به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ التهاباتی که در بازار سکه و ارز و مسکن و خودرو رخ می دهد دلایل متفاوتی دارد. از بازگشت تحریم ها تا جولان سودجویان رانتی که با بهره از تخصیصات ارزی به انباشت ثروت های یکشبه عادت کرده اند. اما با این همه نمی توان از نقش مردم عادی در شکل گیری این التهابات در گذشت. مردم چرا با این سودجویی ها همراهی می کنند و با حمله به خرید سکه و ارز و مسکن خود به یک عامل اصلی در شکل گیری و تداوم این التهابات تبدیل می شوند. در این یادداشت به دنبال بررسی برخی از ساختارهایی که به این وضعیت در مردم منتهی می شوند هستیم.
آرامش اجتماعی از اطمینان خاطر نشات می گیرد و هنگامی که آینده اقتصادی جامعه در هاله ای از ابهام باشد اطمینان خاطر از مردم گرفته می شود. قسمت عمده ای از این ابهام ناشی از عدم شفافیت در ساختارهای اقتصادی و مدیریتی است. مشخص نیست که تصمیمات اقتصادی به چه شکلی گرفته می شوند، آیا در این تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها منفعت سیاستگذاران و تصمیم گیران نیز دخیل بوده است، پول های کلان در جامعه بدست چه کسانی جابه جا می شوند، مدیران بر اساس چه صلاحیت هایی انتخاب می شوند و قرار است چگونه پاسخگوی عملکرد خود باشند، چقدر و از کجاها حقوق می گیرند و قبل و بعد از مدیریت چقدر و چرا بر ثروت آنان افزوده شده است، آیا همه عادلانه مالیات می دهند، آیا هزینه هایی که به دوش بیت المال می افتد با حساب کتاب است و مسئولان پاسخگوی هزینه های تحمیل شده بر بیت المال هستند؟
با این همه این التهابات رفتاری جمعی در مردم را صرفا نمی توان به عدم شفافیت نسبت داد چرا که در دهه های قبل نیز این عدم شفافیت وجود داشته ولی این رفتارهای جمعی از مردم سر نمی زده است. از این رو باید دید که این رفتارها در کجاها بیشتر رخ می دهد و با مقایسه تطبیقی به عوامل شکل گیری آن پی برد. وقتی خوب می نگریم در کلانشهرها این التهابات اقتصادی بسیار پررنگ تر از شهرها و روستاهاست. بنابراین شاید یکی از عوامل در ساختارهای کلان زندگی کلانشهریت باشد.
پرتاب شدن از زندگی اجتماعی سنتی به زندگی مصرفی کلانشهری از جمله عوامل مهم در گسست پیوندهای اجتماعی سنتی بوده است. این گسست روابط اجتماعی سرمایه اجتماعی مورد نیاز در زندگی روزمره مردم را کاهش داده است از این رو ارزشهای فردگرایانه و مادی گرایانه جای ارزشهای جمع گرایانه و متعهدانه و مراقبتی را فرا گرفته است و در هنگامی بحران ها و التهابات خود را به شکل فرصت طلبی تن آسایانه نشان می دهد. در واقع در زندگی سنتی ما گرمی روابط محلی و همسایگی و روابط خویشاوندی ما باعث تخلیه هیجانات و التهابات روانی می شده است ولی در کلانشهرهای فعلی ما که محله ها و روابط گرم و اصیل محلی و همسایگی و حتی خانوادگی مضمحل شده و افراد به بیگانه گی از یکدیگر و دلزدگی از جامعه سوق داده شده اند افراد چگونه می توانند با تخلیه روانی خود آرامش پیشین خود را بازیابند؟ این سرعت تحولات در کنار گسستگی و بیگانگی افراد از یکدیگر و از کلیت اجتماعی که در آن زندگی می کنند باعث رشد ارزشهای فردگرایانه مادی می شود و از همین رو فرصت طلبی اقتصادی سکه رایج می شود.
از سوی دیگر زندگی سنتی ما با ارزشهای تولیدی از جمله فرهنگ کار وتلاش و کوشش و وقت شناسی در پیوند بود که به واسطه شکل گیری کلانشهرهای مصرفی این ارزشها هر روز کمرنگ تر شده اند. البته نفس شکل گیری کلانشهرها در ایران و همچنین کاهش و تخفیف ارزشهای یاد شده به نوعی به زندگی جمعی ما ایرانیان در یک سده اخیر زیر دکل های نفت نیز مرتبط است. سیطره فرهنگ مصرف زده و رانتی نفتی ارزشهای مثبت اقتصادی از جمله فرهنگ کار و تولید و مشارکت و قناعت را به حاشیه برده است و شهرهایی بی قواره وبی نسبت با تولید و ارزشهای تولیدی بوجود آورده است. ساختارهای کلانشهریت نیز ذاتا به بیگانگی انسان ها از یکدیگر دامن می زند و شکل گیری کلانشرهای رانتی و نفتی در واقع مشکلات را از این جهت مضاعف کرده است.
مهمترین عامل برای جلوگیری از تاثیر بیشتر تبعات اقتصاد نفتی بر فرهنگ و اجتماع ایرانی جدی گرفتن شفافیت اقتصادی و مدیریتی در ایران است. از سوی دیگر بازسازی زندگی اجتماعی در کلانشهرها مبتنی بر محله گرایی و بازتولید جماعت های سنتی از طریق نهادهای سنتی و جدید مانند مسجد وپارک و فروشگاه های محلی و تقویت روابط همسایگی ... می تواند در تخفیف التهابات پیش گفته مفید واقع شود.
میثم مهدیار