فرهنگ امروز/ حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حجتی کرمانی:
با الهام از مقالات استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی
1ـ اشاره:
سلسله مقالات سودمند استاد بزرگوار دور از وطن، دکتر احمد مهدوی دامغانی دامت افاضاته برآنم داشت که برای ادای حقّ عزاداریهای مخلصانه کرمانیها در سراسر ایام سال، بهخصوص ایام عاشورای حسینی(ع) و نیز یادآوری خاطرات نزدیک به هفتاد سال گذشته از مجالس سوگواری خامس آلعبا(ع) در کرمان در ضمن یادکردی از وعاظ و خطبا و ذاکرین (یا به قول آقای مهدوی مُذکرّین) امام حسین(ع) و هم بانیان عام و خاص آن عزاداریهای بسیار باجلال و شکوه، چند کلمهای در این باب تقدیم خوانندگان ارجمند کنم.۱
۲ـ تکمله و تصحیح:
در شمارة چهارم یادداشتهای استاد مهدوی دامغانی دو نکته را شایان تکمله و تصحیح یافتم: نخست آنکه مطابق با آنچه من به یاد دارم، در شب تاسوعای (۱۳۳۰ یا ۳۱ش، مطابق با محرم ؟۱۳) وقتی که در بین سخنرانی مرحوم راشد ورقهای را به دست او دادند، آن مرحوم لحظهای مکث فرمود و آنگاه گفت: «آقای دکتر مصدق وارد لاهه شدند. الحمدلله» و بیت حافظ را که آقای مهدوی به یاد داشتند، جای «معشوقه» را به «مطلوب» عوض کرد و چنین خواند:
یا رب، این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و «مطلوب» به کام
اما آنچه در تکمله مطلب آقای مهدوی میخواهم عرض کنم، این است که مرحوم راشد علاوه بر جملة خبری «آقای دکتر مصدق وارد لاهه شدند. الحمدالله» شرح مفصلی از دوران طلبگی ایشان در نجف و بیماریشان و بازماندنشان از ادامه تحصیل و بازگشتشان به ایران بیان کردند و توضیح دادند که چرا در منبر به مدح و ذم احدی نمیپردازند. چون در آن شرایط هیجانی که ملت ایران همة چشم به راه «مصدق» و دادگاه لاهه بودند، این که راشد در این مورد سخنی نگوید، ممکن بود موجب سوءتفاهم بسیار و حتی حمله لفظی و شعاری نسبت به گوینده شود. توضیحش این بود که: «من وقتی میخواستم به ایران برگردم، رفتم حرم حضرت امیر(ع) و با امام پیمان بستم که اگر در ایران به منبر بروم، در منبر از احدی نه تعریف کنم نه مذمّت و بر این عهد استوار بوده و هستم.»
و چنین بود که مرحوم راشد از مدح و منقبت دکتر مصدق لب فروبست و به روایت دکتر دامغانی به «تمثل» به بیت حافظ بسنده کرد.
تکمله دوم که با تصحیح توأم است، این است که تا آنجا که به یاد دارم، مرحوم راشد از شرکت و سخنرانی در مجالس دولتی ـ بهخصوص درباری ـ امتناع داشت و من که مستمع همیشگی سخنرانیهای آن بزرگوار بودهام، هیچگاه به یاد ندارم او در مسجد سپهسالار و در مجلس عزاداری دربار شرکت کرده باشد یا سخن گفته باشد.
نقلی که صحیح آن را به خاطر دارم، استاد دکتر مهدی محقق بیان فرمودهاند و در مورد محل مجلس سوگواری، با خاطره جناب دکتر مهدوی فرق دارد، این است که طبق بیان دکتر محقق، ورود شاهپور غلامرضا در مجلس عزاداری مسجد ترکها (آذربایجانیها) بوده، نه در مسجد سپهسالار؛ ولی به هرحال عکسالعمل بسیار حکیمانة مرحوم راشد در قبال احترامگذاری افراطی مردم به شاهپور غلامرضا به همان مضمون است که آقای دکتر مهدوی نوشتهاند. و اینک آن نوشته را برای ادای حق فراموششدة مرحوم راشد عیناً بازنویسی میکنم:
«در یکی از آخرین سالهایی که مرحوم آقای راشد آن مجلس را اداره میفرمود، در مسجد سپهسالار در وسط بیانات حضرتش، شاهپور غلامرضا وارد مجلس شد و حضار به همهمهای مشغول شدند که چنین مینمود از استماع فرمایشات آقای راشد غافلند. مرحوم آقای راشد یکی دو دقیقه سکوت فرمود و سپس این آیه شریفه را تلاوت کرد که با ملامتی مشهود بود: «بسم الله الرحمن الرّحیم، اعوذ بالله من الشیطان الرجّیم. و عنت الوجوه للحیّ القیّوم و قد خاب من حمل ظلما» و ادامه داد: «چه خبرتان است؟ چرا ادب مجلس سیدالشهداء را نگه نمیدارید؟ شهزادهای برای کسب فیض به مجلس عزای سیدالشهداء شرفیاب شده است، این همهمه و انصراف از استماع موعظه چه معنی دارد؟ از امامحسین علیهالسلام با شرمساری معذرت بخواهید.» و باز پس از سه دقیقه سکوت، رشته سخن را به دست گرفت»۲ و اما خاطرات مجلس سوگواری کرمان بماند برای شمارههای آینده.
پینوشتها:
۱ـ ضمناً چون به جهاتی از شرکت در مجالس عزاداری امام حسین(ع) محرومم، مناسب میدانم در ضمن عرض ادب و اخلاص به پیشگاه ثارالله اعظم حضرت سیدالشهداء علیهالسلام، از خوانندگان دعوت کنم در این ایام کتاب «حسینبنعلی(ع) حماسه تاریخ» نوشته حقیر را مطالعه فرمایند.
۲ـ روزنامه اطلاعات، مورخه ۲۴ شهریور ۹۷، ص۶٫
منبع: روزنامه اطلاعات