به این موضوع اعتقاد دارد. یعنی به نظر او هم نمیتوان همه بخشهای دین را به صورت عقلانی تبیین و تفسیر کرد.
او ادامه داد: سنایی معتقد است با عقل نمی توان به طرف دین رفت. به نظر او پارهای از امور مهم، از جمله خود عشق و دین با دلایل و تحلیلهای عقلانی قابل رد و قبول یا بررسی نیستند. در واقع سخن سنایی این است که وقتی میخواهید بر آستان دین بروید، عقل را کنار بگذارید و در برابر خداوند، سر تا پا تسلیم و نیاز باشید تا او خود راه را به شما نشان دهد. از این جهت سنایی تاکید میکند که اگر میخواهید دین پاک و خالصی داشته باشید، باید عقل را کنار بگذارید.
شهبازی ضمن قرائت ابیاتی از سنایی در تقابل عقل و دین، به چگونگی ورود فلسفه یونانی در بین مسلمانان و شکلگیری تقابل میان حکمت یونانی و حکمت ایمانی یا قرآنی اشاره کرد و افزود: در بین کسانی مثل خاقانی، سنایی، عطار، سهروردی و امثال آنها، همیشه شاهد تقابل حکمت ایمانی و یونانی هستیم و دائم در این میان جنگ وجود دارد. سنایی هم از جمله کسانی است که این جنگ برای او بسیار مهم است و دائما به ما هشدار میدهد که به قرآن و ایمان اسلامی بچسبید و فلسفه یونانی را کاملا رها کنید.
سنایی عقل تحت سلطه شرع را قبول دارد
وی اضافه کرد: به نظر میرسد سنایی گونهای از عقل را قبول دارد که خود آن را عقل آنجهانی، رحمانی یا عقل تابع شریعت مینامد. منظور او از این عقل، عقل فلسفی، علمی و عقلی که بر برهان و استدلال استوار باشد، نیست، بلکه او عقلی را میپسندد که در چهارچوب شرع فعالیت داشته باشد و حکمت دستورات شرعی را بفهمد. مهمترین ویژگی این عقل این است که حتما باید خودخواهی و عنادیت را کنار گذاشته باشد. بنابراین سنایی عقل تحت سلطه شرع را قبول دارد. به نظر او عقل دینی، عقل خوبی است و با عقل فلسفی و مبتنی بر استدلال و برهان مخالفت میکند و آن را نمیپسندد.
نویسنده کتاب «تو مرا بسی» ضمن خواندن ابیاتی از سنایی در رابطه با عقل دینی، بیان کرد: حرفهایی که امثال سنایی، عطار، حافظ، مولانا و ... درباره عقل میزنند، از جهاتی بسیار ارزشمند هستند، چرا که یک نوع نقادی عقل در آنها وجود دارد، یعنی تلاش میکنند محدوده و حدود فعالیت عقل را به ما نشان دهند، به ما بیاموزند که عقل همهکاره نیست و همه چیز را با عقل نمیتوان فهمید که به نظر من این نقادی عقل بسیار ارزشمند است و ما باید به ان احترام بگذاریم.
او ادامه داد: از سوی دیگر کسانی مثل سنایی، عطار، حافظ و مولانا، واقعا سالهای زیادی به دنبال فلسفه رفته، علم آموخته و کتاب خوانده بودند و بعدا به این نتیجه رسیده بودند که غیر از عقل راههای دیگری هم برای معرفت وجود دارد. در فرهنگ ما و در حاشیه آن بزرگان، یک جریان عظیم خرد ستیزی و خردگریزی پیش آمد و متاسفانه این خردگریزی آنقدر اوج گرفت که فکر میکنم کشور ما یکی از معدود کشورهایی است که تظاهر به بیعقلی مایه تفاخر است. همه اینها در طی زمان به زیان ما تمام شده و از ما ملتی ساخته است که یک وجه ما همیشه این بوده که از خرد فرار میکنیم.
از اولویتهای فرهنگ ما احیای مقام عقل است
عضو هیات علمی موسسه لغتنامه دهخدا در ادامه به جایگاه عقل در جامعه ما اشاره کرد و افزود: عقل در فرهنگ ما دو رقیب خیلی قوی چون دین و عشق داشته است، یعنی در فرهنگ ما همواره تضاد بین عقل و دین از یک سو و عقل و عشق از سوی دیگر وجود داشته و دارد و با کمال دریغ، در این رقابت تاریخی، همواره عقل مغلوب شده و شکست خورده است. به عقیده بنده وقتی در آثار بزرگانی چون حافظ، مولانا، سنایی، عطار و امثال آنها مطالعه میکنیم، همواره باید مراقب این وجه آسیبزا و صدمهرسان اندیشه آنها باشیم و به نام نقادی عقل، کارمان یکسره به انکار، تحقیر و رد کردن عقل نکشد. به نظر من یکی از اولویتهای فرهنگ ما در این زمان، احیا مقام عقل و نشاندن آن در جایگاه راستین خود است.
