فرهنگ امروز/ فرزانه قبادی:
«یکی از مشکلاتی که ما در عرصه گردشگری داریم، این است که محتوای مناسب برای این حوزه نداریم. در حالی که در دنیا محتواهای مربوط به گردشگری هر سال بهروز میشود و راهنمایان گردشگری هم هر سال اطلاعات خود را بر اساس محتوای جدید بهروز میکنند، چرا که ممکن است اطلاعات مربوط به محتوای تولید شده در طول یکسال دچار تغییراتی شود یا اطلاعات جدیدی در مورد آن به دست بیاید که روایت آن محل یا رویداد را تغییر دهد.» آرش نورآقایی بارها به عنوان مدرس و فعال گردشگری بر این نکته تاکید کرده و جای خالی تولید محتوا در حوزه گردشگری را به مسوولان یادآوری کرده است، اما در تمام این سالها با وجود تاکیدی که مسوولان حوزه گردشگری و مقامات دولتی بر موضوع گردشگری دارند، هنوز نگاه تخصصی به این حوزه در کشور نیست و گویی مسوولان چندان به موضوع تولید محتوا در این حوزه توجه ندارند و آن را جزو ملزومات گردشگری نمیدانند. به همین دلیل همچنان شاهدیم که تنها کتابی که گردشگران به عنوان راهنما برای سفر به ایران در دست میگیرند، کتاب راهنمای سفر به ایران است که Lonely Planet تهیه کرده است و هنوز ایرانیها روایتگر داستان جاذبههای ایران نشدهاند. هر چند کتابهایی در این زمینه منتشر شده است، اما هیچ یک جامعیت کافی را برای معرفی تمام ابعاد گردشگری ایران ندارند. کتابی جامع که بتواند تمام نقاط ناشناخته ایران را به گردشگران معرفی کند و جزییاتی که در کتاب Lonely Planet ذکر شده است را هم در برگیرد، هنوز تهیه نشده است. نشریات و کتابهایی که در زمینه گردشگری منتشر میشود تا به عنوان راهنمای سفر گردشگران در ایران مورد استفاده قرار گیرد، به خلاصهترین شکل ممکن تهیه میشود و عموما بهروزرسانی نمیشوند و مهمتر اینکه روایتی در مورد جزییات این جاذبهها در این کتابها منتشر نمیشود، بلکه اطلاعاتی کلی را در مورد یک بنا یا اثر تاریخی یا طبیعی در اختیار خواننده قرار میدهند. اما کتابهای استانداردی که در سطح جهان به عنوان راهنمای گردشگران منتشر میشود شامل اطلاعاتیمیشود از جمله نقشههای تمام رنگی، تصاویر، نکات مهم در رابطه با تهیه برنامه سفر که به گردشگران کمک میکند تا متناسب با بودجه و نیازهای شخصی خود سفر کنند. اطلاعات ضروری در مورد ساعات کار، تلفن تماس و آدرس وبسایت محلهای مورد بازدید، راهنمای حملونقل، قیمتها، اطلاعات مربوط به خوراک و اقامتگاه و افراد مطلع محلی و... همه مواردی است که باعث شده کتاب راهنمای Lonely Planet در میان اهالی سفر به انجیل گردشگران معروف شود.
کتاب مقدس گردشگران
انجیل گردشگران در دهه هفتاد متولد شد. تونی ویلر و همسرش مارین که از استرالیا راهی شدند و عزم کشورهای آسیای جنوب شرقی را کردند، رویای بزرگی مثل Lonely Planet در سر نداشتند اما در آن روزهایی که اینترنتی نبود تا تجارب سفرشان را با کمک آن در صفحات مجازی به اشتراک بگذارند، تصمیم گرفتند تا در کتابی ساده با عنوان «سفر ارزان به آسیا» از تجربه سفرشان برای دیگران بگویند. همین تصمیم نخستین قدم برای شکلگیری مجموعه کتابهایی شد که حالا جلدهای مختلف آن فروش چندین میلیونی در جهان دارد و به عنوان شناخته شدهترین کتاب راهنمای گردشگران شناخته شده است. کتابی که تمام جزییاتی که یک مسافر در سفر به یک کشور یا منطقه خاص به آن نیاز دارد را در اختیارش قرار میدهد و هر زمان که نیاز باشد در چاپ جدید بهروزرسانی میشود. گردشگران بسیاری این کتاب کوچک را همواره همراه خود دارند تا جایی که در دنیا از آن با عنوان انجیل (کتاب مقدس) گردشگران یاد میشود. در واقع این کتاب از قبل به تمام سوالات، دغدغهها و سوالاتی که ممکن است یک گردشگر داشته باشد، فکر کرده است.
