به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ آرش صادقبیگی نویسنده و روزنامهنگار با اشاره به اینکه اشتیاق قابل توجهی در بازار آثار ادبی ایران به منظور عرضه به مخاطب غیر ایرانی وجود دارد، عنوان کرد: اشتیاق مولفان و ناشران ایرانی برای ارائه آثار خود به جهان و ترجمه آنها همگام با جریان و شوقی شکل گرفته که در سایر هنرها شاهد آنیم. مثلا در موضوع هنرهای تجسمی هم ما شاهد این اشتیاق هستیم. منتهی در هنر تجسمی این عرضه جهانی نیاز به واسطه ندارد و کسی نمیخواهد وارد دیدگاه مولف شود تا بتواند آن را توضیح و عرضه کند. در سینما نیز وضع به همین منوال است اما در ادبیات متاسفانه وضعیت اینگونه نیست. برای همین در حوزه هنرهای تجسمی و سینما توانستهایم به سادگی و در مقیاس جهانی حرف بزنیم اما در حوزه ادبیات نه.
وی ادامه داد: مساله بعدی در این شوق غیرقابل کتمان، ماجرای پول است. یعنی درآمدزایی و به طبع آن تغییر زندگی تولید کننده اثر ادبی که نتیجه عرضه جهانی آثار اوست. این مساله نیز باعث شده شوق و توجه زیادی برای حضور در بازار جهانی وجود داشته باشد.
نویسنده مجموعه داستان بازار خوبان ادامه داد: با این همه در ایران ترجمه مانعی بزرگ پیش روی عرضه آثار ادبی ایران است. ترجمه یک واسط است و واسطهها کار را سخت میکند. ما در کنار ناش آسنایی با مترجمان خبره که بتوانند آثار ما را ترجمه و عرضه کنند، از نبود نماینده هایی که بتوانند آثار ادبی ایرانی را به خوبی معرفی کند و به ناشر خارجی عرضه کند نیز رنج میبریم.
این روزنامهنگار در ادامه به مساله حضور دولت در عرصه معرفی جهانی نشر ایران پرداخت و گفت: دولت در این سالها به بیشتر از اینکه کمکی باشد تا ناشر خارجی با آثار ایرانی آشنا شود، بپسندد و برای ترجمه آنها سرمایهگذاری کند، سعی کرده نوعی وام و بورس و امکانات به ناشران داخلی بدهد تا آثارشان را ترجمه کنند. دقت کنید این همه اخبار که از ترجمه آثار ایرانی میشنویم اما کسی نمیگوید این آثار کجا عرضه میشود و که آنها را میخرد. اگر این دست آثار ترجمه و منتشر هم شده باشند جایی بهتر از انبار ناشران نداشتهاند و یا اینکه از سوی دولت در نمایشگاههای کتاب در خارج از کشور عرضه میشود.
صادق بیگی تصریح کرد: سیاستگذاری بخش دولتی باید پیدا کردن و اتصال ناشر خارجی به نویسنده و اثر ایرانی باشد آن هم در موقعیتی که اقبال و توجه به آثار ایرانی در خارج از کشور وجود دارد. در حالیکه موقعیت خاص ما در ایران این اقبال را به وجود آورده اما اتصال میان علاقهمندان و ناشران غیرایرانی با آثار ایرانی برقرار نیست.
وی با اذعان به اینکه در نمونههای موفق ترجمه آثار ایرانی، شخص نویسنده مسیر آشنایی را با ناشر خارجی طی کرده است، گفت: در بخش دولتی انگار که با زور میخواهند کتابی که خودشان پسندیدهاند به مخاطب خارجی معرفی و عرضه کنند. من فکر میکنم باید کارگروهی ایجاد کنیم که ماحصل آن اتصال ناشران ایرانی و غیر ایرانی باشد، تسهیل کننده آن باشند.
این نویسنده در بخش دیگری با اشاره به موضوع کپیرایت گفت: برای خیلی از ناشران و فعالان ادبی در خارج از ایران مساله کپیرایت بر خلاف باور داخلی ما اولویت اول و مهم نیست. خاطرم هست در جلسهای که با دو نفر دیگر از دوستان نویسنده در یک نمایشگاه کتاب پاریس با انجمن نویسندگان ایتالیا داشتیم و درباره ترجمه صحبت میکردیم، مساله کپیرایت برای آنها موضوع غیرقابل حلی نبود وعنوان میکردند و به اذعان آنها با توافق میان مولف و مترجم و ناشرا به سادگی قابل حل است. من نمیخواهم موضوع کپیرایت را نفی کنم بلکه منظورم این است که میشود به صورت خلاصهتری و خصوصیتری این موضوع را میان مولفان و ناشران پییش برد.