فرهنگ امروز/ بابک احمدی:
سالواتوره پسر بچه سبزه لاغراندام و بازیگوش، از پلههای راهروی تنگ و ترش آپاراتخانه تنها سینمای شهر بالا میرود. ورود سالواتوره به آپاراتخانه و آشناییاش با آلفردوی پیر، جهانی شبیه به آنچه از ماجرای «آلیس در سرزمین عجایب» به یاد داریم پیش روی او و همه ما میگشاید. کنار رفتن این پرده سرآغاز ماجرایی جذاب و دیدنی است که برای بسیاری از سینمادوستان فقط با یک نام پیوند خورده است؛ «سینما پارادیزو».
جوزپه تورناتوره، کارگردان فیلم «سینما پارادیزو» زمانی گفته بود این فیلم مرثیهای است برای سالنهای سینما، اما اشاره به سالن سینما در ابتدای گزارش پیشِ رو تنها بهانهای است از سر ناچاری، چراکه حداقل اگر یک فیلم سینمایی (ایرانی) چنین اشارهای به سالن تئاتر داشت قطعا در مقدمه به همان ارجاع میشد. همان سالنهای تئاتری که برپاییشان در نمونهای مانند «تکیه دولت» به عهد ناصری بازمیگردد و برخلاف تاریخ ورود سینما به ایران حتی قدمتی بیش از عهد قاجار دارند.
به همین بهانه اشارهای گذرا خواهیم داشت به سرانجام مجهول و نگرانکننده ساختمان «تئاتر نصر» یکی از قدیمیترین سالنهای تئاتری پایتخت که از سالهای پایانی قاجار تا پیش از انقلاب اسلامی جز چند مورد آتشسوزی منجر به تعطیلی، فعال بود اما بعد از انقلاب بهکل تعطیل و به مخروبهای بدل شد. حدود ١٢ سال قبل به پیشنهاد چهرههای شناخته شده از جمله عزتالله انتظامی بحث تبدیل این بنا به «موزه تئاتر» مطرح شد.
سالن تئاتری که نشستن روی صندلیهایش برای بسیاری حکم همنشینی با همان تلالو نوری را داشت که در «سینما پارادیزو» از دستگاه آپارات و سپس دهان مجسمه شیر! بیرون میزد و روی پرده نقرهای میافتاد تا برای تماشاگران رویا بسازد. «تئاتر نصر» اواخر قاجار به کوشش سیدعلی نصر، معاون وقت «وزارت پیشه و هنر» در بخشی از ساختمان گراندهتل واقع در خیابان لالهزار ساخته شد. مجموعهای که بعدها نام تئاتر دایمی تهران را به خود دید و پس از وقوع انقلاب اسلامی مانند بعضی سینماها و تئاترهای قدیمی طعم تعطیلی را چشید. چندی بعد مالکیت بنا به «کمیته امداد امام خمینی» و سرقفلی به جهاد دانشگاهی رسید تا ٧ مهر سال ١٣٨١ که نام «تئاتر نصر» در فهرست آثار ملی ثبت شد.
صحنه یک؛ سارقان در عمارت
سال ٨٦ در تمام ادوار حیات «تئاتر نصر» سال دیگری است. سالی که بیتوجهی مسوولان به اوج رسید تا آنجا که انتشار خبر سرقت سه ردیف از صندلیهای سالن (حدود ١٨٠ صندلی) همراه با بخشی از سقف کاذب (حدود ١٠٠ متر از سقف) در رسانهها فریاد اعتراض هنرمندان تئاتر را به آسمان برد. از این مقطع به بعد تلاش برای تبدیل این بنای ماندگار و مهم به عنوان «موزه ملی تئاتر» به همت احمد مسجد جامعی از اعضای فعلی شورای شهر تهران در کنار هنرمندان آغاز شد. انتظامی همان سالها درباره تبدیل «تئاتر نصر» به موزه گفت: «این تئاتر شاهد فعالیت هنرمندان بسیاری بوده و جای تاسف دارد که به یک ویرانه تبدیل شود چراکه میتواند به عنوان موزه تئاتر، یادگارهای گذشته هنرمندان این رشته را در خود جای دهد. » بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینما ابراز امیدواری کرد با راهاندازی موزه، «خیابان لالهزار بخشی از گذشته فرهنگی خود را به دست آورد.» در نتیجه گروهی متشکل از کیومرث مرادی، محمود عزیزی، حسین رحمانی و مجید جعفری مسوولیت پیگیری مرمت و بازسازی بنا را برعهده گرفتند.