«ماکوگرام» راهی خلاقانه در تولید محتوا
ایران کتاب جامعی که به قلم یک ایرانی جاذبههای مختلف این کشور را معرفی کند، ندارد. نبود اطلاعات جامع در مورد شهرهای ناشناخته ایران و جاذبههای فرهنگی و مردم شناختی شهرهای مختلف ایران بهانهای شد برای برگزاری جشنوارهای در یکی از نقاط کمتر شناخته شده ایران. شهری که با وجود داشتن آثار شاخص و منحصربهفرد جهانی، هنوز در بین ایرانیان ناشناخته است. بسیاری از ایرانیان تصورشان این است که ماکو شهری است در یکی از کشورهای همسایه، کمتر به آن سفر کردهاند و اطلاعات چندانی در مورد آن ندارند. در هفتهای که گذشت، سفرنگاران به یاری حوزه گردشگری آمدند تا در کنار هم در مورد «ماکو» از زوایای مختلف بنویسند و جاذبههای این شهر را در صفحات شخصی خود به مخاطبانشان معرفی کنند. ٦٠ سفرنگار در روزهای پایانی هفته گذشته میهمان مردم ماکو بودند و چراغ قوههایشان را به زوایای پنهان فرهنگ و رسوم و جاذبههای این شهر انداختند تا هر یک به نوعی روایتگر داستان ماکو باشند. محور این جشنواره تولید محتوا در فضای مجازی و رسانههای دیجیتال بود و همزمان با آغاز این جشنواره بود که سازمان جهانی جهانگردی شعار سال ٢٠١٨ را اعلام کرد، شعاری که نشان از اهمیت و تاثیر عمیق مسائل دنیای دیجیتال بر حوزه صنعت گردشگری و سفر دارد: «گردشگری و تحول دیجیتال» شعاری است که این سازمان برای روز جهانی گردشگری (٥ مهر/ ٢٧ سپتامبر) در سال ٢٠١٨ انتخاب کرده است.
آرش نورآقایی مدرس گردشگری و ایدهپرداز این جشنواره در رابطه با ماکو گرام میگوید: «این رویداد در یک مفهوم کلی E-travel gram است و قرار است در شهرهای دیگر به شکلهای مختلف ادامه پیدا کند، دلیل برگزاری این رویداد هم این است که کشور ما از نظر تولید محتوا در عرصه گردشگری از دنیا عقب است. چنین رویدادهایی با حجم محتوایی که تولید میکنند، میتوانند با کمک روشهای خلاق اتفاق خوبی را رقم بزنند. این جشنواره کاملا خلاقانه طراحی شده و نمونه مشابهی در دنیا ندارد. همین نو بودن ایده برگزاری باعث شد که در اجرا و داوری هم چالشهایی داشته باشیم. E-travel gram یک پروژه ست که میتواند در نقاط دیگر ایران هم برگزار شود.»
