به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ با آغاز جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر ۱۹۳۹ م.(۹ شهریور ۱۳۱۸ ش) دولت ایران بیطرفی خود را در این جنگ رسما اعلام کرد اما طولی نکشید که با حمله آلمان به شوروی، دامنه جنگ به مرزهای ایران نیز کشیده شد. در این گزارش برآنیم پیامدهای جنگ جهانی دوم را که در کتابهای مختلف منعکس شده است بررسی کنیم. این پیامدها ابعاد مختلفی داشته است اما در اینجا به طور اجمالی فقط به برخی از آنها اشاره میشود.
*پیامدهای اقتصادی
جنگ جهانی دوم برای ایران پیامدهای اقتصادی بسیاری به همراه داشت. به طوریکه محمدعلی کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی» درباره گسیختگی و نابسامانی اقتصادی ایران پس از اشغال متفقین مینویسد: «پیامدهای اقتصادی اشغال ایران ویرانکننده بود. متفقین به مواد غذایی، توتون، مواد خام و جز اینها برای مصارف نیروهای خود در ایران و سایر نقاط نیاز داشتند. از این رو دولت ایران را عملا وادار کردند تا این منابع اقتصادی را در اختیارشان قرار دهد. این اقدام با استفاده از سیاست پولی و به ویژه کاهش ارزش پول ایران، بسط عرضه پول و افزایش اعتبارات انگلیس و شوروی به انجام رسید. به زبان ساده، کل قضیه، یعنی کاهش ارزش پول، انتشار اسکناس و اعطای وام به انگلیس و شوروی دزدی مسلحانهای بود از ملتی بسیار ضعیف و فقیر...» (صفحه ۱۸۷)
مخبرالسلطنه هدایت نیز در کتاب «خاطرات و خطرات» درباره اوضاع اقتصادی دوران اشغال ایران و پس از آن چنین مینویسد: «ملت گرفتار تنگی و گرانی نرخها، ... دولت را مجبور به چاپ کاغذ کردند و خریدهای خودشان را به پول مملکت برگزار کردند و گفتند در مقابل، طلا ذخیره کرده آخر سر قرض خودمان را میپردازیم. مقداری هم طلا به بانک رساندند. مبالغ گزاف طلبکار ماندیم، که روسیه در مقابل تا امروز که دهم فروردین ۱۳۲۷ است کُراوغلی میخواند و آمریکا جنس میپردازد غالب بیمصرف. هنوز نرخها بالاست؛ مردم در زحمت و نگرانی...» (۴۲۶)
در مقاله «ایران در جنگ جهانی دوم» به قلم محمود قرآنی نوشاد میخوانیم: «ایران در فصل سوم پیمان تحمیلی اتحاد سه گانه تعهد سپرده بود برای مقاصد متفقین «جمیع وسایل ارتباطی را در خاک» خود در اختیار آنان قرار دهد. این وسایل عبارت بودند از: راههای آهن و راهها و رودخانهها و میدانها و هواپیمایی و بنادر و لولههای نفت و تاسیسات تلفنی و تلگرافی و بیسیم. این بند هم تفسیرپذیر بود و هم اشغالگران سعی میکردند گستره آن را بیش از آن چه در پیمان آمده بود، توسعه دهند. از همین رو تعهدات دولت ایران از تاسیسات مربوط به وسایل ارتباطی، به ساختمانها و اماکن متعدد تسری مییافت. حال اگر واگذاری فرودگاه مهرآباد به انگلیسیها (سند شماره ۷۸) و در اختیار داشتن فرودگاه دوشان تپه توسط متفقین با توجه به پیمان توجیهپذیر مینمود.» (سند شماره ۸۰)
*پیامدهای سیاسی:
یکی از پیامدهای سیاسی جنگ جهانی دوم برای ایران از بین دهها پیامدی که داشت، بازداشت رجال سیاسی و ماموران کشوری و لشکری بود. ایرج ذوقی در جلد سوم کتاب «ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی» مینویسد: «بازداشت ایرانیان بدون هیچ دلیلی و مصادره و غصب داراییهای خصوصی و اموال عمومی از جمله اقدامات عادی روسها در ایران به شمار میرفت. سربازان و افسران ارتش شوروی در ایران هیچ نوع برخورد رسمی و اداری با مامورین کشوری ایران نداشتند...» (صفحه ۱۳۲)
سرریدر بولارد، آخرین سفیر انگلیس در زمان رضاشاه نیز در کتاب «شترها باید بروند؟» به دستگیری ایرانیان اعتراف میکند و میگوید: «پس از مدتی توانستیم موافقت دولت ایران را برای بازداشت ایرانیهایی که تصور میشد به فعالیت علیه متفقین مشغولند جلب کنیم، تا بتوانیم این افراد را مدتی تاحد نظارت مراجع ایرانی و انگلیسی در توقیف نگهداریم.» (پولارد ، ۱۰۰)
* پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
مهدی قلیخان هدایت(مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و خطرات» خود درباره پیامدهای اجتماعی و فرهنگی جنگ جهانی دوم در ایران مینویسد: «در تهران قشون روی یک طرف، قشون انگلیس یک طرف، قشون آمریکا بین دو، سی هزار نفر لهستانی، غالب{غالبا} با دست خالی، وارد تهران شدند و سرباز زحمتهای دیگر، اضطراب به جایی رسید که یاران فراموش کردند عشق...» (صفحه ۴۲۸)
بولارد نیز درباره کنترل و سانسور مطبوعات مینویسد: «طبق توافقی که بین متفقین به عمل آمده بود آنها اجازه داشتند هر نوع نشریه غیر رسمی را به شرطی که یکی از سه کشور متفق با ورود آن مخالف باشند- توقیف و ضبط کنند.» («شترها باید بروند؟» ۱۲۰-۱۲۱)
محمود قرآنینوشاد در همان مقاله مذکور در این باره میگوید: «شورویها به هر بهانهای دست تطاول بر مال و جان ایرانیان میگشودند و از رفتارهای غیر اخلاقی هم ابایی نداشتند. از جمله اقداماتی که نیروهای شوروی در نقل و انتقالات نظامیشان انجام میدادند، سرقت اموال عمومی و شخصی بود. به گونهای که وقتی هنگ سوار شوروی آماده حرکت به سمت کشورشان بود، اموال سربازخانه بیمارستان را فروختهاند، بد مستی و شلوغ کاری کردند...» (سند شماره۳/۴)
*گسترش و شیوع بیماریهای مختلف
دستاوردهای این جنگ برای مردم ایران قحطی، گرانی و شیوع بیماریهای مختلف بود. در این میان تیفوس، یکی از مهلکترین و شایعترین این بیماریها به شمار میرفت که روزانه تعداد زیادی را به کام مرگ میکشاند. اگرچه بیماری تیفوس، پیش از جنگ جهانی دوم نیز شیوع داشت و جامعه ایران با آن بیگانه نبود اما تیفوسی که در خلال این جنگ در ایران شایع شد، در مقایسه با موارد مشابه، بسیار گستردهتر و مهلکتر بود.
جعفر مهدینیا در کتاب «زندگی سیاسی محمدعلی فروغی» درباره علت شیوع این بیماریها چنین مینویسد: «ورود اسرای آواره لهستانی به ایران، به موجب پیمانی بود که بین اتحاد جماهیر شوروی و جنرال «ولادیلاوسیکورسکی» لهستانی در شهر مسکو به امضا رسید و براساس آن، اسرای لهستانی میبایست از خاک شوروی بیرون رفته و برای پیکار بر ضد دشمن مشترک در سایر جبههها به متفقین ملحق شوند. از این زمان کاروان اسرای لهستانی روانه بندر انزلی شده و از این شهر با کامیون به تهران منتقل میشدند و اولین گروه آنها در ۲۱ مرداد ۱۳۲۰ ش به خاک ایران رسیدند که در بین آنها انواع بیماریهای مسری به وفور وجود داشت و روزانه صدنفر به مرض تیفوس مبتلا میشدند.» (صفحه ۵۶۲)
اغلب اسرای لهستانی که وارد ایران میشدند، بیمار بودند و لباسهایشان کثیف و آلوده به انواع میکروبهای مهلک بود که پس از استحمام به آنها لباس جدید میدادند و لباسهای کثیف و آلوده آنها، بدون آنکه ضدعفونی شود، در مقابل مبلغ مختصری به ایرانیان بیبضاعت و فقیر فروخته میشد. (آرشیو اسناد وزارت امور خارجه ۲-۲۴-۱۳۲۱ ش)
پیشینه جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم یکی از بزرگترین جنگهای خانماسوزی بود که به سبب موقعیت استراتژیک ایران، دامنه آن به ایران نیز کشیده شد. موقعیت راهبردی و سوقالجیشی ایران از یکسو و اهداف سیاسی و نظامی متفقین از سوی دیگر موجب شد تا در سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ شمسی، ارتش شوروی از شمال و ارتش انگلیس از جنوب و غرب به بهانه حضور جاسوسان آلمانی در ایران وارد کشور ما شوند و پس از تصرف شهرهای سر راه، به سوی تهران پیشروی کنند. در پی این رویداد، طی چند هفته، ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه استعفا کرد و در ۲۵ شهریور فرزندش محمدرضا با کمک محمدعلی فروغی و موافقت متفقین به سلطنت رسید.