محمود عزیزی: اعتماد ندارم
محمود عزیزی، هنرمند شناخته شده تئاتر و تلویزیون در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره سرانجام و اوضاع امروز «تئاتر نصر» که همچنان از شرایط نامناسب در رنج است، میگوید: «در سالهای اخیر اطلاع چندانی نداشتم ولی گویا شهرداری بنا را خریداری کرده و گروهی مسوول مرمت و بازسازی آن شدهاند. ولی مساله اینجا است که همیشه وقتی بحث انتخاب افراد برای بازسازی بناهای تاریخی تئاتری مطرح میشود شک میکنم، چون تجربه نشان داده افرادی ناآشنا به معماری و هویت سالنهای تئاتر و فاقد صلاحیت دست به کار میشوند. متاسفانه تجربه ما در نمونههای متعدد منفی بوده است.»
در مقطعی که هنرمندانی مثل محمود عزیزی مسوولیت پیگیری بازسازی ساختمان «تئاتر نصر» را برعهده داشتند همواره یک درخواست به صورت جدی مطرح میشد. اینکه باید ساختمان قدیمی «گراندهتل» نیز به ظرفیت موجود افزوده شود تا از گزند حوادث طبیعی و غیرطبیعی مصون بماند. عزیزی در اینباره میگوید: «آرزوی ما همیشه این بود که آنچه از ساختمان قدیمی گراند هتل باقی مانده نیز به تئاتر نصر اضافه شود تا فضای بیشتری در اختیار موزه تئاتر باشد. اگر شهرداری قصد بازسازی دارد باید این دو مجموعه شناسنامهدار و قدیمی را کنار یکدیگر قرار دهد. »
هنرمندان تئاتر همان سالها به شهرداری تهران پیشنهاد دادند شرایطی فراهم کند که لالهزار حداقل بخش کوچکی از هویت گذشتهاش را بازیابد. بر این اساس بود که طراحی «راسته یا گذر فرهنگ» در این خیابان که حالا بیشتر به انبار سیم و کابل و لوستر شباهت دارد، پیشنهاد شد. عزیزی با اشاره به طرح مورد نظر ادامه میدهد: «پیشنهاد این بود که ابتدای کوچهها را مسدود کنند تا به گذر فرهنگ تبدیل شود. آن زمان هنوز «تئاتر دهقان» را داشتیم یا نشانههایی از «جامعه باربد» وجود داشت. هنوز «افق طلایی» و بخشی از «تئاتر سعدی» فعالیت میکرد. به این ترتیب با شناسنامه فرهنگی ایران مواجه بودیم ولی از آنجا که حافظه تاریخی ضعیفی داریم امیدی نیست افراد تازه از راه رسیده کار مثبتی انجام دهند.»
او میافزاید: «لالهزار از دهه ٣٠ مهمترین راسته فرهنگی کشور بود اما بعد از کودتای ٢٨ مرداد هنرمندان تئاتر و سالندارها از سر ناچاری به اجرای آتراکسیون روی آوردند و سپس به مشاغل دیگر کوچ کردند. گرچه در این سالها ماهیت فرهنگی مجموعه تغییر کرد اما همچنان امکان نجات بخشی از هویت وجود دارد ولی در صورت بیتوجهی، مثل نمونههای ساخته شده توسط شهرداری تهران یعنی مجموعههای «صبا» و «تئاتر تهران» در خاوران سالنهایی ساخته میشود که به درد هیچکس نمیخورد.»