نورآقایی معتقد است اینکه ما فکر کنیم در دنیا شهرهای ما را خوب میشناسند، یک توهم است و بهتر است واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم و برای توسعه گردشگریمان اولین قدم را برداریم، اولین قدم تولید محتوای جامع و کامل در مورد جاذبههای تاریخی، طبیعی و فرهنگی ایران است و در مورد ادامه این پروژه در شهرهای مختلف میگوید: «احتمالا پروژه بعدی ما در اصفهان خواهد بود. اما اصفهان با ماکو تفاوتهای زیادی دارد. در ماکو هدف ما معرفی ناشناختهها بود، ما میخواستیم بگوییم ماکویی وجود دارد که داخل مرزهای ایران است و سفر به آن نیاز به گذرنامه ندارد (بسیاری از مردم فکر میکنند ماکو در جمهوری آذربایجان قرار دارد) بسیاری از مردم حتی نمیدانند، ماکو کجاست و فرودگاه دارد یا خیر. اینکه ما ندانیم که ماکو یا خوی هم فرودگاه دارد، مثل فراموش کردن میراث و محیط زیست و ظرفیتهایی است که در این حوزهها داریم. اصفهان در نظر کسانی که خارج از ایران زندگی میکنند، شناخته شدهترین شهر ایران است، در عین حال به عنوان گردشگرپذیرترین شهر هم در ایران از آن یاد میشود. به همین دلیل این شهر نیازی به معرفی ندارد، اما هنوز هم نقاط ناشناختهای دارد که در گام بعدیمان در E-travel gram تصمیم داریم یک قدم جلوتر بگذاریم و نقاط ناشناخته اصفهان را معرفی کنیم و در مورد جاذبههای این شهر روایتگری کنیم. برای پیدا کردن راز و رمزها و قصه پیرمردهای اصفهان و تاریخ شفاهی این شهر رویداد بعدی را برگزار خواهیم کرد.»
گوش چپ ایران را چگونه دیدید؟
میهمانان ماکو تصاویری ناب از لکلکهای شهر «شوط» را هنگام مراجعهشان به لانههایی که بر بلندای تیر برقهای چوبی روستا ساخته بودند، ثبت کردند. در دامنههای «آرارات» افسانهها و اسطورهها را مرور کردند. قصه شنیدنی کلیسای «زُر زُر» را برای بسیاری از ایرانیان روایت کردند و از «قره کلیسا»یی گفتند که سکوت دلنشینش در دامن وسیع دشت هر انسانی را به آرامشی عمیق فرو میبرد. از «چالدران» و قهرمانانش نوشتند. از «منشورهای بازالتی» که عظمت منحصربهفردشان بینندگان را مسحور میکند و از آتش گرم و چراغ روشن و روی باز سیاه چادرنشینانی که میهمان را نور چشمشان میدانند و قدمش را مبارک میشمارند. از «ساج قاورماسی١» نوشتند و طعم بینظیر «بالوخ چورکی٢» را با کدهای صفر و یک دنیای دیجیتال به دوردستترین نقاط دنیا مخابره کردند. در عروسی روستاییها «یالی٣» رفتند و رونق بخش مراسمی سنتی و اصیل شدند. میهمان سیاه چادر کرمانجها شدند و پای قصههای «لَلِـه٤» نشستند و او مادرانه برایشان از قالیهایی که محلیها به آن «خالی» میگویند، گفت و از فراموشی این هنر در میان عشایر ماکو، از دختران جوانی گفت که دیگر پای دار قالی نمینشینند و خانههایشان را با فرشهای ماشینی زینت میدهند.
تمام این جاذبهها سالها مهجور و آرام و متین در «گوش چپ ایران ٥» منتظر بودند تا کسی مشتاقانه داستانشان را روایت کند. در روزهایی که خبرها و محتواهایی که میان کاربران فضای مجازی دست به دست میشود، نشانههای کمرنگی از امید و شادی و خوشی دارند، میهمانان ماکو این فضا را پر از رنگ و امید کردند، برق چشمان کودکان روستایی را قاب گرفتند و سبزی دلنشین تپه ماهورها را مخابره کردند تا چشمها و ذهنها کمی دور شود از تلخی گزنده فضای این روزها و چالشهای اقتصادی که به جان امید مردم افتاده است.
ماکو به روایت راویان سفر
شرکتکنندگان در جشنواره ماکوگرام تنها به معرفی این شهر به شکل سطحی و ساده و گذرا نپرداختند، بسیاری از شرکتکنندگان به شکلی دقیق و علمی ولو در زمانی کوتاه به زوایای مختلف گردشگری این شهر پرداختند و سعی کردند محتوای تولیدیشان در این جشنواره از غنای کافی برخوردار باشد. از زیرساختهای گردشگری و معرفی و بررسی وضعیت حمل و نقل و اقامت تا هنرهای در حال فراموشی و جاذبههایی که کمتر مورد توجه هستند.
