فرهنگ امروز/ سید حسن اسلامیاردکانی:
دکارت جمله معروفی درباره برابری عقل انسانها دارد که بارها به آن استناد شده است. این جمله در آغاز رساله کوتاه «گفتار در روش راه بردن عقل» آمده است. سالها پیش این جمله را از کتاب سیر حکمت در اروپا یادداشت کرده بودم. به تازگی خواستم این جمله را از خود این رساله که به شکل مستقلی منتشر شده است، نقل کنم که متوجه شدم نوشته این دو متن اندکی متفاوت است. در سیر حکمت در اروپا عبارت اینگونه است:
«میان مردم عقل از هر چیز بهتر تقسیم شده است؛ چه هر کس بهره خود را از آن چنان تمام میداند که مردمانی که در هر چیز بسیار دیر پسندند، از عقل بیش از آنکه دارند آرزو نمیکنند.» (سیر حکمت در اروپا از زمان باستان تا مأئه هفدهم مذیل به ترجمه گفتار دکارت فیلسوف فرانسوی، محمدعلی فروغی، تهران: زوار، ١٣٦٠، ج١، ص٢١٣.)
همین عبارت در این رساله که به همت انتشارات علمی و فرهنگی و پیشتر نشر مهر دامون (١٣٨٥) منتشر شده به این شکل دگرگون و اصلاح شده است:
«میان مردم، عقل از هر چیز بهتر تقسیم شده است، زیرا هر کس بهره خود را از آن چنان تمام میداند که مردمانی که در هر چیز دیگر بسیار دیرپسندند، از عقل بیش از آنکه دارند آرزو نمیکنند.» (گفتار در روش راه بردن عقل، رنه دکارت، ترجمه محمد علی فروغی، تهران، علمی و فرهنگی، ١٣٩٤، ص١)
در اینجا ناشر دست به ویرایش زبانی و ساختاری نوشته فروغی زده است و «چه» را به «زیرا» تبدیل کرده است و بدین ترتیب، حال و هوای این متن را که قدیمی بود و میتوانست برای خواننده امروزی گنگ بنماید، مدرن کرده است. در ادامه نیز فروغی نوشته بوده است «چه ذهن نیکو داشتن کافی نیست»، اما این عبارت چنین دگرگون شده است «زیرا ذهن نیکو داشتن کافی نیست». گویی ویراستار طبق یک دستورالعمل ویرایشی همه «چه»ها را به «زیرا» تبدیل کرده است.
باز در توضیح جمله بالا، فروغی خود در پانوشت مطلبی آورده است که اینگونه آغاز میشود «در بادی نظر این مدعا غریب مینماید» اما در متن جدید اینگونه جمله آغاز میشود «در بادی امر این مدعا غریب مینماید».
ویرایش همه نوشتهها مجاز و کاری است ستودنی. اما حکم انواع ویرایش متفاوت است. انجام ویرایش فنی و صوری بر همه نوشتهها ظاهرا مجاز است و این کار به بهتر خواندن متن یاری میرساند. در این نوع ویرایش صرفا علائم نگارشی افزوده و اغلاط املایی اصلاح میشود و بیش از آن ویراستار متن را دستکاری نمیکند.
اما در ویرایش زبانی و ساختاری، ویراستار در متن تصرف میکند، برخی واژهها را حذف و برخی را بهروز میکند و واژهای جایگزین واژه دیگری میکند و گاه ساختار نوشته را دگرگون میکند و جملات مرکب را میشکند یا جملات ساده را در هم میآمیزد و متنی متفاوت به دست میدهد. در صورتی که نویسنده متنی زنده باشد و خودش اقدام به این کار کند یا با موافقت او این کار صورت گیرد، حرفی نیست. اما اگر مولف از دنیا رفته باشد و سالها از نشر آن متن گذشته باشد، آیا دیگران حق دارند که در آن چنین تصرفی کنند، حتی در حد تغییر یک واژه؟ برای مثال، آیا کسی حق دارد مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی را بردارد و به دلیل کهنه بودن برخی تعبیرات آنها را ویرایش کند و متنی زیبا در حد نوشتههای ابراهیم گلستان به دست بدهد؟ فراموش نکنیم که فروغی خود یکی از استادان درستنویسی و استوارنویسی بوده و اگر به جای زیرا از «چه» استفاده کرده است، شاید در آن زمان این قید گویاتر بوده و شاید فروغی خود به این نکته عنایت و توجه داشته است. حال آیا ما حق داریم فضای خاص فروغی را با برخی دستورالعملهای امروزین نگارش به هم بزنیم و متنی متفاوت به دست بدهیم؟
در اینجا نمیخواهم حکم نهایی صادر کنم. اما تصور میکنم اینگونه دستکاریها حتی اگر جزیی باشد، در درازمدت اعتماد به نوشتههای ویرایش شده و جدیدالانتشار را میکاهد و محققان ترجیح میدهند که در این گونه موارد به همان نسخههای ویرایش نشده مراجعه کنند. من الان در حال نوشتن متنی هستم و میخواهم همین جمله دکارت را نقل کنم و ماندهام که به کدام نوشته استناد کنم؛ به آن نوشته قدیمی ویرایش نشده نشر زوار یا متن ویراسته و شیک، اما دستکاری شده، انتشارات علمی و فرهنگی!
پینوشت: در کتاب اخلاق و آیین نقد کتاب (موسسه خانه کتاب، ١٣٩١) نمونههای متعددی از اینگونه دستکاریهای متون قدیمی که گاه گسترده بوده است، آوردهام که توجه به آنها بد نیست.
پژوهشگر و استاد فلسفه
روزنامه اعتماد