عزیزی با گلایه از فقدان کارشناسی دقیق در امور مربوط به بازسازی و مرمت سالنهای تاریخی تئاتر میگوید: «وقتی چنین افرادی وارد میشوند اولین کاری که میکنند هزینه تراشی است. به همین دلیل افراد حرفهای معمولا به اینگونه پروژهها راه پیدا نمیکنند و همهچیز در حد تبلیغات باقی میماند. اما با این حال همچنان امیدوارم کاری صورت بگیرد و طوری نباشد که یک دهه منتظر بمانیم تا مرمت به نتیجه برسد. »
صحنه دوم؛ جدال با فراموشی
تمام سروصداها برای جلوگیری از تبدیل تئاتر نصر به پاساژ ظرف مدت کوتاهی فروکش کرد و رسم مالوف فراموشی تاریخی به سراغ مسوولان شهری آمد. به همین دلیل مدیرکل هنرهای نمایشی و معاون هنری آستین بالا زدند تا برای حفظ و حراست از میراث معاصر تئاتر ایران موزهای تاسیس کنند. مهدی شفیعی ١٩ آبان ٩٥ در گفتوگو با وبسایت خبری «ایران تئاتر» به این موضوع اشاره کرد: «موزه تئاتر مطالبه قدیمی هنرمندان از مسوولان این حوزه است. تمام تلاشمان بر این است که از مسیرهای مختلفی به این اتفاق، شکل اجرایی بدهیم. فضای مناسبی برای راهاندازی موزه پیدا کردهایم و ساختمان آن روزهای آتی تامین اعتبار و خریداری میشود. اساسنامه آن هم نهایی شده و مراحل ثبت را طی میکند. انشاءالله به زودی شاهد تاسیس موزه تئاتر خواهیم بود. » به این ترتیب، ساختمانی ٧ طبقه به منظور راهاندازی «موزه تئاتر ایران» در حد فاصل مجموعه تئاترشهر و تالار وحدت توسط معاونت امور هنری خریداری شد و بهروز غریبپور طراحی آن را برعهده گرفت. در همین حال شفیعی چندی بعد در گفتوگو با خبرگزاری مهر درباره استفاده از ساختمانهای قدیمی تئاتر برای راهاندازی موزه یادآور شد: «برای راهاندازی موزه تئاتر در مکانهای قدیمی تئاتر یا مکانهای قدیمی در اختیار شهرداری تهران پیگیریهایی را انجام دادهایم. این مکانها نیاز به تعمیر و بازسازی دارند و تا آن زمان ساختمانی را خریداری میکنیم تا موزه تئاتر در آن راهاندازی شود. » گرچه او حدود ٧ ماه بعد بار دیگر نسبت به استفاده از آنچه «ظرفیتهای موجود در اختیار شهرداری تهران» خواند، ابراز امیدواری کرد.
مدیرکل سابق هنرهای نمایشی ٩ آبان ٩٦ و همزمان با تکرار تقاضایش خبر ناخوشایندی هم داشت: «متاسفانه امسال با کمبود تخصیص اعتبار مواجه بودهایم. امسال از آن سالهایی بود که به واسطه اتفاقات مختلف شامل تغییر دولت و مباحثی که در حوزه اعتباری دولت وجود داشت، تخصیص بودجه بسیار اندکی داشتیم اما به امید خدا اگر گشایشی در حوزه اعتباری صورت گیرد، بلافاصله این طرح را اجرایی خواهیم کرد و افتتاح موزه را در دستور کار قرار میدهیم.»
صحنه سوم؛ حفظ میراث ریچارد سوم!
۲۶ تیر ۱۳۹۶ علی مرادخانی، معاون سابق امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از «انتقال اقلام نمایشگاه داود رشیدی به موزه تئاتر» سخن گفت. دو ماه بعد یعنی در تاریخ ٤ شهریور ٩٦ اولین دوره اهدای نشان «داود رشیدی» کارگردان نمایشهایی همچون «در انتظار گودو»، «ریچارد سوم» و «دیکته و زاویه» شامگاه ۴ شهریورماه در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر برگزار شد. در همین مراسم بود که احمد مسجدجامعی اینبار در جمع هنرمندان درباره «تئاتر نصر» صحبت کرد. او که برای اهدای نشان زندهیاد رشیدی به محسن میرزایی روی صحنه رفته بود در اینباره گفت: «توفیق این را داشتم که با خانواده رشیدی از نزدیک رفت و آمد داشته باشم. یکی از ویژگیهای این خانواده این است که همه آنها اهل فرهنگ و هنر هستند. زمانی که آقای رشیدی در قید حیات بود به ایشان قول داده بودم که موزه تئاتر در «تئاتر نصر» راهاندازی و افتتاح شود. با خریداری محل این موزه، قرار است موزه تئاتر در «تئاتر نصر» افتتاح شود.»
صحنه چهارم؛ همسُرایان! (شهرداری و میراث)
اظهارات سه هفته قبل برزین ضرغامی نشان داد که انتقاد و بیاعتمادی محمود عزیزی نسبت به بازسازی مجموعههای تئاتری توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران چندان هم بیراه نیست. مدیرعامل سازمان زیباسازی در گفتوگویی با هنرآنلاین به طور ناگهانی و برخلاف مشاهدات سابق و انتظار هنرمندان از «تخریب ٦٠ درصدی ساختمان تئاتر نصر» خبر داد؛ اظهارنظری که بعدا از سوی سپیده سیروسنیا، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران رد شد. سیروسنیا تلویحا این اظهارات را ناشی از عدم آگاهی نسبت به گذشته و حال بنای قدیمی «تئاتر نصر» دانست: «آخرین باری که یکی از همکاران میراث فرهنگی بازدیدی از بنا داشت، شرایط آن با دو سال قبل تفاوتی نکرده بود. تئاتر نصر در هر صورت از همان زمان ثبت تا امروز یک بنای متروکه است؛ سالنی کاملا تاریک و بدون برق که بیشتر صندلیهایش شکسته و به حال خود رها شده است. احتمالا رییس سازمان زیباسازی چون آن شرایط را دیده، فکر کرده که ۶۰ درصد بنا قابل بازگرداندن نیست. مطمئنا امکان بازسازی درصد بالایی از این مجموعه تاریخی وجود دارد.»