عماد و طاها در سفر به ماکو هر دو سراغ «فرش» رفتند و روایت متفاوتشان از هنر در حال فراموشی این شهر، داوران جشنواره را متقاعد کرد تا نامشان را در صدر لیست برگزیدگان قرار دهند. عماد میگوید ٤٣٨ هزار کیلومتر در ایران سفر کرده و ماکو یکی از پنج نقطهای بود که تا به حال به آن سفر نکرده بود، در مورد اینکه چرا سراغ فرش ماکو رفته است، میگوید: «فرش تبریز و کاشان و کرمان معروف هستند. اما کسی در مورد فرش ماکو چیزی نشنیده است. سال ١٣٢٨ در ماکو کوزهای پیدا شد که در آن نمدی بود که چهارهزار سال پیش در ماکو بافته شده بود. فرش ماکو اصیل است و ماندگاری آن بیشتر از باقی فرشهاست چون به جای ٥٠٠ شانه ٨٠٠ شانه است. اما به خاطر نبود بازار و مشتری در ماکو، در تبریز به فروش میرسد.» عماد میگوید: «قبل از سفر در مورد تاریخ ماکو مطالعه داشتم و میدانستم که فرش جزو تاریخ کرمانجها بوده. پرسوجو کردیم و فهمیدیم در شهر «شوط» بازاری هست که مختص فروش ملزومات بافت فرش است و از همانجا به روستای «کندال» رسیدیم و در روستا به خانه اوس مهدی فرشباف رفتیم و او فرش بافت و برایمان خواند و کاری با ما کرد که دلمان دیگر برای خودمان نباشد.» طاها هم به همراه عماد در روستای کندال به دنبال قصه فرش رفته اما در مورد اطلاعاتی که مسافران ماکو تهیه و در فضای مجازی منتشر کردهاند و در آینده هم منتشر خواهند کرد، میگوید: «ما سراغ مراسم و آیینهایی رفتیم که به نوعی مردم را با فرش پیوند میدهد، اطلاعاتی جمعآوری کردیم، با بافندهها صحبت کردیم و سراغ اتحادیه فرشبافان رفتیم تا اطلاعاتمان را در این رابطه کامل کنیم، اما از اینجا به بعد به عهده مسوولان این شهر است که چطور با کمک این اطلاعات در معرفی ماکو سهیم شوند. این شهر پیش از هر چیز نیاز به یک کار پژوهشی قدرتمند دارد.»
در سالهای اخیر گامهایی توسط فعالان حوزه گردشگری برای تولید محتوا در حوزه گردشگری برداشته شده است، گامهایی که با حمایت متولیان این حوزه و مسوولان مرتبط و سرمایهگذاران بخش خصوصی میتواند به ثمر بنشیند و نتیجهبخش باشد و اگر پیگیریهای لازم برای تنظیم و تدوین منسجم این اطلاعات و محتوای تولید شده صورت نگیرد، نهتنها تلاشهای فعالان این عرصه بی نتیجه خواهد ماند بلکه انگیزهای هم برای ادامه این راه و به کارگیری راههای خلاقانه برای تولید محتوا در این عرصه باقی نمیماند. در جشنواره سفرنگاری ماکوگرام سفرنگارانی که به صورت حرفهای سفر را به عنوان بخشی از شغل وزندگی خود انتخاب کردهاند، تصاویر، ویدئوها و مطالبی را تهیه کردهاند که میتواند به شکلی شایسته معرف جاذبههای گردشگری ماکو باشد.
١- غذایی محلی که از گوشت گوسفند سرخ شده در ظرفی به نام ساج تهیه میشود.
٢- غذایی محلی که با ماهیهایی که از رودخانه ارس صید میشوند، پخته میشود.
٣- رقص محلی ماکو
٤- مادربزرگ به گویش کرمانجها
٥- محل قرارگیری ماکو در نقطهای است که روی نقشه گربهای شکل ایران محل قرارگیری گوش چپ گربه است.
روزنامه اعتماد