احترام شدید سنایی به دینداری اخلاقی
شهبازی دینداری اخلاقی را سومین نوع دینداری در آثار سنایی معرفی کرد و گفت: در اینجا منظور دینداری است که در آن تلاش ما این است که از طریق دین به اخلاقی شدن نزدیک شویم، بین دین و اخلاق تضادی وجود ندارد، بلکه دین مقدمه اخلاقی شدن انسانها را فراهم میآورد و جایگاه اخلاق در دینداری به شکل ویژهای دیده میشود. به نظر میرسد سنایی به این نوع دینداری به شدت احترام میگذارد و هر قدر که دینداری فقیهانه و فلسفی را رد میکند، دینداری اخلاقی را ترویج میدهد و شدیدا از آن دفاع میکند.
از نظر سنایی اخلاق هم علت و هم معلول و نتیجه دین است
وی در ادامه به نکات اصلی در رابطه بین دین و اخلاق در آثار سنایی اشاره کرد و افزود: از نظر سنایی اخلاق مقدمه دین است، یعنی مادامی که یک انسان اخلاقی نشده باشد، به دین به معنای راستین دسترسی ندارد. بنابراین از نظر او اخلاق شرط لازم دیندار شدن است و مقدمه را برای دیندار شدن فراهم میکند. از این مطلب میتوان نتیجه مهمتری گرفت که همانقدر که ویژگیهای عالی و فضیلتهای اخلاقی جا را برای دیندار شدن فراهم میکنند، رذایل اخلاقی مانع و آفت دینداری هستند. همچنین به نظر سنایی اخلاقی شدن نتیجه دین هم هست، یعنی از نظر سنایی اخلاق هم علت و هم معلول و نتیجه دین است، به عبارت دیگر با اخلاقیشدن دیندار میشویم و با دیندار شدن باید اخلاقیتر شویم.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه اخلاقیات جهانی، اخلاقیاتی هستند که در تمام مکاتب، مذاهب و فرقهها مشترکند و هیچ مکتبی در جهان نیست که آنها را قبول نداشته باشد، بیان کرد: در کل جهان حدود 90 مسلک و دهها مکتب بزرگ اخلاقی وجود دارد که اگر آمار بگیریم، اخلاقیاتی که سنایی از آنها صحبت میکند، دقیقا در لیست اخلاقیات جهانی وجود دارد. به عقیده من سخنان سنایی درباره اخلاق و دین بسیار درست و ارزنده هستند و تلقی او از دین اخلاقی از بایستگیهای زمانه ما است، یعنی ضرورت دارد که در زمانه ما روی این موضوع بسیار تاکید شود، چرا که متاسفانه در جامعه ما روز به روز فاصله دین و اخلاق از هم بیشتر شده است.
نویسنده کتاب «داستانهای مثنوی معنوی» دینداری عرفانی را چهارمین نوع دینداری در آثار سنایی خواند، ضمن ارائه نکات صلبی و ایجابی درباره دینداری و خداشناسی و ضمن توضیح مختصر آنها گفت: دینداری عرفانی آن نوع از دینداری است که مبنای آن عرفان است و منظور از عرفان هم این است که در سطح معرفتشناسی به شهود شخصی و دل اعتماد کنیم.
نقدهای سنایی بر دین فقیهانه و سخنان او درباره دین اخلاقی نیاز امروز جامعه ما
وی ضمن قرائت نمونههایی از تاویلهای عرفانی سنایی، بیان کردو در جمعبندی بحث عنوان کرد: در مجموع میتوان گفت که سنایی دینداری فقیهانه و فلسفی را قبول ندارد اما دینداری اخلاقی و عرفانی را کاملا قبول دارد. به نظر میرسد که اگر چه حرفهای سنایی درباره عرفان و دین عرفانی خیلی خوب هستند اما چندان قابلیت عمومی شدن ندارند. در بین این حرفها آن چیزی که خیلی برای جامعه ما لازم است، نقدهای سنایی بر دین فقیهانه و سخنان او درباره دین اخلاقی است و اینها میتوانند برای زمانه ما خیلی مفید و سودمند باشند.
شهبازی در ادامه گفت: در نظر سنایی اوج دینداری، دینداری عرفانی است اما او هم مانند هر انسان فرزانهای به قانون حفظ مراتب که در تعلیم و تربیت و انسانشناسی بسیار حائز اهمیت است، اعتقاد دارد. سنایی اگرچه دینداری عرفانی را عالیترین نوع دینداری میداند ولی میگوید ممکن است که شما در سطحی باشید که دینداری فقهی بهتر به شما جواب دهد.
وی در انتها به رابطه بین دین و دنیا اشاره کرد و افزود: نظر سنایی این است که دین و دنیا مانعالجمع هستند و با همدیگر جمع نمیشوند و شخص باید انتخاب کند که یا دیندار باشد و یا اینکه به دنبال دنیا برود