صحنه پنجم؛ موزههای معلق پایتخت
موتیفِ نگرانکننده گزارش از مقطعی به بعد جای خود را با اندوه عوض میکند. آنجا که نه تنها از بازسازی و مرمت اصولی «تئاتر نصر» خبری نیست، بلکه بهروز غریبپور در گفتوگو با «اعتماد» برای اولینبار از بلاتکلیفی طراحی ساختمان جدید خبر میدهد. این هنرمند درباره آخرین وضعیت طراحی این ساختمان میگوید: «بخشی از کارهای طراحی انجام شد و دفترچههایی شامل تمامی آنچه تا امروز صورت گرفته به مدیرکل جدید هنرهای نمایشی ارایه شده است، ولی وقتی فهمیدم به دلیل کمبود بودجه و امکانات این ساختمان به دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر اختصاص داده شده است به نظرم رسید درباره اینکه «سالن نصر» موزه تئاتر باشد یا ساختمان جدید اختلاف نظر وجود دارد.»
سرپرست گروه نمایشی «آران» در اینباره میافزاید: «ما باید ساختمان جدید را برای موزه تئاتر آماده کنیم چون در بهترین نقطه قرار دارد. در حالی که تئاتر نصر به عنوان فضای قدیمی تئاتر باید حفظ شود. اگر قرار باشد نصر موزه شود از حالت تماشاخانهای خارج شده و قابلیت گذشتهاش را از دست میدهد.»
غریبپور در ادامه از نگارش نامهای خطاب به مدیرکل هنرهای نمایشی برای روشن شدن تکلیف تزریق بودجه و ادامه طراحی موزه جدید خبر میدهد: «با وضعیت موجود امکان ادامه کار وجود ندارد چون هزینهها بالا است و ظاهرا اداره کل، بودجهای برای پرداخت هزینههای طراحی و ساخت در اختیار ندارد. بنابراین لازم است با نیروی انسانی که تا امروز فعالیت کرده تسویهحساب کنیم تا ببینیم کار چه سرانجامی پیدا میکند.»
او در پاسخ به این پرسش که اگر سالن تئاتر نصر مطابق آنچه شهرداری تهران مد نظر دارد برای اجرای آثار نمایشی آماده شود، آیا امکان جذب مخاطب خواهد داشت یا خیر، بیان کرد: «اگر برنامهریزی جدی و دقیق وجود داشته باشد قطعا امکان پذیر است. برای نمونه میتوان این سالن را به محل تخصصی مرور نمایشنامههای دوران قاجار اختصاص داد. این روش به شأن و منزلت سالن هم کمک زیادی میکند. در هر صورت اگر اصول رعایت شود و سالن تابع استراتژی روشن باشد حتما به نتیجه میرسد.»
پرده آخر
سالنهای قدیمی سینما و تئاتر سرمایههای ملی، فرهنگی و اجتماعی هر کشوری هستند؛ سرمایههایی که فقط از خاطره جمعی جامعه حراست نمیکنند، بلکه شناخت بهتر از نسلهای پیشین و ارتقای سطح فرهنگ عمومی نسل آینده را در خود مستتر دارند. داشتن «موزه تئاتر» حق مسلم هنرمندان نمایش و مرمت و بازسازی «تئاتر نصر» دینی است که چندین دهه است بر شانه مدیران پایتخت سنگینی میکند. متاسفانه روند امور حداقل در ١٦ سال اخیر نشان میدهد سخت میتوان به پروژههای ساخت، مرمت و بازسازی اماکن هنری اعتماد کرد و همانگونه که بهروز غریبپور گفت، امید میرود در بحث بازسازی «تئاتر نصر» و «راهاندازی موزه جدید تئاتر» همهچیز با رعایت اصول پیش برود. بلکه نسلهای آینده مانند سالواتوره زیرنقش داستان «سینما پارادیزو» محلی برای ساختن جهان رویایی خود داشته باشند که ملت بیرویا مرده است.
روزنامه اعتماد